آخرین سفر شهید رسانه‌ای همدان از زبان همرزمش

شهید رسانه‌ای که در حین فیلمبرداری به شهادت رسید

نخستین یادواره رسانه‌ای شهید رسانه «شهید حمید یوسفی نیکخو» توسط سازمان بسیج رسانه‌ استان همدان با همکاری رسانه‌های استان با حضور خبرنگاران و روایتگری برادر و همرزم این شهید والا مقام برگزار شد.

برادر شهید حمید یوسفی نیکخو در نخستین یادواره رسانه‌ای این شهید گرانقدر که شب گذشته ۹ مهرماه برگزار شد با تاکید بر بیان حقیقت‌ها همراه با صداقت برای مردم جامعه توسط رسانه‌ها و خبرنگاران، اظهار کرد: رسانه‌ها و خبرنگاران امروز از رسالت بالایی در تبیین زندگی شهدا به عنوان چراغ راه زندگی برای نسل جوان جامعه  برخوردار هستند که باید به عنوان یک هدف والا در کنار اخبار روز خود از تببین و انعکاس زندگی، مرام و وصیت‌نامه شهدا غافل نشوند.

سعید یوسفی نیکخو اظهار کرد: برگزاری چنین یادواره‌های رسانه‌ای برای شهدای رسانه در بین خبرنگاران و رسانه‌ها جهش جدیدی در قلم اصحاب رسانه‌ ساطع خواهد کرد و به خاطر ثبت و مستند سازی آن  توسط  خبرنگاران اثرگذاری بسیاری در جامعه خواهد داشت. 

وی تصریح کرد: این شهید والا مقام با وجود سن پایین خود ذوب ولایت فقیه و امام راحل بود و هیچ‌گاه نماز و روزه وی قضا نشد و همواره در جلسات قرآن حضور پررنگی داشت.

برادر این شهید رسانه استان همدان با بیان اینکه اکثر دوستان ایشان کسانی بودند که یا شهید و یا جانباز شدند و دوستان در قید حیات وی از انسانهای تاثیرگذار و خوب جامعه به شمار می‌روند، افزود: شهید «حمید یوسفی نیکخو» در دوران حیات خود با وجود سن پایین خود به عنوان آچار فرانسه خانواده بود به‌طوری که تمامی کارهای بیرون از منزل را برای خانواده انجام می‌داد.

یوسفی نیکخو ادامه داد: این شهید تابستانها به همراه پدرم که معمار و بنّا بود به کارگری می‌رفت و در سه ماه تابستان خرج خود را در می‌آورد، همواره ارتباط صمیمی با خانواده و اهل محل و دوستان داشت و بسیار مردم‌دار بود.

وی خاطرنشان کرد: شهید حمید یوسفی نیکخو بیستم مرداد ۱۳۴۰ در شهرستان همدان به دنیا آمد و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم انسانی درس خواند و دیپلم گرفت.

برادر شهید یوسفی نیکخو با اشاره به اینکه خانواده ما خانواده‌ای مذهبی و از  قشر متوسطه و عادی جامعه  بود و ‌ما چهار برادر و دو خواهر بودیم و پدر ما بنّا و مادر ما خانه‌دار بود، افزود: برادر بزرگ ما در زمینه مسائل مذهبی و قرآنی در دوران قبل از انقلاب فعالیت پررنگی داشت و به تبع آن این فعالیت‌های وی برادران دیگر بنده را از جمله  برادرم حمید را به سمت این فعالیت‌ها سوق داد و ایشان نیز در طول  زندگی ۲۱ ساله خود در این فعالیت‌ها همواره شرکت داشت.

وی ادامه داد: قبل از انقلاب، برادر بزرگ ما با توجه به علاقه "شهید یوسفی" به عکاسی برای ایشان از تبریز لابراتور چاپ عکس و یک دوربین خریداری کرد که این امر موجب شدت علاقه وی به عکاسی و  فعالیت‌های دو چندان وی در زمینه عکاسی و فیلمبرداری شد.

