حزب‌الله نمی‌میرد

حوالی ظهر رسانه‌های اسرائیلی خبر ترور موفق سید را منتشر کردند. دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود، اما حزب الله هنوز بیانیه‌ای نداده است. این شاید عملیات روانی رژیم کثیف اسرائیل باشد.

به گزارش ایسنا، مهر نوشت:چند وقتی است که در غار تنهایی خود فرو رفته و در جان، رمقی برای پیگیری اخبار غزه نیافتم. راستش را بخواهید قبل‌ترها این‌گونه دل‌نازک نبودم تا اینکه یک روز عکسی را دیدم که یک پدر فلسطینی برگه‌ای در دست داشت و زیر آن نوشته بود: «پدری برای گرفتن شناسنامه فرزند تازه به دنیا آمده‌اش رفته بود که متوجه شد، فرزندش توسط رژیم اشغال‌گر صهیونیست به شهادت رسیده است.» فاصله بین صدور شناسنامه و گواهی شهادت آنقدرها هم زیاد نیست گاهی اندازه چند ساعت است. من دیگر بعد از خواندن این خبر آدم سابق نشدم. البته که آدمی همواره از غمی به غم دیگر می‌رسد. اخبار را بر حسب شغل خبرنگاری نمی‌توانم پیگیری نکنم اما دیگر سعی می‌کنم در ماجراهای غم‌بار فرو نروم. اگر چنین نباشد باید در سال اولی که خبرنگار شدم این شغل را کنار بگذارم، این هم سختی کار خبرنگاری است که کمتر کسی به آن اشاره می‌کند.

عقیق سرخِ سیّد

دیشب که اینستاگرام را باز کردم اولین عکسی که باز شد عکسی از سید مقاومت بود. یعنی همان «سید حسن نصرالله» خودمان که مانند رهبر انقلاب پای حرف‌هایش می‌نشستیم. لبخندی گوشه چهره‌ام نشست و چند ثانیه‌ای عکس را نگاه کردم. خدا را بابت وجود این انسان‌های بزرگ شکر کردم و عکس بعدی را باز کردم که دیدم آن هم عکس سید است. بعدی را که باز کردم عکس انگشتری عقیق بود. حدس زدم آن هم انگشتر سید حسن نصرالله است و ناخودآگاه دلشوره سر تا سر وجودم را پر کرد. دست و پایم جان نداشتند تا خودم را به کانال‌های خبری برسانم و بخوانم و بخوانم تا قدری متوجه شوم چه بر سرمان آمده…

چیزی که متوجه شدم آن بود که نتانیاهو پایش را بیش از پیش از گلیمش درازتر کرده و به لبنان نیز حمله کرده تا سید را ترور کند و از وضعیت سید حسن کسی چیزی نمی‌گوید. این بی‌خبری حال آدم را بد می‌کند. دست خودمان نیست ما خاطرات خوبی از این بی‌خبری‌ها نداریم.

وقتی از شهید جمهور خبری در دست نبود و هرکس در جایی دعای توسل زمزمه می‌کرد تا سید رئیسی و همراهانش در سلامت باشند؛ این بی خبر ماندن را با پوست و گوشت و استخوان درک کردیم و آخرش هم که دیدید چه شد. صدای «حاج آقا هارداسان؟» در گوشم با حالت اکو تکرار می‌شود.

ما صبح فهمیدیم…

می‌خواهم بخوابم و به چیزهای خوب فکر کنم، به اینکه سید حسن نصرالله کشته نشده است. دلم آرام نمی‌گیرد باز هم اینترنت را زیر و رو می‌کنم تا خبری از سلامت ایشان به دست بیاورم که به یک متنی که کاربران شبکه‌های اجتماعی آن را منتشر کرده‌اند می‌رسم: «و صبحی که می‌دانم بیدار شدنش از جان دادن، سخت‌تر خواهد بود…»

راست می‌گوید ما صبح فهمیدیم حاج قاسم را کشته‌اند، ما صبح فهمیدیم رئیسی عزیز شهید شده است، ما صبح فهمیدیم اسماعیل هنیه را در تهران خودمان زده‌اند، ما صبح فهمیدیم سید حسن نصرالله، نه خدا نکند، تحمل این را دیگر نداریم.

به سختی می‌خوابم و با صدایی بلند و عجیب از خواب می‌پرم. هراسان این طرف و آن طرف را نگاه می‌کنم، ساعت ۵صبح است، صدا به خاطر توفان‌های تهران بود و بعد از نیم ساعت هنوز از آن صدای مهیب در وحشت فرو رفتم. این فقط یک صدا بود و خبری از جنگ نبود ما امنیتی داریم که مدیون کسانی هستیم که دیگر بین‌مان نیستند. به زن‌های فلسطین و لبنان و سوریه و زنان خرمشهر فکر می‌کنم. آنها چقدر شجاعانه با جنگ عجین شده بودند. آنها واژه «مقاومت» را زندگی کرده‌اند.

باز هم سراغ گوشی می‌روم و کانال های اخبار را نگاه می‌کنم، تا صبح انگار پنج یا شش باری لبنان مورد حمله رژیم اسرائیل قرار گرفته و این یعنی خودشان هم مطمئن نبودند که توانستند در حمله اول سید و مقامات حزب الله را ترور کنند یا نه و به حملات خود ادامه داده‌اند.

قوی‌تر خواهیم شد

حوالی ظهر رسانه‌های اسرائیلی خبر ترور موفق سید را منتشر کردند دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود، اما حزب الله هنوز بیانیه‌ای نداده است. این شاید عملیات روانی رژیم کثیف اسرائیل باشد و همین امر باعث می‌شود امیدی به اندازه شعله شمع‌هایی که شام غریبان امام حسین (ع) با هزار امید و آرزو روشن می‌کردیم در دلم سو سو بزند.

قسمتی از سخنرانی سید را پس از انفجار تجهیزات ارتباطی می‌خوانم: «مهم این است که ضربات ما را از پای در نیاورد. به یاری خدا این ضربات ما را از پا در نیاورده است و در نخواهد آورد. با استفاده از این تجربه قوی‌تر خواهیم شد.» سید نمی‌دانم پس از خبر شهادت شما قوی‌تر می‌شویم یا نه؟ اما این را می‌دانم که حزب الله پس از شهادت سید هم ماندگار خواهد بود. همان‌طور که انقلاب ایران نیز با خون شهدا ماندگارتر شد.

ساعاتی بعد کسی که به برکت وجود او تمام ناملایمات دنیا را تحمل کردیم باز هم تسکین زخم‌هایمان شد و با همان لحن همیشگی‌اش فرمود: «کشتار مردم بی‌دفاع در لبنان از سوئی بار دیگر خوی درندگی سگ هار صهیونیست را برای همه آشکار کرد، و از سوئی کوته‌نظری و سیاست ابلهانه سران رژیم غاصب را به اثبات رساند.»

حضرت آقا در پایان فرمودند: «بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.»

انتهای پیام

  • شنبه/ ۷ مهر ۱۴۰۳ / ۲۲:۳۸
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403070705609
  • خبرنگار :