در تقویم رسمی کشور ایران روز هشتم مهرماه بهعنوان «روز بزرگداشت مولوی» ثبت شده است. عارف و شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری با شهرت جهانی که آثار و اندیشههایش جهانی را به شگفتی وا داشته است.
در ادبیات غرب، افراد بسیاری تحت تأثیر مولوی، شاعر و عارف نامدار ایرانی بودهاند. «سر جیمز ویلیام رِدهوس» انگلیسی در قرن نوزدهم مثنوی را ترجمه کرد. «دو والنبرگ» نیز اولین فردی بود که مثنوی را به زبان آلمانی ترجمه کرد و از بخت بدش این ترجمه در یک آتشسوزی سوخت و خاکستر شد. «آنه ماری شیمل» مولاناپژوه آلمانی آثار متعددی درباره این شاعر نوشت؛ از جمله «شکوه شمس»، «نوای نی». از میان فرانسویها، «موریس بارِس» رماننویس، به عرفان علاقه زیادی داشت و در سفرنامهاش با نام «جستوجو در سرزمینهای خاور» به اطلاعاتی که درباره مولانا به دست آورده است، اشاره میکند. شاعر نوپرداز آمریکایی، رابرت ادوارد دانکن، اشعاری به تقلید از مولانا سروده است.
مثنوی مهمترین اثر عرفانی ادب فارسی است که از شش دفتر و بیستوهفت هزار بیت تشکیل شده است. ساختار چندوجهی و پیچیدهی این اثر گرانبها سبب شده که تا کنون موضوع صدها کتاب و مقالهی مختلف قرار بگیرد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در مثنوی قصهها و حکایتهای گوناگونی را بازگو میکند که به قصد تفهیم مطالب عمیق عرفانی ساخته و پرداخته شدهاند.
کتاب دیوان شمس تبریزی که با عنوان دیوان کبیر نیز شناخته میشود، دربردارندۀ غزلها، رباعیها و ترجیعهای مولاناست. در این دیوان، اشعاری به زبان ترکی و یونانی نیز دیده میشود، اما عمده ابیات این کتاب به زبان فارسی سروده شدهاند.
آثار منثور مولانا جلال الدین محمد بلخی
مجالس سبعه، تنها اثری است که از مولانای پیش از شمس برجای مانده مجالس سبعه و حاوی چند مجلس موعظه به سبک مجلسگوییهای صوفیه است.
کتاب فیهمافیه، برجستهترین اثر منثور مولانا جلال الدین محمد بلخی، مجموعهای است از گفتارهای وی که پس از درگذشتش گردآوری شده و نام فیه ما فیه نیز از طرف گردآورندگان بر این کتاب نهاده شده است. نثر طبیعی و زیبای فیه ما فیه این اثر را به یکی از عالیترین نمونههای نثر عرفانی بدل کرده است.
مکتوبات نیز مجموعهنامههایی است که مولانا جلال الدین محمد بلخی به اطرافیان خویش نوشته است. مخاطبان این نامهها اغلب رجال سیاسی زمانه، علما و قضات عصر، و گاه افرادی از خانواده مولوی بودهاند.
اخلاقیات و مضامین مذهبی و دینی
کلام مولانا همه از خداست و اوست که تک سوار این مثنوی معنوی است. این عشق، ریشه در جان هر آفریدهای دارد. چه او که میجنبد و چه او که سرد و ساکت بر جای نشسته است. سخن در مثنوی بر یگانگی او گواه است و بر صفات و اسما او تأکید بر ابدی و ازلی بودن، مبدأ و مصدر بودن خداوند در این اثر بسیار مشهود است. مثنوی سراسر توحید و نفی غیریت و کثرات موهوم است زیرا مولانا در همه جای مثنوی بر این اصل روشن پای میفشارد که جز ذات اقدس الهی، همهی موجودات و کائنات، وجودی ظلّی و سایهوار دارند. مولانا توحید را در مراتب مختلف بازگو کرده است؛ توحید عامهی مردم تا توحید بیواسطه و شهودی که عالیترین شیوهی خداشناسی است. مولانا میگوید با آنکه خداشناسی امری فطری است، اما برخی از آدمیان از راه فطرت به بیراهه میروند و جز خدا را معبود میگیرند. زیرا فطری بودن خداشناسی این الزام را نمیآورد که همهی انسانها در همهی مکانها و زمانها خداشناس باشند.
مولانا در آغاز مثنوی به طرح مباحث معرفتشناسی روح در عرفان میپردازد؛ بحث جدایی از عالم اعیان و عالم لاهوت و میل و اشتیاق بازگشت به مبـدأ اعلی که بحث هبوط روح، ارتباط با نفس و میل به بازگشت است. وی در داستان حکایت شاه و کنیزک را نیز با رویکردی عرفانی، به تبیین مسائل اخلاقی آورده است.
منبع: مقاله بازکاوی مؤلفه های جهانی هویت ایرانی ـ اسلامی در مثنوی معنوی مولانا
انتهای پیام