وی گفت: قبل از پیروزی انقلاب چاپ عکس‌های امام و توزیع آن در بین مردم را انجام می‌داد و با شجاعت در تظاهرات‌ها و راهپیمایی ها شرکت می‌کرد و در درگیری با منافقان فعال بود و در کنار آن کار عکاسی را نیز انجام می‌داد.

یوسفی نیکخو خاطرنشان کرد: با پیروزی انقلاب در تابستان سال ۵۸ و ۵۹ به اردوهای جهادسازندگی رفت و در مناطق حاشیه‌ای استان به کشاورزان کمک می‌کرد و در عین حال کار فیلمبرداری و عکاسی خود را نیز انجام می‌داد.

برادر این شهید اظهار کرد: با تشکیل و تأسیس بسیج، شهید «حمید یوسفی نیکخو» از اعضای اصلی پایگاه مهدیه همدان شد و در سال ۶۰ به عنوان بسیجی به جبهه رفت.

یوسفی نیکخو با بیان اینکه برادر شهیدم بعد از برگشت از جبهه سرپل ذهاب به عنوان فیلمبردار و عکاس وارد کمیته فرهنگی شد، یادآور شد: این شهید بزرگوار در عملیات‌های مختلف از جمله «طریق القدس»، «فتح المبین»، «بیت‌المقدس» و آزاد سازی خرمشهر شرکت و این عملیات‌ها را فیلمبرداری و عکاسی کرد.

برادر این شهید بیان کرد: از جمله تصاویر ثبت‌شده توسط شهید، ثبت لحظاتی از شهیدان همدانی و شهبازی در عملیات فتح‌المبین بوده که البته در عملیات رمضان نیز تصاویر و مصاحبه‌های خوبی را تهیه کرده‌اند.

وی گفت: شهید حمید یوسفی نیکخو در ۲۸ تیرماه سال ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی شلمچه و در جریان عملیات رمضان در حین فیلمبرداری و عکاسی بر اثر اصابت گلوله مستقیم توپ به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.

یوسفی نیکخو خاطرنشان کرد: متاسفانه آثار فیلمبرداری و عکاسی  ایشان از عملیات رمضان به دلیل شهادت وی در این عملیات، در محل شهادت وی در حین عکاسی و فیلمبرداری از بین رفت اما عکس‌ها و فیلم‌های عملیات‌های مختلفی را که شرکت داشته است و فیلمبرداری کرده است در بنیاد حفظ آثار موجود است.

عملیات رمضان؛ شاهکار و جلوه زندگی شهید حمید یوسفی نیکخو بود

همرزم شهید حمید یوسفی نیکخو نیز با حضور در این مراسم، اظهار کرد: همه شهدا که جان شیرین خود را برای آرمان‌های خود دادند از یک راه و یک مکتب هستند، بنده هر گاه در هر جای زندگی دچار مشکلات معنوی و مادی می‌شوم برای گشایش در کار بر مزار پاک همرزم خود می‌روم چرا که شهدا زنده هستند.

عباس شریفی با اشاره به شهادت سید حسن نصرالله، تصریح کرد: سید حسن نصرالله کُشته نشد بلکه کِشته شده و بذر وجودی جان خود را در تمام سرزمین‌های اسلامی کاشت و همواره به عنوان یک اسوه و الگوی شهید راه ایشان ادامه خواهد داشت. 

وی در ادامه با اشاره به شهید حمید یوسفی نیکخو، گفت: شهید یوسفی نیکخو جوانی سرزنده، پویا و شوخ طبع  ۱۸ و یا ۱۹ ساله بود که وارد فعالیت عکاسی و فیلمبرداری در کمیته فرهنگی شد و بنده مسئول این کمیته فرهنگی در آن دوران بودم و از آنجا با این شهید آشنا شدم و نسبت به وی ارادت پیدا کردم.

