بررسی تاریخی ترورهای اسرائیل و مجموعه اهداف و انگیزه‌های آن‌ها

چرا اسرائیل ترور می‌کند؟

صبح دهم مرداد ۱۴۰۳ خبر شهادت اسماعیل عبدالسلام احمد هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تهران حضور داشت منتشر شد؛ درست پنج ساعت قبل از این ترور، فواد شکر، یکی از ارشدترین فرمانده‌های حزب‌الله نیز در بیروت به شهادت رسیده بود. این‌ها اولین ترورهای اسرائیل نبوده و آخرین آن نیز نخواهد بود. دولت جعلی اسرائیل هفتاد و شش سال است که دست به ترور می‌زند؛ سیاست ترور در دکترین امنیتی آن‌ها ریشه‌ای تاریخی دارد و با بررسی آن می‌توان مجموعه‌ای از علت‌ها، اهداف و انگیزه‌های اشغالگران از این سیاست را مشخص کرد.

ایسنا/باشگاه دانشجویان رژیم صهیونیستی که نام خود را در صدر لیست تروریست‌ترین دولت جهان بعد از جنگ جهانی دوم قرار داده است، همچنان دست به ترور می‌زند و انتظار دارد که از این طریق بتواند به اهداف سیاسی و نظامی خود دست پیدا کند. اما روند تاریخی ترورهای رژیم صهیونیستی چگونه طی شد،چرا ترور برای آن‌ها اینقدر مهم و پرتکرار است و جایگاه ترور در دکترین امنیتی اسرائیل کجاست؟

رونن برگمن خبرنگار امنیتی اسرائیلی که ارتباط نزدیکی با موساد، حلقه‌های قدرت، سرویس‌های اطلاعاتی و رهبران اسرائیلی دارد، در سال ۲۰۱۸ کتابی را به نام «برخیز و اول بکش؛ تاریخ سری ترورهای اسرائیل» (Rise and Kill First: The Secret History of Israel's Targeted Assassinations) منتشر کرد که در آن به بررسی تاریخی ترورهای اسرائیل و جزئیات آنها می‌پردازد؛ کتابی که یکی از مهمترین منابع بررسی استراتژی ترور در اسرائیل به شمار می‌رود و چکیده هزار مصاحبه با مقامات سیاسی و اطلاعاتی و هزاران سند محرمانه است.    

نام این کتاب و دکترین ترور اسرائیل برگرفته از عبارتی است که در تلمود بابلی آمده است: «اگر شخصی خواست تو را بکشد، برخیز و تو اول، او را بکش».  البته که آنچه در عمل اتفاق افتاده بسیار فراتر از ترور مبارزین سلاح به دست یا کسانی است که تهدیدات امنیتی و سیاسی اسرائیل به شمار می‌روند. در لیست اهداف ترور اسرائیل نویسنده، دانشمند، سیاستمدار، رهبر معنوی و نظامی و بسیاری از عناوین دیگر نیز دیده می‌شود که بررسی هر کدام از آنها پژوهش‌هایی جداگانه می‌طلبد.

«برخیز و اول بکش؛ تاریخ سری ترورهای اسرائیل»
 (Rise and Kill First: The Secret History of Israel's Targeted Assassinations

برخلاف شکل رایج ترور در جهان، همه ترورهای اسرائیل نه در سطح منازاعات داخلی بلکه علیه مخالفان خارجی خود بوده است؛ چه در داخل فلسطین اشغالی و چه در سرتاسر جهان. علاوه بر آن قربانیان ترور اسرائیل از ملیت‌ها، هویت‌ها و کشورهای مختلفی بوده‌اند؛ از مبارزین فلسطینی و شخصیت‌های اهل لبنان، سوریه، مصر، تونس، عراق و ایران تا واسطه‌های سازمان‌های بین المللی و چند دانشمند آلمانی که به توسعه برنامه موشکی مصر کمک می‌کردند. برگمان تصریح می‌کند که اسرائیل سابقه‌ای به بلندای ۲۷۰۰ عملیات ترور در هشت دهه گذشته را دارد.

رژیم اسرائیل از روش‌های متعددی از جمله بمب‌های بسته‌ای، حمله مسلحانه، بمب‌های خودرو، تک‌تیرانداز، مواد شیمیایی سمی، خفگی، پهپادها و بمباران هوایی گسترده برای انجام ترور استفاده کرده است. این اقدامات به قدری برای اسرائیل حیاتی هستند که می‌توان گفت اساسا اسرائیل بر پایه ترور پیش می‌رود.

 زیست یهودیان و برتری اطلاعاتی

یکی از شیوه‌های مهم زیست یهودیان که برخی آن را به «جمعیت کم»، «همواره در انزوا و تحت فشار بودن» و در مقابل «سودای قدرت» برخی از سران آن‌ها نسبت می‌دهند، نوعی زیست زیرزمینی و در عین حال اثرگذار است. طبیعتا نفوذ، جاسوسی و اقدامات مخفیانه اطلاعاتی، همواره بخش مهمی از این شیوه زندگی را در بر می‌گیرد؛ صهیونیسم نیز از همان ابتدا بنای خود را بر جاسوسی و برتری اطلاعاتی استوار کرد.

تعجبی ندارد که اسرائیل برای نهادهای امنیتی-اطلاعاتی خود اینقدر هزینه کرده و تلاش کند که حتی اگر برتری نظامی را از دست داد، دست بالای اطلاعاتی را داشته باشد. رژیم اشغالگر با سرمایه‌گذاری‌های کلان و کارنامه سیاه عملیاتی بلندبالای خود در امور جاسوسی، نفوذ و ترور، امروز به یکی از قدرتمندترین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دنیا تبدیل شده است.

موقعیت جغرافیایی و انزوای رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی به عنوان تهدیدی جدی برای امنیت منطقه از ابتدا در انزوا بود تا جایی که بیشتر اعضای منطقه، این رژیم را به رسمیت نشناخته و  تعدادی نیز  به جنگ و عملیات‌ نظامی مستقیم علیه دولت اشغالگر روی آورده بودند. از طرف دیگر تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین، اخراج فلسطینیان و گسترش ایده و الهیات صهیونیستی، در سایه اقدامات نظامی و امنیتی صورت گرفت.

