یک سال جنگ بی‌سابقه، سال‌ها صلح ممنوعه

پس از تلاش رژیم صهیونیستی برای تسلط بر مسجدالاقصی، حماس در سال ۲۰۲۳ مهم‌ترین اتفاق این سال پر حادثه را رقم زد و با حمله غافلگیرانه به اراضی اشغالی در غلاف غزه، طولانی‌تر جنگ تاریخ اسرائیل و اعراب آغاز شد.

اکنون یک سال از جنگ غزه می‌گذرد و ماه‌ها تشدید تنش پیاپی بین ۲ طرف موجب به شهادت رسیدن بیش از ۴۲ هزار غیرنظامی، آواره شدن ۲ میلیون نفر یعنی تقریبا تمام ساکنان غزه، شهادت رهبران حماس و تخریب حداکثری اماکن غزه شده است. همچنان طرح‌های آتش‌بس از سوی رژیم رد می‌شوند و طرح ۲ دولتی روی دست کشورهای پیشنهاددهنده آن مانده است. همان طور که تا پیش از این در تاریخ مناقشات اعراب و اسرائیل طرح‌های صلح اقبال نداشتند و از سوی یک یا هر ۲ طرف رد می‌شدند. 

طرح‌های صلح تا پیش از ۱۹۴۸ معطوف به واگذاری سرزمین فلسطینی به رژیم صهیونیستی بوده‌ و پس از آن بر مسئله خروج صهیونیست‌ها و رسمیت شناخته شدن کشور مستقل فلسطین تاکید کرده‌اند. تا پیش از سال ۱۹۴۸ با اینکه یهودیان در فلسطین سکونت داشتند و از قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی برخوردار بودند، اما هیچ بخشی از فلسطین را به صورت رسمی در اختیار نداشتند. در سال‌های پس از ۱۹۴۸، میزان ۵۱ درصد سرزمین فلسطین در اشغال صهیونیست‌ها قرار گرفت و بدین ترتیب دولت اشغالی خود را تشکیل دادند. اما موضوع زمانی تاسف‌بار به نظر می‌رسد که شاهدیم هر چه از سال ۱۹۴۸ فاصله می‌گیریم و به امروز نزدیک‌تر می‌شویم، از جنبه فلسطینی طرح‌های صلح کاسته می‌شود و طرح‌ها بیشتر به سمت منافع رژیم صهیونیستی می‌رود. در ابتدای منازعه اعراب و اسرائیل، فلسطینی‌ها هیچگاه هیچ طرح صلحی را نپذیرفتند و تلاش کردند تا با جنگیدن سرزمین‌های خود را باز پس گیرند و تضادهای دو طرف با جنگ ۱۹۵۶ بیشتر شد. 

با پیدایش جنبش مقاومت فلسطین (فتح) جوش و خروش اعراب برای نابودی رژیم بیشتر شد و هیچ‌گاه زیر بار طرح‌های صلح نرفتند. حتی زمانی که در سال ۱۹۶۷ آمریکا از طرح «ویلیام راجرز» سخن به میان آورد یا قطعنامه ۲۴۲ از سوی سازمان ملل صادر شد، هیچ یک از طرف‌های عربی و صهیونیستی راضی به پذیرش صلح یا مفاد قطعنامه نشدند.

اما ورق زمانی برگشت که بزرگ‌ترین کشور عربی یعنی مصر پس از جنگ ۱۹۷۳ به این نتیجه رسید که جنگ کارساز نیست و اعراب  به این شیوه نه می‌توانند صهیونیست‌ها را شکست بدهند و نه حقوق ملی فلسطینی‌ها را تحقق ببخشند. به همین دلیل با توافق سینا و ترک دشمنی با رژیم صهیونیستی از سوی مصر، برپایی اجلاس جهانی صلح با حضور اعراب و اسرائیل ضروری به نظر رسید. اما این اجلاس تحت‌الشعاع سفر «انور سادات» به بیت‌المقدس و صحبت در پارلمان رژیم قرار گرفت؛ سفری با انگیزه صلح که باعث شگفتی بسیاری شد و آمریکایی‌ها را به پریایی کنفرانس کمپ‌دیوید و امضا نخستین پیمان صلح عربی- اسرائیلی در ۱۹۷۹ ترغیب کرد. حتی واهمه از احتمال رویارویی لبنان و سوریه با رژیم در ۱۹۸۰ باعث شد یک کشور عربی پیشنهاد صلح بدهد. عربستان طرح هشت ماده‌ای فهد را پیشنهاد داد که بر اساس آن اسرائیل در صورت پذیرش و به رسمیت شناختن فلسطین مستقل به طور ضمنی به رسمیت شناخته می‌شد. این طرح ۲ سال بعد به جز لیبی به تصویب تمام کشورهای عربی رسید.