شریفی تصریح کرد: این جوان پویا بنده را هم  با خود برای رفتن به جبهه برای عکاسی و فیلمبرداری صحنه‌های جنگ همواره تشویق و همراه می‌کرد و حتی برای اینکه در این فعالیت با او همراه شوم شخصا حکم مأموریت هر دوی ما را می‌گرفت.

وی با بیان اینکه از عملیات‌های مختلف ایشان آثار خوبی از وی به جای مانده و  فعالیت‌های بسیار خوبی داشت، خاطرنشان کرد: از نظر بنده طول عمر هر انسان مهم نیست بلکه عمر مفید انسان در خدمت به مردم و جامعه در حیات هر انسان از نقش موثری برخوردار است که در رابطه با زندگی شهید حمید یوسفی نیکخو هم همین امر صدق می‌کند.

شریفی با اشاره به اینکه عملیات رمضان شاهکار و جلوه زندگی شهید حمید یوسفی نیکخو بود و شکوفایی و جلوه وجودی این جوان ۲۱ ساله را با چشم خود در این عملیات دیدم، اظهار کرد: خط به خط عملیات رمضان و شهادت شهید نیکخو را به خوبی هنوز بعد از ۴۰ سال به یاد دارم.

وی ادامه داد: عملیات رمضان یکی از سخت‌ترین عملیات‌های جنگی در دوره هشت سال دفاع مقدس بود که شخصیت‌های بزرگی از استان همدان و کشور در این عملیات به درجه رفیع شهادت رسیدند.

شریفی تصریح کرد: قبل از اعزام به جبهه و عملیات رمضان شهید حمید یوسفی نیکخو از یکی از دوستان خود درخواست کرد که برای ایشان استخاره کند و در استخاره‌ای که دوست وی انجام داد چنین آیه‌ای آمد که « خدا مشتری جان‌های مؤمنان است». با آمدن این استخاره در چهره وی خرسندی خاصی را دیدم که تاکنون در طول آشنایی با ایشان ندیده بودم.

وی  بیان کرد: شب اول جبهه و رفتن به کوشک و از آنجا به شلمچه و تهیه عکس و فیلم، عازم  آشپزخانه کمیته امداد همدان در کارخانه نورد اهواز برای تهیه عکس و فیلم از این آشپزخانه شدیم که روزانه ۱۰۰ هزار پرس غذای گرم به خط مقدم ارسال داشت و شب را در آنجا ماندیم.

شریفی افزود: ساعت ۱۲ شب در حالیکه برای خواب آماده می‌شدیم، شهید حمید یوسفی نیکخو به بنده گفت «فردا من شهید خواهم شد» در پاسخ به این جمله ایشان سکوت کردم، صبح که برای نماز صبح بیدار شدیم دیدم که شهید یوسفی نیکخو به حمام رفته و غسل شهادت کرده است و آماده خواندن نماز صبح است.

وی با اشاره به اینکه شهید حمید یوسفی نیکخو که فردی شوخ طبع  و شاد بود در روز شهادتش بسیار ساکت شده بود، گفت: به همراه ایشان و چند نفر از همرزمان برای تهیه عکس و فیلم رهسپار پاسگاه زید شدیم  در حین طلوع خورشید جنوب در حالیکه شهید یوسفی نیکخو  در حال رانندگی بود از این طلوع زیبای خورشید عکسی گرفت و دوباره به راه خود ادامه دادیم.

شریفی اظهار کرد: صدای توپ، تانک، تیر و ترکش و درگیری به گوش می‌رسید در حین رانندگی شهید حمید یوسفی نیکخو نمی‌دانم که به یکباره  در مسیر رفتن به پاسگاه زید چه چیزی دید که با لحنی از خرسندی گفت«آهان اینجاست» و در حالیکه ساعت ۹.۵ صبح بود شروع کرد به الله اکبر گفتن و اشهد خواندن و اذان خواندن و سپس سه بار تکرار کرد «بهشتی با خون خود نوشتی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و دیگر بعد از آن حرفی نزد.