تهدیدهای مداوم و وضعیت جنگی همیشگی، مقاومت فلسطینیان علیه اشغالگران، انزوای رژیم صهیونیستی، شیوه زیست یهودیان و طمع اسرائیل برای فتح سرزمین‌های عربی، این رژیم را  به مجموعه‌ای از نهادهای نظامی تبدیل کرده است که دولتی نامشروع تشکیل داده اما همچنان سودای ملت شدن را در سر می‌پروراند.

اسرائیل به علت نداشتن عمق جغرافیایی و ضعف‌های  ژئوپلیتیکی، با توجه به شرایط جنگی همیشگی خود، سیاست ترور را به عنوان یک راهکار جایگزین جنگ مستقیم در دکترین خود دارد. (خصوصا بعد از سال  ۱۹۷۳) برگمن در بخشی از کتاب خود اشاره می‌کند: «ترورها ابزاری مفید برای تغییر تاریخ و ایجاد واقعیتی دیگر بدون توسل به جنگ است».

نگاهی به تاریخ ترورهای اسرائیل، در شناختن انگیزه‌ها و اهداف اشغالگران از ترور کمک به‌سزایی خواهد داشت.

پیش از ۱۹۴۸
اقدامات تروریستی اسرائیل ریشه‌ای به درازای تاریخ دارند. پیش از ۱۹۴۸ و شکل گیری دولت جعلی اسرائیل، سازمان‌ها و گروه‌های نظامی و امنیتی مختلفی در فلسطین تحت قیومت بریتانیا توسط صهیونیست‌ها  تشکیل شده بودند. ساختار امنیتی، نهادهای جاسوسی، اطلاعاتی و شبه‌نظامی رژیم صهیونیستی سالها قبل از تشکیل دولت اشغالگر شکل گرفته بودند که وظیفه آنها هموار کردن مسیر تاسیس رژیم اسرائیل بود؛ «ترور» از همان زمان یکی از عناصر کلیدی شیوه فعالیت این گروه‌ها به شمار می‌رفت.

هاگانا (Haganah) سازمان اصلی شبه نظامی صهیونیستی پیش از تاسیس اسرائیل بود که در دهه ۱۹۲۰ تاسیس و بعدها به بازوی نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد؛ «شای» نام شاخه اطلاعاتی هاگانا بود که یکی از وظایف مهم آن، جمع آوری اطلاعات در باب مبارزان سیاسی و نظامی فلسطینی و معرفی آن‌ها به شاخه نظامی برای انجام حملات تروریستی بود. این گروه به فعالیت‌های تروریستی، بمب‌گذاری پل‌ها، خطوط آهن و کشتی‌ها مشغول بود. البته هاگانا به نسبت سایر گروه‌های صهیونیستی بیشتر به عملیات‌های نظامی مستقیم نظر داشت تا ترورهای هدفمند.

ایرگون (Irgun) در ۱۹۳۱ به عنوان یک گروه شبه نظامی دیگر از هاگانا منشعب شد و با شعار «فقط با اسلحه» رویکرد تهاجمی‌تری نسبت به هاگانا اتخاذ کرد؛ این گروه در همین راستا از ترور به عنوان یک ابزار کلیدی جنگی استفاده می‌کرد. بمب‌گذاری در هتل ملک داوود، حمله به روستای دیر یاسین به همراه گروه لحی، بمب‌گذاری در بازار حیفا و بمب‌گذاری در کنسولگری بریتانیا از مهمترین عملیات‌های تروریستی این گروه به شمار می‌رود.

تصویری از هتل ملک داوود پس از انفجار/۱۹۴۶

لحی (Lehi) که از افراطی‌ترین گروه‌های صهیونیستی به شمار می‌رفت، در دهه ۴۰ آغاز به فعالیت کرد و بدون هیچ ملاحظه‌ای دست به ترور و جنایات مختلف زد. این گروه چندین عملیات علیه نیروهای بریتانیایی، مقامات عرب و حتی مخالفین سیاسی یهودی انجام داد. لورد موین، نماینده ارشد بریتانیا در خاورمیانه توسط همین گروه به سال ۱۹۴۴ و در قاهره ترور شد.

ترورهای این دوره بیشتر با هدف فشار سیاسی، ایجاد موج ترس و وحشت، تثبیت قدرت صهیونیست‌ها و خروج بریتانیا از فلسطین برای تشکیل سریع‌تر دولت اسرائیلی انجام شد. یکی از قاتل ها به برگمان گفته بود: «ما معتقد بودیم که هر چه تابوت‌های بیشتری به لندن می‌رسد، روز آزادی نزدیک‌تر می‌شود».

بسیاری از کسانی که در این ترورها دست داشتند بعدها به سیاستمداران و نظامیان سطح بالای رژیم صهیونیستی تبدیل شدند.

لورد موین (Lord Moyne)، نماینده ارشد بریتانیا در خاورمیانه؛ پرتره‌ وی مربوط به سال ۱۹۱۸ و جنگ جهانی اول است.

پایه‌ریزی سازمان‌های اطلاعاتی

در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی، اسرائیل بر سازماندهی سه سازمان اصلی اطلاعاتی خود یعنی موساد(سازمان اطلاعات خارجی)، شین‌بت(سازمان اطلاعات داخلی) و آمان(سازمان اطلاعات نظامی) برای محکم کردن جای پای خود در منطقه و جهان کار می‌کرد. تمرکز نهادهای اطلاعاتی اسرائیلی و حملات تروریستی آنها در این دوران بر انتقام از نازی‌ها، درگیری با مصر و عملیات‌های ترور هدفمند در برابر سازمان‌های فلسطینی به ویژه سازمان آزادی‌بخش فلسطین و زیرمجموعه‌های آن بود. این اقدامات نشان می‌داد که دولت اشغالگر همچنان به سیاست تروری که باندهای صهیونیستی قبل از ۱۹۴۸ در نظر داشتند، پایبند است.

