وفاق ملی چطور تحقق می‌یابد؟

تجربه خود ما و مطالعه در فرهنگ سیاسی جوامع پیشرفته نشان می ­دهد که آنها برای اختلاف و دعوا حدود معینی دارند و هر جا که این حدود تهدید شوند، قانون و افرادی با شرح شغلی مشخص جلو  ضربه زدن به منافع جمعی را می ­گیرند.

به گزارش ایسنا،  اطلاعات در یادداشتی به قلم امیررضا شرکت نوشت: رئیس­ جمهوری محترم با شعار وفاق ملی در انتخابات پیروز شد و این شعار را مهمترین وجهه دولت خود و در نتیجه عنوانی برای دولت چهاردهم ساخت. این روزها سیاستمداران و فعالان مدنی زیادی در فضای رسانه ­ای از معنای این مفهوم می ­پرسند یا برای آن ملاک تعیین می­ کنند. برخی هم خواستار تدوین نظریه­ ای در این باب هستند. در این گفتار کوتاه به این پرسش می ­پردازیم که آیا وفاق ملی یک نظریه است یا خیر و شرایط تحقق وفاق ملی کدامند؟

نظریه­ ها برای توضیح و شرح پدیده ­ها ساخته می ­شوند. تئوری عینکی است که از پشت آن می­ توان مشاهده­ ای خاص و درکی سازمان ­یافته از واقعیت داشت. با این تعریف، وفاق ملی نظریه نیست و تلاش برای نظریه ­سازی پیرامون اصلِ این مفهوم بیهوده است.

دکتر پزشکیان، در مناظره دوم دور اول انتخابات گفته بود: «می‌دانید چرا اینجاییم؟ چون با هم دعوا می‌کنیم! با این تئوری­ها هم مشکلی حل نمی شود.» از این رو می ­توان حدس زد که شخص رئیس ­جمهوری نیز وفاق را نظریه به شمار نمی­ آورد و نباید از او خواست وفاق را همچون نظریه تبیین کند.
  

مفهوم  وفاق  یک اصل اخلاقی و از جنس حکمت عملی است. رئیس­ جمهوری چنان که شیوه مختار اوست، تعریفی ساده از این مفهوم به دست می­ دهد: «با هم دعوا نکنیم». عباراتی نظیر «با هم وحدت کنیم»، «اختلاف نکنیم»، «با هیچ کشوری دعوا نداریم» به شکل مکرر از ایشان شنیده شده است و می ­شود. در اینجا باید به کسانی که با حسن نیت می­ کوشند از وفاق یک نظریه بسازند یادآوری کرد؛ نظریه دارای منظر است، یعنی از جانب خاصی به موضوع نگاه می ­کند، پس به طور طبیعی و تقریباً بلافاصله، موافقان و مخالفانی (کسانی که در زمان داده­ شده، مساله را از منظر دیگری نگاه می ­کنند) تولید می­ کند. نظریه­ سازی از وفاق، آن را فوراً به ضدّ خود تبدیل می ­کند. شاید کسانی هم باشند که با سوء­نیت، از همین خاصیت طبیعی (و گاه لازم) نظریه ­پردازی، برای به شکست کشاندن وفاق ملی مورد نیاز کشور که در حال حاضر اقبال عمومی خوبی یافته است، سوءاستفاده کنند.
 

توصیه به دعوا نکردن در فرهنگ دینی ما بسیار ریشه­ دار است، ولی مخصوص دینداران نیست. آیه کریمه ... وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُم (و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود) گرچه خطاب به مومنین است ولی اصلی عقلانی را بیان می ­کند.  لازم نیست معایب تفرقه و اختلاف را برشماریم و فواید وحدت و مدارا و همسازی را فهرست کنیم.

تجربه خود ما و مطالعه در فرهنگ سیاسی جوامع پیشرفته نشان می ­دهد که آنها برای اختلاف و دعوا حدود معینی دارند و هر جا که این حدود تهدید شوند، قانون و افرادی با شرح شغلی مشخص جلو  ضربه زدن به منافع جمعی را می ­گیرند.

آیه مورد اشاره فوق پس از طرح مباحثی در زمینه تقسیم خمس و نحوه مقابله با دشمنان به هنگام جنگ آمده است. منافع اقتصادی و نگرانی ­های امنیتی از مهمترین عوامل (طبیعی) اختلاف در جامعه هستند و کشور نیازمند قوانین و ساختارهایی برای رفع اختلاف و نگرانی و اجماع ­سازی در این زمینه ­ها  ست. بهینه ­سازی قوانین و ساختارهای سیاسی شرط ایجاد وفاق است، ولی پیش از این، نیازمند فهم شناختی و پذیرش اخلاقی در زمینه وفاق هستیم. آیه ذکر شده در سوره انفال با توصیه «وَاصبِروا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرینَ» (صبر کنید که خدا با شکیبایان است) پایان می­ یابد.

یکی از شاخه­ های شکیبایی، دیگرشکیبی است. هر چه به هنگام تعریف ویژگی­ های معیار برای امور سیاسی، دایره قبول وسیعتر باشد، امکان بیشتری برای تحقق وفاق ملی به وجود می ­آید و وفاق زمینه ­ساز قدرت و ثروت است. در مقابل، اگر از انواع تفاوت­ های فردی، معیارهایی برای حذف بخشهایی از جامعه،از دایره قبول سیاسی بتراشیم، بخش بیشتری از جامعه را  از نعمت وفاق محروم کرده ­ایم که نتیجه ­اش ضعف و فقر است. باید این معنی را برای کسانی که تندروی، سختگیری و دافعه را وظیفه یا فضلیت تلقی می ­کنند و مشکلات اقتصادی و نگرانی­ های امنیتی را بهانه تفرقه می­ سازند، روشن کرد.

در کنار صبر، قانون و تنظیمات ساختاری (سپردن وظیفه رفع اختلاف به پست های معین)، تعریف موسّع از معیارهای سیاسی قابل قبول به عنوان پیش شرط وفاق ملی لازم است.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱ مهر ۱۴۰۳ / ۲۲:۲۰
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403070100666
  • خبرنگار :