وی با بیان اینکه از این رفتارایشان بسیار تعجب کرده بودم ، تصریح کرد: بالاخره به پاسگاه زید رسیدیم و تصمیم گرفتیم که از صحنه‌های جنگ فیلم و عکس بگیریم که به یکباره دوربین بنده فیلمش پاره شد برای همین شهید یوسفی نیکخو به بنده گفت برو از داخل ماشین پتو بیاور تا زیر پتو فیلم دوربین را درست کنم.

شریفی ادامه داد: در حالیکه پتو را از داخل ماشین بیرون آوردم چندین قدم دور نشده بودم که به یکباره انفجاری شدید رخ داد.

وی بیان کرد: در حالیکه پتو در دستم بود به سمت شهید حمید یوسفی نیکخو رفتم یک قیف انفجاری پایین پای ایشان خورده بود و ایشان شهید شده بودند و سر مبارک ایشان را ترکش بریده بود و دو پاهای ایشان از بدن مبارکش جدا شده بود.

شریفی با بیان اینکه در چنین وضعیتی تلخ و غمباری سر مبارک و دو پاهای جدا شده از پیکر مبارکش را همراه با آفتاب گیر دوربین داخل پتو پیچیدم و پتو را محکم بغل کردم و به سمت ماشین آمدم، گفت: شهید حمید یوسفی نیکخو بر خلاف همه روزها برای نخستین بار سوئیچ ماشین را روی ماشین گذاشته بود در حالیکه پیکر مبارک ایشان را داخل ماشین گذاشتم و اشک می‌ریختم از پاسگاه زید دور شدیم.

وی بیان کرد: دو روز قبل از عملیات در کوشک مطالبی را داخل دفتری در حال یادداشت بود که در داخل ماشین این دفتر را پیدا کردم که در آن دفتر این چنین نوشته بود« آخرین سفر است؛ من دیگر بر نمی‌گردم. از پدر و مادرم و خواهران و برادرانم و نیز دوستانم حلالیت می‌طلبم».

شریفی اظهار کرد: پیکر مبارکش را برای غسل تحویل معراج‌ شهدای اهواز دادم که بعد از آن پیکرش تحویل استان همدان داده و در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.

به گزارش ایسنا، در بخشی از وصیتنامه این شهید والا مقام آمده است، تاکنون زیاد سفر کرده‌ام ولی این آخرین سفر من است. خداحافظ ای کسانی که مرا گرامی می‌داشتید. آیا چنین می‌پنداشتید که تا ابد از شما جدا نخواهم شد؟ اکنون به اشتباه خود پی می‌برید با این همه در این لحظه آخر اجازه بدهید قبل از آنکه به خالقم تعلق یابم و از شما جدا شوم از همگی‌تان حلالیت بخواهم.

بخصوص پدر جان و مادر جان از شما که در زندگی خیلی ناراحتتان کرده‌ام و نیز شما برادران و خواهران گرامیم، امیدوارم که حلالم کنید و نیز از تمام دوستان و آشنایان برایم حلالیت بخواهید.

امکان دارد من همچون عده‌ای از برادران شهیدم جنازه‌ام بدست شما نرسد، آنگاه به‌یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحتی به خود راه ندهید و هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهدا بروید و به مزار آن همه شهید بنگرید، آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد.

 چرا مانند کسانی که هنوز امیدی در قلب دارند زار زار گریه می‌کنید ؟ دردی که چاره ندارد در خور اشک‌ها نیست.

 شهید کسی است که در میدان جنگ در خدمت امام (ع) یا نایب خاصش کشته شود و ملحق می‌شود به او. هر کس در حفظ اسلام در زمان غیبت امام کشته شود، لباس خونی شهید سند افتخار اوست که باید این سند با او باشد و با این سند محشور شود.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۰ مهر ۱۴۰۳ / ۱۰:۰۲
  • دسته‌بندی: همدان
  • کد خبر: 1403071007768
  • خبرنگار : 50037