لوگوی سه سازمان اطلاعاتی اولیه اسرائیل به ترتیب از راست به چپ: موساد-آمان-شین‌بت

اسرائیل در دهه ۶۰ به ترور رهبران و اعضای گروه‌های فدایی فلسطینی در لبنان و سوریه روی آورد که در نتیجه آن عملیات‌های فلسطینیان کاهش یافت و مرزهای اسرائیل امنیت بیشتری را تجربه کرد. در این دوران رژیم صهیونیستی، به عنوان بخشی از استراتژی بازدارندگی خود کسانی را که در حملات مختلف علیه این رژیم نقش داشتند را مورد ترور هدفمند و مستقیم قرار داد.    

 موساد (mossad) سرویس اطلاعات خارجی و عملیات ویژه اسرائیل که برای ترورهای هدفمند و برنامه‌های پیچیده جاسوسی در جهان، بسیار شناخته شده است در سال ۱۹۴۹ تشکیل شد و طی دهه‌های مختلف گسترش یافت و توسعه پیدا کرد.

در سال ۱۹۵۶ «مصطفی حافظ» فرمانده اطلاعات ارتش مصر در غزه که مسئولیت سازماندهی و حمایت از فداییان فلسطینی را بر عهده داشت با دریافت بسته پستی بمب‌گذاری شده در دفتر خود ترور شد و در نتیجه توانایی‌ عملیاتی فلسطینی‌ها به طور موقت کاهش یافت. برخی این را اولین ترور هدفمند دولت جعلی اسرائیل پس از تشکیل آن می‌دانند.

 در ۱۹۶۰ «هربتز کرپ» ، دانشمندی آلمانی که در حال کمک به توسعه برنامه موشکی مصر بود در اروپا ترور و همین باعث شد که در نتیجه این ترور و ترورهای مشابه، بسیاری از دانشمندان دیگر از همکاری با مصر منصرف شوند.

سرویس اطلاعاتی اسرائیل سازمان تازه‌تأسیس آزادی‌بخش فلسطین(فتح) را هم تحت نظر داشت و پس از جنگ ۱۹۶۷ آن را جدی‌تر گرفت. موساد در سال ۱۹۶۸ با بمب‌گذاری در هتلی در پاریس،   «محمود المطبوح» را ترور کرد تا رهبری نظامی فلسطینی‌ها را تضعیف کند.

علاوه بر این «سمیره موسی» و «سمیر نجیب» دانشمندان هسته‌ای مصر به ترتیب در ۱۹۵۲ و ۱۹۶۷ به شکل مشکوکی در آمریکا کشته شدند که بسیاری این دو قتل را متوجه موساد می‌دانند.

هرچند دستگیری آدولف آیشمن به سال ۱۹۶۰ در آرژانتین در زمره‌ ترورها قرار نمی‌گیرد، اما از آن به عنوان یکی از مهم‌ترین موفقیت‌های موساد در این دو دهه یاد می‌شود.

المپیک مونیخ و جهش ترورها

تصاویری از اعضای سازمان سپتامبر سیاه در بالکن ساختمان ۳۱ دهکده المپیک و در حال مذاکره با مقامات آلمانی

دو ماه پس از عملیات طوفان الاقصی، «رونن بار»،   رئیس شین بت در فایل صوتی لو رفته‌ای گفته بود: «این برای ما مثل مونیخ است؛ هر کجا از غزه و سرزمین‌های فلسطینی گرفته تا لبنان، ترکیه یا قطر. این کار ممکن است سال‌ها به طول بیانجامد اما ما آنجا خواهیم بود تا این کار را انجام دهیم».

پس از واقعه المپیک مونیخ در ۱۹۷۲ اسرائیل به هدایت موساد برنامه انتقامی گسترده‌ای  به نام «عملیات خشم خدا» را آغاز کرد که شامل سلسله ترورهایی بود که اعضای گروه «سپتامبر سیاه»، رهبران ساف(سازمان آزادی بخش فلسطین) و حتی چهره های ادبی و هنری اثرگذار فلسطینی که عمدتاً ساکن اروپا بودند را هدف  قرار می‌داد؛ بسیاری از ترورهای این دوره، ارتباطی با گروه سپتامبر سیاه و واقعه المپیک مونیخ نداشتند و برخی معتقدند این ترورها فراتر از یک مجموعه عملیات‌های صرفا انتقامی بود. البته برگمن می‌گوید نام «خشم خدا» که عمدتا برای سلسله‌قتل‌های انتقامی اسرائیل درباره واقعه مونیخ استفاده می‌شود، اشتباه است. به هر ترتیب، از اینجا به بعد عملا تروریسم دولتی اسرائیل شکل تازه‌ای به خود گرفت و وارد مرحله جدیدی شد.

ترور «وائل زعیتر» در تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۹۷۲ در رم اولین ترور این پروژه بود؛ او ۱۲ مرتبه هدف گلوله اسلحه سازمانی موساد(برتا-Beretta) قرار گرفت تا زنگ خطر عملیات برای فلسطینیان به صدا درآمده باشد. البته بعدها مشخص شد زعتیر ارتباطی با سپتامبر سیاه نداشته است.

در بهار ۱۹۷۳، عملیات «بهار جوانی» در بیروت اجرا شد. نیروهای ویژه ارتش اسرائیل که شبانه از راه دریا به لبنان رسیدند، اهداف خود یعنی «محمد یوسف نجار(ابو یوسف)» رئیس بخش سیاسی ساف، «کمال عدوان» عضو کمیته مرکزی فتح و «کمال ناصر» ، سخنگوی کاریزماتیک سازمان آزادی بخش فلسطین را ترور کردند. در این عملیات که به درگیری خونین میان کماندوهای اسرائیل، سربازان ارتش لبنان و نیروهای سازمان آزادی‌بخش فلسطین انجامید، سربازان صهیونیست در نهایت موفق به فرار شدند و حدود ۵۰ نفر دیگر که تقریبا همه از اعضای ساف بودند کشته شدند؛ دولت وقت لبنان پس از این عملیات تروریستی، استعفا داد و اسناد مهمی از ساف نیز سرقت شد که در نتیجه آسیب‌هایی جدی به فعالیت آن‌ها درون سرزمین‌های اشغالی وارد کرد.

