احمد شاکری عضو هیأتعلمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به مناسبت هفته دفاع مقدس نوشت: در تاریخچه ادبیات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیدایی دوره ادبیات انقلاب اسلامی با گونه ادبیات دفاع مقدس گره خورده است. این واقعه آنچنان عمیق، ناب، پر ظرفیت و تاثیر گذار بود که از سویی نسلی از نویسندگان انقلاب اسلامی را در جریان تجربی و روایی خود پرورد و از سوی دیگر امتداد موضوعی خود را تا چند دهه پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ بر ساحت ادبیات سایه افکن ساخت.
اکنون میتوان گفت پیشروترین گونه با تنوع نوعی، قالبی، رویکردی و شمارگان، عناوین، نویسندگان و ناشران، گونه ادبیات دفاع مقدس است. گرچه به واسطه دو ضلع محدودیت بخش شناخت موضوع و نحوه روایت از آن، نمیتوان گفت این گونه در متعالی ترین و مطلوب ترین جایگاه خود قرار دارد. زیرا از یک سو، همچنان موضوعات و اعماق این واقعه به نحو کافی شناخته و استخراج نشدهاند و از سوی دیگر، ظرفیتهای انواع -خاصه ادبیات داستانی- در روایت این واقعه به تمامه شناخته و به کار گرفته نشدهاند.
با این وجود، ادبیات دفاع مقدس -خاصه ادبیات داستانی دفاع مقدس- با میزان قابل توجهی اندوخته نظری و تجربه عملی در طول چهاردهه گذشته مواجه بوده است. سوالی که حرکت کنونی و آینده ادبیات دفاع مقدس را تایید و تضمین میکند شناخت جایگاهی است که در وضعیت موجود بدان دست یافته است. تجربه روایتگری چهار دهه، نقطه عزیمت چه حرکت گونهای یا میان گونهای در آینده ادبیات انقلاب اسلامی خواهد بود.
روشن است که ناآگاهی نسبت به اندوخته پدید آمده در ادبیات دفاع مقدس یا انکار حرکتی که از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد میتواند موجب عقب گرد ادبیات انقلاب اسلامی و انقطاع حرکت ممتد جریان ادبیات انقلاب اسلامی شود. میتوان فهرستی از عناصر و مولفههای ادبیات دفاع مقدس و گونههای دیگر را شماره کرد و نحوه امتداد ادبیات را “از” این نقطه “به” نقطه دیگر فرض کرد. نقاط مشترک را به عنوان حلقههای وصل و عناصر مشترک موتور پیشران و رابط میان آینده و حال در نظر گرفت و نقاط افتراق تاسیس یا بازسازی کرد.
ادبیات -خاصه ادبیات داستانی- امروزه در حرکتی بطیء و البته مستمر در حال توسعه دایره موضوعات خود است. این بدان معنی است که موقعیتهای جدید، اشخاص، رخدادها، جغرافیا، دوره زمانی و دغدغههای خود را در روایت بسط داده است. این البته امری گریز ناپذیر است. میشد از بدو شکل گیری ادبیات دفاع مقدس پیش بینی کرد با وجود تمام مزایای منحصر به فرد و غیر قابل انکار این واقعه تاریخ ساز، جریانهای ادبی به این موضوع بسنده نکرده، به موازات آن یا با انتخاب ژانرهای دیگر ادبی تجربههای جدیدی را برگزینند.
موج گونه سازی و گونه گزینی به قصد جریان سازی در ذیل ادبیات انقلاب اسلامی نوعا با تاسیس جشنوارههای ادبی و برگزاری کارگاههای موضوعی داستان نویسی همراه است. سالیانه چندین و چند جشنواره موضوعی نوعا با حمایت نهادها و موسسات تاسیس میشوند و خاصه نویسندگان نو قلم و جویای نام را با پیشنهاد مشوقهای مالی و معنوی با خود همراه میسازند. آنچه این تنوع گرایی را به مسئلهای بیناگونهای بدل میکند چگونگی ترابط گونهها با یکدیگر و امتداد صوری و معنایی آنها در تجربهای است که از کلیت آن به عنوان ادبیات انقلاب اسلامی یاد میکنیم.
آنچه در تقریبا تمامی این موج آفرینیها مشترک است، اکتفا به شناخت ضرورتهای موضوعی از سوی متولیان امر است. این طیف که نوعا از جایگاه مجری و نه نظریه پرداز یا منتقد یا جریان شناس با ادبیات مواجه میشوند و دست به مسئله شناسی و پاسخ گزینی میزنند بخشی از ظرفیتهای ادبی کشور را به سمت گونههای خاص داستانی هدایت میکنند. نوعا مسئله گزینیها از سنخ نگاه کمّی به ادبیات است و نه نگاه کیفی و عمقی. بدین معنی که چون درباره موضوعی کمتر داستان تولید شده است و با این پیش فرض که درباره دفاع مقدس آثار متعددی تولید شده پس باید برای تولید گونههای جدید در ادبیات ریل گذاری شود. ساحت این برنامهها محدود به موضوعات نبوده، گاه به محدوده انواع و قوالب ادبی نیز ورود میکنند. چنانکه با طرح کم تاثیر بودن خاطره یا انباشت خاطره، ادبیات را به سمت قالب خاطره- داستان و زندگی نامه داستانی سوق میدهند.