هر چه زمان بیشتری گذشت، عدم تمایل اعراب برای رویارویی با رژیم بیشتر نمایان می‌شد و از سوی دیگر همچنان ارائه طرح‌های صلح پابرجا بود. سال ۱۹۸۲ رژیم به لبنان حمله برد و از اعراب حمایتی به عمل نیامد و از سوی دیگر اعتراضات جهانی به اقدامات ظالمانه صهیونیست‌ها در اردوگاه صبرا و شتیلا آمریکا را به ارائه طرح ریگان واداشت؛ طرحی که فلسطینی‌ها را از داشتن دولت مستقل محروم می‌کرد. با چراغ سبز اعراب برای صلح، طرح‌ها یکی پس از دیگری آمدند. در سال ۱۹۸۳ نیز یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین بر تحریم‌های صورت‌گرفته علیه مصر در کنفرانس بغداد پا گذاشت و با سفر او به مصر، پایه‌های پذیرش قراردادهای صلح از سوی فلسطینی‌ها گذاشته شد، اما با کارشکنی اسرائیل عملا این طرح‌ها نیز شکست خورد.

طرح دیگر پس از سال ۲۰۰۵ و فوت «یاسر عرفات» توسط آمریکا ارائه شد. «جرج بوش» پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و «تونی بلر» نخست‌وزیر انگلیس برای ساکت کردن اعتراضات اعراب و اسلام‌گرایان پس از سرنگونی رژیم بعث عراق در سال ۲۰۰۳ و ایجاد تفرقه بین فلسطینی‌ها در پی فوت عرفات طرح «نقشه راه» را ارائه دادند و خواستار تاسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل شدند. با عدم موافقت رژیم صهیونیستی آمریکا و اروپا فرایند صلح را در آناپلیس دنبال کردند که نتیجه محسوسی به بار نیاورد. با وجود این شکست، آمریکایی‌ها از ارائه طرح‌های بعدی دست نکشیدند. زمانی که «دونالد ترامپ» روی کار آمد، طرح ۲ دولتی کلا کنار گذاشته شد و با مشورت «جرد کوشنر»، داماد و مشاور ارشد ترامپ، در سال ۲۰۱۹ از طرح «معامله قرن» رونمایی شد. این طرح به سبب مشروعیت بخشیدن به حاکمیت کامل رژیم بر کرانه باختری و نوار غزه از سوی اعراب رد شد اما در کنار آن طرح صلح ابراهیم و عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل مطرح شد که همچنان بحث داغ منطقه است.

نکته دیگر اینکه در تمام این سال‌ها با وجود ارائه طرح‌های صلح متعدد و حتی پذیرش معدودی از آن‌ها توسط دو طرف، جنگ و نزاع از روابط آن‌ها رخت نبست و در عین حال کنار برخی جنگ‌های نسبتا طولانی، منازعات کوتاهی را تجربه کردند. جنگ اولشان در سال ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ بود که ۹ ماه و چند روز به طول انجامید و سایر جنگ‌ها اعم از منازعه ۱۹۵۶ رژیم با مصر، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۲۰۰۶ تنها ۶ روز تا ۳۳ روز به درازا کشیدند. تفاوت طوفان‌الاقصی با جنگ‌های ذکرشده این است که طوفان‌الاقصی یک سال است که ادامه پیدا کرده و پایان آن مشخص نیست و از سوی دیگر هنوز هیچ یک از طرح‌های صلح یا شیوه‌های حل و فصل از جمله آتش‌بس، مذاکره، میانجی‌گری و داوری برای پایان دادن به جنگ یا عدم گسترش آن مفید ظاهر نشده‌ است.  