در سال ۱۹۷۸ «ودیع حداد» که مغر متفکر هواپیما ربایی ۱۹۷۰ فلسطینی خوانده می‌شد و یکی از تحت تعقیب‌ترین انسانهای جهان به شمار می‌رفت، توسط خمیر دادن یا شکلات‌های اهدایی سمی، به تدریج در بغداد مسموم شد و در برلین شرقی جان باخت. حداد،  رهبر و یکی از بنیانگذاران جبهه مردمی آزادی فلسطین (PFLP) بود.

«علی حسن سلامه» ، بنیانگذار و رئیس گروه نیروی ۱۷ واحد کماندویی جنبش فتح بود؛ اسرائیل او را متهم اول واقعه المپیک مونیخ می‌دانست و گلدا مایر لقب شاهزاده سرخ را به او داده بود. سلامه پس از تلاش های متعدد رژیم صهیونیستی بالاخره در ۱۹۷۹ و در بیروت به وسیله فولکس واگن بمب‌گذاری شده‌ای که در مسیر راهش قرار داشت ترور شد. یکی از اقدامات موساد برای ترور او به رسوایی‌ تاریخی برای آن‌ها تبدیل شد. هنگامی که در ۱۹۷۳، احمد بوشیکی،  گارسونی مراکشی در شهر لیلهامر نروژ به علت شباهتش با سلامه به اشتباه به قتل رسید. برگمن از این حادثه به عنوان خسارت‌بارترین شکست مفتضحانه تاریخ موساد یاد می‌کند.

 علی حسن سلامه و ودیع حداد  

غیر از عملیات‌هایی که ذکر شد، محمود همشاری، باسل الخبیسی و فدل دانی در پاریس؛ حسین البشیر، علی سالم احمد، ابراهیم عبدالعزیز، ابوالحسن قسیم و حمدی عدوان در قبرس؛ کمال حسین، نزیه مایر، بدالحمید شیبی، ماجد ابوشرار و عبدالهادی نکا در رم و مأمون مریش و خالد احمد نضال در آتن توسط موساد ترور شدند.

اسرائیل در کنار ترور رهبران نظامی و سیاسی، به ترور دانشمدان، مختصصان علمی و افرادی که تهدیدات بالقوه بر علیه رژیم جعلی آن‌ها به حساب می‌آمدند ادامه می‌داد. در سندی که توسط مرکز اطلاعات فلسطین در سال ۲۰۰۵ فاش شد، جزئیات مربوط به ترور ۷۳۰ دانشمند و نخبه عراقی به دست عناصر موساد و نظارت مستقیم آمریکا، آمده است. در ۱۹۸۰ «یحی المشد»، فیزیکدان مصری که نقش قابل توجهی در توسعه برنامه هسته‌ای عراق داشت، توسط موساد و با همکاری سازمان‌های اطلاعاتی غربی در پاریس ترور شد.  

اگر مجموع این اقدامات را موج دوم ترور های اسرائیل بدانیم، پس از پایان آن‌ها، موساد به شهرت بین‌الملی قابل توجهی رسیده بود و اجرای عمیلات‌های پیچیده بسیاری را در کارنامه خود داشت. پس از این ترورها، رهبری و توان عملیاتی ساف و سایر گروه‌های مقاومت فلسطینی کاهش یافت و تنش‌های اسرائیل با کشورهای عربی منطقه بیشتر شد. مجموعه اهدافی که اسرائیل در اینجا دنبال می‌کرد، انتقام از واقعه المپیک مونیخ و بازگرداندن بازدارندگی از دست رفته خود در سایه حذف گروه‌های فلسطینی بود. البته که سیاست ترس و ارعاب فلسطینیان همراه با ترورهایی که ارتباطی به واقعه مونیخ نداشتند نیز ادامه یافت.

غسان کنفانی نویسنده و روزنامه‌نگار مشهور فلسطینی که در سال ۱۹۷۲ در بیروت ترور شد.

در میانه انتفاضه اول و به سال ۱۹۸۸، «خلیل الوزیر» یا ابوجهاد که یکی از بنیانگذاران و رهبران ارشد ساف، از فرماندهان برجسته نظامی جنبش فتح و معاون یاسر عرفات بود، ۲۳ سال پس از صدور فرمان قتلش توسط گلدا مایر، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی، در تونس با ۵۲ گلوله کماندوهای اسرائیلی‌ای که در بین آن‌ها مردهایی با پوشش لباس زنانه هم دیده می‌شدند، در مقابل چشمان همسرش ترور شد. تل‌آویو فکر می‌کرد با ترور ابوجهاد که نقش به سزایی در سازماندهی انتفاضه اول داشت، بتواند انتفاضه را آرام کند اما به این هدف نرسید و با تضعیف رهبری ساف، باعث تقویت کمیته‌های مقاومت مردمی در اراضی اشغالی شد.

ابوجهاد در کنار یاسر عرفات

مقاومت اسلامی

پس از رشد مقاومت اسلامی، رژیم اسرائیل که همچنان ترور را در استراتژی امنیتی خود حیاتی می‌دانست، این بار دست به ترور رهبران مقاومت اسلامی از حزب‌الله لبنان تا جهاد اسلامی و حماس زد تا شاید بتواند این گروه‌ها را دچار فروپاشی کند. اما گویا نتیجه ترورها تفاوت‌هایی با قبل داشت. با شهادت رهبران و مجاهدین مقاومت اسلامی، انگیزه مقاومت بیشتر می‌شد و خیلی زود جایگزین‌های مناسبی به جای شهدا قرار می‌گرفتند.

این ترورها که تقریبا از دهه ۹۰ جدی شد، در طول انتفاضه دوم نیز ادامه پیدا کرد و به اوج خود رسید. برگمان می‌نویسد: «در طول انتفاضه دوم، اسرائیل ۱۰۰۰ عملیات دیگر انجام داد که از این تعداد ۱۶۸ عملیات موفق شد».