خلأ اصلی چنین برنامه ریزیهایی که جلوه فروشیهای ادبی فراوانی دارند، فقدان مساله شناسی، فقدان پاسخ گزینی و فقدان تئوری لازم درباره امتداد ادبیات دفاع مقدس است. میتوانیم برای فهم بیشتر این موضوع به چند دهه قبل بازگردیم. به زمانی که نسل داستان نویس پیش از انقلاب اسلامی ادبیات متعهد را بایکوت کرده و به امید زوال و شکست این ادبیات به نظاره نشسته بودند. آنچه موجب زایش ادبیات دفاع مقدس و به تبع ان ادبیات انقلاب اسلامی شد جدای از بینش والا و ایمان راسخ، متن و بطن تجربه دفاع مقدس بود.
حضور و درک دفاع مقدس بود که نگاهها را به روایت از دفاع مقدس خیره ساخت و راویان و داستان نویسان را به سمت روایت از آن گسیل داشت. بنابراین تجربه حضور وجه تمایز و امتیاز داستانهای دفاع مقدس در مقابل طیف داستان نویس روشنفکری بود که در طول جنگ مجروحی نداده و شهیدی در میانشان یافت نمیشد. ادبیات دفاع مقدس زاده زیست در معرکههای بزرگ و تماس با حقیقت و باطن دفاع مقدس بود.
اگر تجربه، رکنی اصیل در تولید داستان باشد، انتظار میرود امتداد ادبیات غنی تولید شده در پس دفاع مقدس نیز ناشی از تجربهای عمیق، مستقیم و ارزنده باشد. اینجاست که میتوان یکی از دلایل مهم ضعفهای محتوایی و حتی ساختاری آثار تولید شده در جشنوارههای رنگارنگ سالیان را برجسته ساخت. اینکه عمده آثار تولید شده موضوعی در این جشنوارهها، جایی در زیست عمیق نویسندگان آنها ندارند. به این معنی که چنین جشنوارههایی حتی به آستانه ادبیات داستانی دفاع مقدس که از تجربی نویسی عبور کرده و به ساحتهای روایت معقول دست یافته است نیز نخواهند رسید.
در این نقطه است که ادبیات داستانی که چیزی برای روایت ندارد دست به دامان فرم شده و آثار مهارت جویان داستان نویسی و برگزیدگان جشنوارهای در زیر بار سنگین تکنیکهای داستانی مدفون میشود. در این داستانها با زندگی انسانی با تمامی فراز و فرودها و رنگارنگی اش خبری نیست. بلکه آنچه وجود دارد تحمیل غیر هنری و غیر ضروری فرم بر داستانی است که نمیخواهد یا نمیتواند داستان بگوید. داستانی که تلاش میکند با رنگ و لعاب فرم بی چیزی و فقر تجربی و عقلانی خود را بپوشاند. ماده خام چنین داستانی تجربههای عادی و تکراری است که با ذهنیت گرایی پیچیده روایت میشوند. داستانهایی که با وجود انتخاب موضوعات نو و عمیق تجربه غیر مستقیم سطحی را در بطن خود روایت میکنند.
با درک چنین بحرانی است که میتوان تحلیل کرد؛ چرا تمامی عِده و عُده گرد آمده در حوزه داستان نویسی و هزینههای صورت گرفته در کارگاههای داستان نویسی برخی موسسات و مجموعه ها، قادر نیست «زندگی» را به عمق و شفافیت و تنوع و زیبایی یک خاطره دفاع مقدس روایت کند. چرا قادر نیست مخاطب را با خود همراه سازد و خواندن آثار منتخب برخی جشنوارههای داستانی کاری شاق، ملال آمیز و ریاضتی دشوار است. چرا میان سلایق متولیان و داوران برخی جشنوارههای ادبی با خواست خوانندگان آثار داستانی فاصله افتاده است.
به گزارش ایسنا به نقل از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،در پایان این یادداشت آمده است: امتداد ادبی باید در کنار امتداد تجربی قرار گیرد. در صورتی که نبض جریانهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی زیر انگشت متولیان روایت و داستان باشد باید بدانند امتداد تجربی واقعه غنی دفاع مقدس کجاست. در این صورت است که ادبیات از دل ذهنیت و ضمیر جامعه میجوشد و چون موجی گسترده میشود.
انتهای پیام