اقدامات بی‌نتیجه یک ساله

تاکنون به منظور توقف جنگ غزه کشورهایی مانند مصر، قطر و اردن فرآیند دیپلماتیک را در پیش گرفته‌اند و از سوی دیگر ایالات متحده و سازمان ملل ابتکارات خود را ارائه داده‌اند که هیچ کدام نتیجه‌ای جز یک هفته آتش‌بس در آذر ماه سال گذشته نداشت. در طی این یک سال کشورهای عرب و سازمان‌هایی مانند آژانس امداد و کار سازمان ملل، صلیب سرخ و سایر سازمان‌های دولتی خدمات ضروری پزشکی و کمک‌های بشردوستانه به غزه داشته‌اند، سازمان ملل متحد قطعنامه‌هایی را در زمینه مناقشه فلسطین و اسرائیل صادر کرده که عموما بر طرح ۲ دولتی تاکید دارد، افکار عمومی وارد میدان شده‌اند و بارها جنایات رژیم علیه مردم غزه را محکوم کرده و خواستار توقف حملات رژیم شده‌اند و همچنین از سوی برخی کشورهای اتحادیه اروپا مانند نروژ، اسپانیا و ایرلند کشور مستقل فلسطین به رسمیت شناخته شده است.

از سوی دیگر اعراب یک سری نشست‌های اضطراری در سازمان‌های منطقه‌ای برگزار و بر ضرورت اجرای طرح ۲ دولتی تاکید کردند، با صدور بیانیه‌های عمومی خشونت را محکوم کرده و خواستار خویشتن‌داری میان طرف‌ها شدند و حتی برخی در روابط خود با رژیم تجدیدنظر کردند.برای مثال عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل تا پیش از طوفان‌الاقصی قریب‌الوقوع به نظر می‌رسید، اما اکنون این کشور عادی‌سازی را منوط به پذیرش کشور مستقل فلسطین از سوی رژیم کرده است. همچنین شکایت آفریقای جنوبی از جنایات رژیم در دیوان بین‌المللی دادگستری در آذرماه گذشته و حمایت برخی کشورها از آن، از دیگر اقدامات انجام‌شده در یک سال گذشته است.

هیچ کدام این اقدامات اما نتوانسته به کاهش جنایات رژیم و توقف جنگ کمک کند. به درازا کشیدن مناقشه به مدت یک سال و چشم‌انداز پایان‌ناپذیری آن باعث شده برخی این جنگ را به اولین جنگ اعراب و اسرائیل تشبیه کنند. جنگ ۱۹۴۸ مانند طوفان‌الاقصی با حمله اعراب آغاز شد و رژیم در چند جبهه می‌جنگید. ارتش مصر، عراق، سوریه، لبنان و اردن به فلسطین سرازیر شدند و پیروزمندانه بخش‌هایی از فلسطین را آزاد کردند، اما پس از یک دوره آتش‌بس رژیم توانست با گرفتن تجهیزات جدید از سراسر جهان اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. در همین راستا تحلیلگران متفق‌القول پذیرفته‌اند نتانیاهو قصد دارد به اندازه‌ای جنگ را طولانی و گسترده کند که در نهایت جنگ را به نفع خودش پایان دهد.

«منصور براتی» تحلیلگر مسائل رژیم صهیونیستی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به تفاوت طوفان‌الاقصی با جنگ‌های ۱۹۴۸، ۱۹۵۳،۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، اظهار کرد: در جنگ‌های پیشین رژیم صهیونیستی با دولت‌های عربی می‌جنگید. یعنی ۲ طرف دارای ظرفیت ارتش کلاسیک بودند و جنگ تمام‌عیار را پشت سر گذاشتند. در این جنگ‌ها رژیم توانست توانمندی و قدرت بسیار بالایی را به دلایل مختلف از جمله برخورداری از امکانات و تجهیزات نظامی و کمک‌های ابرقدرت‌ها نسبت به دولت‌های عربی داشته باشد و پیروز شود. به نحوی این پیروزی‌ها محقق شد که پس از هر جنگی که اعراب با رژیم داشتند، دستاورد کمتری برایشان حاصل می‌شد و در نهایت ادامه حیات خودشان در آینده را در گرو توافق با رژیم دیدند و مجبور شدند با عادی‌سازی روابط دشمنی را کنار بگذارند.