البته قابل ذکر است که بعد از سال ۲۰۰۰ اکثر ترورها در کرانه باختری و غزه انجام گرفت و «شین‌بت» (سازمان اطلاعات داخلی)، تعداد ترورهای بیشتری را نسبت به موساد برعهده داشت.

در این زمان فناوری‌های پیشرفته‌تری از جمله پهپادها، شنود الکترونیکی و دستگاه‌های ردیابی به ماشین ترور اسرائیل اضافه شده بود که دقت عملیات‌ها را بیشتر می‌کرد.

ترور نخستین دبیرکل حزب‌الله لبنان در ۱۹۹۲ در جنوب این کشور به وقوع پیوست. «سید عباس موسوی» هنگامی که به همراه خانواده‌اش برای شرکت در مراسم سالگرد شهادت شیخ راغب به جبشیت رفته بود، هدف حمله بالگرد صهیونیستی قرار گرفت و به همراه همسر، فرزند و یکی از محافظینش به شهادت رسید.

پس از این اتفاق تنش‌های جنوب لبنان بالا گرفت و حزب الله به سرعت در فکر انتقام برآمد. برگمن می‌گوید «این ترور خواب راحت را از صهیونیست ها گرفت» چرا که عملیات‌های انتقامی متعددی با قدرت بالا علیه صهیونیست‌ها انجام شد، حمایت مردمی از حزب‌الله افزایش یافت و سیدحسن نصرالله به عنوان دبیرکل جدید حزب‌الله لبنان قرار گرفت.

تروری که به هدف تضعیف رهبری حزب الله و جلوگیری از تقویت این گروه بود، در عمل به گسترش قدرت و نفوذ و تغییر رویکرد آنها در جنگ نامتقارن انجامید. امروز حزب‌الله یکی از قدرتمندترین گروه‌های مقاومت به شمار می‌رود و سران اسرائیل ترور سید عباس موسوی را «شتاب زده» توصیف می‌کنند.

شهید سید عباس موسوی

رهبر و ارشد ترین مقام جهاد اسلامی فلسطین، «فتحی شقاقی» در اکتبر سال ۱۹۹۵  وقتی که برای بررسی وضعیت آوارگان فلسطینی به لیبی سفر کرده بود، از کنفرانس لیبی وارد جزیره مالت شد و در مقابل درب هتل محل اقامتش با شلیک چند گلوله به شهادت رسید. هرچند برنامه اسرائیل حذف جهاد اسلامی بود اما جهاد به کار خود ادامه داد، حملات تلافی جویانه انجام شد و تنش‌ها افزایش پیدا کرد. شقاقی تبدیل به الگوی مقاومت شد، انتقال رهبری بدون وقفه یا اخلال جدی صورت گرفت و جهاد اسلامی از منظر ایدئولوژیک و حمایت مردمی، تقویت گشت و علاوه بر آن روند صلحی که آن زمان در جریان بود مختل شد.

  «یحیی عیاش» مهندس تسلیحاتی سازمان حماس توسط شین‌بت و از طریق انفجار بمب تعبیه شده در گوشی تلفن همراهش در سال ۱۹۹۶ و در نوار غزه ترور شد. همچنان که اسرائیل انتظار داشت روند عملیات‌های حماس با ترور او متوقف شود، اما این اتفاق نیفتاد؛ قابلیت‌های نظامی گردان‌های القسام نابود نشد و انتقام ترور با انجام عملیات‌های متعدد گرفته شد. عیاش که قهرمانی برای فلسطینی‌ها بود، محبوب‌تر از گذشته و به نمادی از مقاومت فلسطین تبدیل شده بود.  

در ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۷  «خالد مشعل»، رهبر سیاسی حماس، هدف ترور نافرجامی در اردن قرار گرفت که توسط ۶ مامور موساد با پاسپورت جعلی کانادایی انجام می‌شد. مامورین اجرای عملیات ماده‌ای سمی را به سمت مشعل اسپری کردند اما موفق به فرار نشدند. ملک حسین پادشاه اردن، از نتانیاهو پادزهر خواست و در عوض دو عامل بازداشت شده موساد را آزاد کرد؛ آزادی شیخ احمد یاسین، بنیانگذار حماس که آن زمان در زندان‌های رژیم صهیونیستی بود نیز اتفاق افتاد چرا که این یکی از شروط ملک حسین برای عفو مامورین موساد به حساب می‌آمد. عملیات شکست خورد، سفیر کانادا به طور موقت از اسرائیل فراخوانده شد، رئیس وقت موساد استعفا کرد و روابط اسرائیل و اردن برای مدتی تیره ماند.

در سال ۲۰۰۲ «صلاح شحاده»، فرمانده گردان‌های عزالدین القسام، شاخه نظامی حماس، در حمله‌ای هوایی توسط بمب دو تنی جنگنده‌های رژیم اشغالگر به همراه همسر و دخترش در غزه ترور و پس از آن محمد ضیف به عنوان فرمانده القسام انتخاب شد. فرمانده‌ای که سالهاست به کابوس اسرائیل تبدیل شده و در صدر لیست ترور رژیم صهیونیستی قرار دارد.  

گردان‌های عزالدین القسام در طول دو دهه گذشته از یک گروه چریکی با توانایی‌های محدود به یک نیروی نظامی پیچیده و چندجانبه تبدیل شده‌اند. القسام امروز از استراتژی‌های جنگ نامتقارن استفاده می‌کند و با ترکیب حملات راکتی، پهپادی و چندجانبه به صورت زمینی، هوایی و دریایی از قدرت مانور بسیار بیشتری نسبت به آن زمان برخوردار است. این تحول به واسطه‌ی پیشرفت در تجهیزات، استراتژی‌های نظامی، و ساختار سازمانی آن‌ها صورت گرفته است. امروز، القسام به عنوان یکی از بازیگران مهم در منطقه و تهدیدی جدی برای اسرائیل شناخته می‌شود.

«شیخ احمد یاسین» رهبر و بنیانگذار حماس در سال ۲۰۰۴ و هنگام بازگشت از نماز صبح هدف موشک بالگرد اسرائیلی قرار گرفت و به شهادت رسید. این حمله که برای تضعیف روحیه و رهبری حماس، انتقام جویی، راضی کردن صهیونیست‌های داخلی و ارسال پیامی قاطع برای دیگر گروه‌های مقاومت انجام شد، هر چند در کوتاه مدت تاثیراتی بر ساختار رهبری حماس داشت اما در عمل به افزایش حمایت‌ها از حماس و تشدید مقاومت انجامید.

جانشین احمد یاسین، «عبدالعزیز رنتیسی» نیز تنها به مدت یک ماه ارشدترین مقام حماس بود تا در خیابان‌های غزه هدف دو موشک اسرائیلی قرار گرفت و به شهادت رسید.
(ترور او سه روز پس از دیدار جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا و آریل شارون، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اتفاق افتاد که ما را به یاد سفر ماه گذشته نتانیاهو به آمریکا می‌اندازد.)

ترور رهبران و فرماندهان ارشد حماس در هنگام انتفاضه دوم نه تنها منجر به فروپاشی جنبش نشد بلکه اقدامات گروه‌های مقاومت در نهایت اسرائیل را در سال ۲۰۰۵ از نوار غزه خارج کرد؛ ترورها به تقویت وجهه حماس به عنوان جنبشی که رهبران و اعضای آن نیز به شهادت رسیدند، کمک کرد تا در سال ۲۰۰۶ پیروز انتخابات شده و بر خلاف خواست اسرائیل کنترل نوار غزه را از سال ۲۰۰۷ برعهده بگیرند.

برخی از شهدای برجسته مقاومت

در شمال سرزمین‌های اشغالی نیز حزب الله لبنان که دو شکست سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ را برای رژیم صهیونیستی رقم زده بود، همچنان دست بالا را داشت. اسرائیل برای ترور «عماد مغنیه» به علت نبوغ و نخبگی خاص او، حساب ویژه‌ای باز کرده بود. چه از این جهت که شاید با این ترور فرماندهی حزب الله دچار ضعف شده و چه حتی از این جهت که تجربه و توانمندی مغنیه به نسل‌های بعدی مقاومت منتقل نگردد.

بالاخره رژیم صهیونیستی پس از سالها ضربه خوردن از شهید مغنیه در سال ۲۰۰۸ با همکاری CIA یکی از مهم‌ترین عملیات‌های ترور خود را انجام داد و او را در دمشق به شهادت رساند. اشغالگران انتظار داشتند روند پیشرفت نظامی حزب‌الله با این ترور متوقف شود، اما این آرزو محقق نشد و حزب الله امروز، نه تنها تضعیف نشده است بلکه بدون شک قدرتمندتر و برای اسرائیل خطرناکتر از سال ۲۰۰۸ است.

در این میان مرگ «یاسر عرفات»، رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین نیز که در سال ۲۰۰۴ رخ داد، از ابتدا مشکوک بود؛ همان سالها بررسی‌هایی صورت گرفت که نشان می‌داد او با پلونیوم به قتل رسیده است.

بعد از ۲۰۱۰

در ژانویه ۲۰۱۰، ۲۷ مامور موساد که خود را جهانگرد یا بازیکن تنیس جا زده بودند، از فرودگاه‌های مختلف اروپا با گذرنامه‌های جعلی به دبی رسیدند. هدف آنها ترور «محمود المحبوح» از فرماندهان ارشد حماس و بنیانگذاران القسام در هتل محل اقامتش  بود. محبوح که یک فرد کلیدی در تامین تجهیزات و سلاح برای غزه بود به وسیله یک داروی فلج کننده به شهادت رسید و پیکر او فردای آن روز توسط کارکنان هتل پیدا شد. البته دوربین‌های هتل تعویض لباس مبدل ماموران موساد و تعقیب هدفشان را ضبط کرده بودند که این یکی از رسوایی‌های دیگر موساد را رقم زد.

تعقیب محمود المحبوح از زاویه دوربین‌های هتل

رژیم صهیونیستی در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲  برنامه تروری را علیه دانشمندان هسته ای ایران عملیاتی کرد که در آن شهید مجید شهریاری، شهید مسعود علی محمدی و شهید مصطفی احمدی روشن به وسیله بمب‌های مغناطیستی و شهید داریوش رضایی نژاد با حمله مهاجمان مسلح به شهادت رسیدند. فریدون عباسی، رئیس اسبق سازمان انژری اتمی نیز هدف حمله تروریستی موساد قرار گرفت اما زنده ماند.

اقدامات اسرائیل علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در ابعاد مختلفی ادامه داشت تا اینکه در سال  ۲۰۲۰ میلادی ترور مهم دیگری در آبسرد تهران انجام شد و شهید محسن فخری‌زاده از مهم‌ترین دانشمندان هسته‌ای ایران در حمله پیچیده موساد به شهادت رسید.

شهدای هسته‌ای ایران

رژیم صهیونیستی در دو دهه اخیر برای جلوگیری از روند توسعه فناوری‌ها و تضعیف توانایی‌های نظامی محور مقاومت، بیش از پیش به ترور مهندسین و مسئولین فناوری روی آورده است.

«حسن اللقیس»، مسئول بخش تکنولوژی و ارتباطات حزب الله و فرمانده ارشد این گروه در سال ۲۰۱۳ و در بیروت هدف ترور اسرائیل قرار گرفت. ترور «محمد الزواری»، مهندس تونسی که با حماس در زمینه توسعه پهپادها همکاری می‌کرد، یکی دیگر از عملیات‌های مهم موساد در این زمینه است که در سال ۲۰۱۶، در تونس و توسط مهاجمان مسلح انجام شد. «فادی البطیش» مهندس برق فلسطینی عضو حماس نیز در سال ۲۰۱۸ در کوالالامپور مالزی هدف دو مهاجم مسلح قرار گرفت و ترور شد. او نیز در زمینه توسعه پهپادی و موشکی با حماس همکاری می‌کرد.