شکل‌گیری مقاومت؛ نقطه عطف مبارزه با اسرائیل

وی اضافه کرد: از زمانی که گروه‌های مقاومت مجزا شکل گرفتند و به محور مقاومت تبدیل شدند، به تدریج جنگ جدیدی در برابر اسرائیل ایجاد شد. یعنی قبلا جنگ‌ها در سطح دولت‌ها بود اما از دهه ۱۹۹۰ نوع درگیری‌های رژیم به درگیری‌های نامتقارن و فرسایشی تبدیل شد. نقطه قوت این حملات در مقابل رژیم این بود که در این مرتبه کشورهای عرب می‌توانستند حیات خودشان را با وجود ادامه دشمنی‌ها حفظ کنند. از آن گذشته اگرچه رژیم صهیونیستی تلاش کرده با توافقات و کمک گرفتن از متحدانش سطح تجهیزات نظامی خودش را بالا ببرد و با دولت‌های عرب وارد ارتباط شود، اما هر چه به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم قدرت مقاومت نیز بیشتر شده است.

این تحلیلگر مسائل رژیم صهیونیستی ادامه داد: در سال ۲۰۲۱ جنگ ۱۲ روزه میان رژیم و غزه درگرفت که سیف‌القدس نامیده شد. علت جنگ این بود که رژیم محله شیخ جراح را در قدس شرقی از ساکنان فلسطینی‌ تخلیه می‌کرد و قصد داشت محله را در اختیار یهودیان قرار دهد. حماس در آن زمان به رژیم اولتیماتوم داد که اگر این جریان متوقف نشود، به رژیم حمله خواهد کرد و در نهایت درگیری موشکی و هوایی به وجود آمد. در این نبرد قدرت مقاومت فلسطین قدری افزایش یافته بود و همین رژیم را تهدید می‌کرد. ۲ سال بعد حماس به سطحی رسید که توانست جنگ را در عمل آغاز کند و به طور زمینی وارد زمین‌های تحت سیطره رژیم شود.

براتی با اشاره به قدرت مضاعف مقاومت در زمان جنگ طوفان‌الاقصی، بیان کرد: در طوفان‌الاقصی مقاومت توانست در ۲ روز اول ۱۲۰۰ اسرائیلی را بکشد و ۲۵۴ نفر را اسیر کند که چنین چیزی در تاریخ منازعات اسرائیل و اعراب بی‌سابقه است. علاوه بر آن، از فردای جنگ طوفان‌الاقصی یعنی هشتم اکتبر حزب‌الله وارد معرکه شد و تبادل آتش را در جبهه شمالی با صهیونیست‌ها آغاز کرد. لذا در عین حال که گروه‌های مقاومت قدرتشان را افزایش دادند، یکپارچگی هم میانشان شکل گرفته است و  لبنان، یمن، عراق و ایران هم در کنار حماس قرار گرفته‌اند.

وی عنوان کرد: بنابراین با مقایسه تفاوت تقابل مقاومت با اسرائیل در طول تاریخ، در خصوص علت طولانی شدن جنگ طوفان‌الاقصی می‌توان گفت که اکنون نسبت به گذشته تقابلات نامتقارن هستند و مقاومت توانمندی بیشتری نشان داده و بر خواسته خود ثابت‌قدم مانده است. در صورتی که قبلا کشورهای عرب سریعا مجبور به کنار گذاشتن دشمنی می‌شدند و به تناسب جنگ‌های گذشته راه‌حل‌های ساده‌تری پیش پای صهیونیست‌ها برای مقابله با اعراب وجود داشت.

این تحلیلگر مسائل رژیم صهیونیستی در خصوص اینکه آیا با وجود این شرایط می‌توان به شیوه‌های دیپلماتیک و مسالمت‌آمیز برای پایان دادن به جنگ غزه امیدوار بود، گفت: به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها قصد دارند دست‌کم تا یکی دو ماه دیگر جنگ در لبنان را ادامه دهند و زیرساخت‌ها را بزنند و حتی زمینی وارد شوند و مناطقی را اشغال کنند. در این شرایط که مقاومت هم نسبت به گذشته قدرت بیشتری گرفته، ابتکارات دیپلماتیک خیلی به نتیجه نمی‌رسد، اما این ابتکارات باید شروع شود، کار به سطح شورای امنیت برسد، بارها تلاش شود و قطعنامه‌هایی به تصویب برسد. هرچه این روند سریع‌تر شروع شود، زودتر می‌توان صهیونیست‌ها را راضی کرد دست از جنگ‌طلبی بردارند. اگرچه ممکن است تلاش‌های دیپلماتیک به سرانجام نرسد، اما می‌تواند اراده اسرائیلی‌ها برای ادامه جنگ را تضعیف کند.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۷ مهر ۱۴۰۳ / ۱۲:۰۹
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1403071713369
  • خبرنگار : 50558