ترور فرماندهان نظامی و عملیاتی جبهه مقاومت در این سالها همچنان ادامه داشت و خصوصا در میانه جنگ ها پررنگ‌تر می‌شد.

در آخرین اقدامات تروریستی اسرائیل که مربوط به بعد از طوفان الاقصی است، نام مستشاران شهید ایرانی، فرماندهان حزب الله، حماس و جهاد اسلامی، دیده می‌شوند. ماشین ترور اسرائیل نه تنها خاموش نشده بلکه بر سرعت خود افزوده است و در مقابل ترورها نه تنها جبهه مقاومت را تضعیف نکرده بلکه بر انگیزه و تلاش مجاهدین اضافه کرده است.

محمد الزواری، مهندس تونسی

در گزارشی که الجزیره پس از ترور «صالح العاروری»، معاون رئیس دفتر سیاسی حماس منتشر کرده بود تیتر «سیاست ترور اسرائیل یک موفقیت تاکتیکی و یک شکست استراتژیک است»،  به دقت انتخاب شده بود. در آن گزارش توضیح داده شده بود که اگر با دقت موارد ترور را بررسی کنیم می‌بینیم که رویکرد ترور به ملاحظات تاکتیکی اولویت می‌دهد و اثرات استراتژیک منفی بر اشغالگری صهیونیستی دارد.

به نظر می‌رسد تصمیم گیرندگان اسرائیل، دستاوردهای کوتاه مدت و فوری حاصل از ترور را همچنان بدون درس گرفتن از تاریخ ادامه می‌دهند. رهبران ترور شده به نماد مقاومت تبدیل و به زودی جایگزین می‌شوند. تکنیک ترور برای رژیم صهیونیستی به مرور زمان ناکارآمدتر و پرهزینه‌تر شده است. نباید فراموش کرد که بسیاری از عملیات‌های ترور اسرائیل نیز شکست خورده‌اند مساله اینجاست که آنهایی که به موفقیت رسیده‌اند نیز اغلب در نهایت به اسرائیل نتیجه معکوس داده‌اند.

هرچند که سیاست ترور اسرائیل در برخی موارد به برچیده شدن سازمان‌های کوچک فلسطینی مانند «سپتامبر سیاه» منجر شده و حتی در برخی موارد برای حذف تهدیدهای مستقیم خاص اثرگذار بوده، اما در بلندمدت دردی را از اسرائیل دوا نکرده است؛ این سیاست خصوصا برای مقابله با گروه‌هایی که وجهه اجتماعی داشته و اعضای جدید و جایگزین‌های مناسبی را برای افراد ترور شده در نظر دارند، به هیچ وجه موفق نبوده است.   

شهدای مقاومت در جنگ اخیر

چرایی ترور

در مجموع می‌توان علت‌ها، انگیزه‌ها و اهداف رژیم صهیونیستی از ترور را اینچنین توصیف کرد:

- از آنجایی که بسیاری اساسا ذات تروریسم را ارعاب می‌دانند، اسرائیل نیز از ترور برای ترساندن افکار عمومی، شکل دادن فضای ضعف و تردید و ایجاد هرج‌ومرج، برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی خود استفاده  می‌کند و به  عنوان رژیم ترورمحور از این قاعده مستنثی نیست.  
در این باره می‌توان به صحبت های دیوید کیم چی (David Kimche)، قائم مقام اسبق موساد درباره عملیات‌های پس از واقعه المپیک مونیخ اشاره کرد که گفته بود: «هدف عملیات نه تنها گرفتن انتقام، که در اصل ترساندن آن‌ها(فلسطینی‌ها) بود. ما می خواستیم آن‌ها را وادار کنیم که همواره از روی شانه به عقب نگاه کنند(در فکر این باشند که در حال تعقیب هستند) و احساس کنند که ما به دنبال آن‌ها هستیم». از  موشه دایان، وزیر امورخارجه، وزیر دفاع و فرمانده نظامی برجسته رژیم اشغالگر نقل می‌شود: «سران اسرائیل باید روشی را پیش گیرند که تل آویو مانند یک «سگ هار» برای همه جلوه کند و خطری برای دیگران تلقی شود».

- بسیاری از ترورها با هدف تضعیف عملیاتی و پیشگیری از حملات آینده صورت می‌گیرد و انتظار می‌رود که برنامه‌ریزی حملات و اقدامات مقاومت علیه اسرائیل با مشکل مواجه شود؛ همان‌گونه که عبارت تلمود و نام کتاب برگمن از نوعی اقدام پیش دستانه حکایت می‌کند، رژیم صهیونیستی می‌خواهد که با حذف افرادی که نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی حملات دارند، توانایی آن‌ها برای سازماندهی و اجرای حملات را کاهش دهد.

- گاهی ترورها در سطوح بالای فرماندهی،   به قصد تضعیف و ایجاد اخلال در اتاق‌های فکر و تشکیلات یک گروه مقاومت است. اسرائیل گمان می‌کند که با تضعیف ساختار فرماندهی و رهبری، آسیب‌هایی جدی به گروه هدفش می‌زند. اشغالگران بر این باورند که با جدا کردن راس یک سازمان، بدنه آن می‌تواند به هر جهتی برود. از طرفی دیگر گاهی انتظار دارد پس از ترور رهبری که ویژگی‌های کاریزماتیکی دارد و دیگران حول او جمع شده‌اند، اختلافات داخلی افزایش یافته و گروه هدف تضعیف شوند. برگمن در مصاحبه‌ای تلویزیونی نیز گفته بود:‌ «اسرائیلی ها گمان می‌کنند با کشتن یک رهبر می‌توانند تمام مساله را حل کنند اما این امکان پذیر نیست». 

- رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن نخبگان و نوابغ عرصه‌های مختلف، برخی افرادی که حضور شخصی خودشان، برای مقاومت یا کشوری بسیار با ارزش است را ترور می‌کنند تا هزینه تربیت دوباره یک نیروی نخبه را افزایش داده و به طرف مقابل تحمیل کند. شخصیت های مستعدی که دارای توانایی‌ و مهارت‌هایی هستند که در طول زمان انباشته شده و به راحتی قابل انتقال به دیگران نیست.

- رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند با ترور در سطوح مختلف، توانایی شناسایی و برتری اطلاعاتی خود را القا کند و البته که نشان دهد، از انجام هیچ اقدامی ترسی ندارد؛ صهیونیست‌ها در نتیجه انتظار دارند که مقاومت، به علت ترس از پاسخ  و ترور، اقدامات خود علیه دشمن اشغالگر را کاهش دهد. برگمن می‌گوید: «اگرچه اسرائیل می‌خواهد با این ترورها توانایی اطلاعاتی و عملیاتی خود را به رخ بکشد، با این‌ حال، روشن نیست در چشم‌انداز بزرگ‌تر آیا این اقدامات به نفع آنها بوده است یا نه. ترور مخالفان اسرائیل در عملیات‌های مخفیانه، فقط موفقیت‌هایی عملیاتی هستند و بس، بی‌آنکه موفقیت در جنگ یا صلح را تضمین کنند. انگار که تاریخ متوقف شده است و اسرائیل قصد دارد تا همیشه در وضعیت تنش و مخاصمه باقی بماند».

- مقامات امنیتی و سیاسی اسرائیل از ترور به عنوان دستاورد مهمی یاد می‌کنند و از آنجایی که این امر معمولا با اقبال عمومی صهیونیست‌ها همراه است، موفقیت در ترورها به افزایش محبوبیت و تقویت جایگاه سیاسی آنها خواهد انجامید. بالا بردن روحیه صهونیست‌ها و تعمیق احساس آنها مبنی بر اینکه رژیمشان، تهدیدها را دفع می کند و به هر کسی که آنها را تهدید می کند آسیب می رساند، در مجموع نوعی حمایت داخلی را برای سران رژیم اسرائیل به همراه خواهد داشت.

- ترور برای اسرائیل همواره حامل نوعی پیام هشدار به مقاومت است، به رخ کشیدن برتری اطلاعاتی و توانایی شناسایی و انجام عملیات، انتقام‌جویی و تقویت بازدارندگی با رساندن این پیام که "اسرائیل می‌تواند به هر کسی که علیه آن است حمله کند"، انجام می‌شود. پیامی که در راستای افزایش بازدارندگی رژیم اشغالگر قدس تفسیر می‌شود و هزینه شرکت در مقاومت برابر اشغالگری را به علت آنچه واکنش تلافی جویانه اسرائیل خوانده می‌شود، افزایش خواهد داد.

- رژیم صهیونیستی با انجام این عملیات‌ها شرایطی را فراهم می‌آورد که تهدید ترور همواره با تمام فرماندهان و رهبران مقاومت همراه است. همین امر باعث می‌شود که تدابیر امنیتی بیشتر شده و ارتباطات رهبران محدودتر باشد که ممکن است بر میزان اثربخشی آن‌ها تاثیر مستقیم داشته باشد.

تصویری از روز عملیات طوفان الاقصی

هرچند که عملیات‌های ترور باید در دنیا محکوم باشند، اما این محکومیت‌ها، عرصه را بر رژیم صهیونیستی تنگ نمی‌کند. به نظر می‌رسد با حمایت آمریکا،   برای آن‌ها مهم نیست که همه روزه در مجامع بین‌المللی محکوم شوند؛ رهبر انقلاب سالها قبل گفته بودند: «سالهاست که هرچه سازمان ملل نسبت به مسأله‌ی فلسطین، علیه صهیونیست‌ها قطعنامه صادر کرده است، اینها رد کرده‌اند. اینها لوس شده‌اند! ... اسرائیل با زور و سلاح و مشت، عقب خواهد نشست.»  

دادگاه لاهه پیش از این اعلام کرده بود که اشغال اراضی فلسطینی توسط اسرائیل خلاف قوانین بین‌المللی است، پرونده نسل کشی رژیم‌ صهیونیستی با شکایت آفریقای جنوبی همچنان در دیوان بین‌المللی دادگستری باز است و اسرائیل بارها در مجامع بین‌المللی محکوم شده است. علاوه بر همه اینها، کارشناسان اطلاعاتی اسرائیل می گویند که هر چند ممکن است متحدان آنها در ملاء عام به این ترورها اعتراض کنند، اما در پشت پرده با موساد همکاری می کنند.

اسرائیل که پس از طوفان الاقصی به هیچکدام از اهداف خود از جمله آزادسازی اسرا و نابودی حماس نرسیده است و تنها به نسل‌کشی زنان و کودکان  نوار غزه افتخار می‌کند، ترورهای رهبران محور مقاومت را دستاورد خود می‌داند. به نظر می‌رسد، عدم دستیابی آنها به اهداف نظامی در غزه و ناتوانی آن‌ها در غلبه بر حماس باعث شده است سیاست ترور که یکی از استراتژی‌های تاریخی صهیونیستی است در پیش گرفته شود تا شاید درد عملیات طوفان الاقصی را برای نهادهای اطلاعاتی صهیونیستی کم کند و نتانیاهو را به باقی ماندن در زمین سیاست امیدوار سازد.

گاردین در یادداشتی اشاره کرده بود که یکی از اهداف فعال شدن سیاست ترور تل‌آویو، تلاش برای بازگرداندن حیثیت از دست رفته سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل پس از عملیات طوفان‌الاقصی است. آن‌ها اعتبار از دست رفته سازمان‌های اطلاعاتی رژیم  پس از واقعه المپیک مونیخ را به امروز تشبیه می‌کنند و سیاست‌های ترور موساد پس از ۱۹۷۲ را مشابه اقدامات امروز اسرائیل می‌دانند.

یوسی ملمان، تحلیلگر و خبرنگار یهودی در گفت و گو با گاردین گفته بود: «بدنه اطلاعاتی- امنیتی اسرائیل همواره علاقه خاصی به سیاست ترور مخالفان و منتقدان داشته است. آنها به‌خاطر عملیات هفتم اکتبر و تبعات پس از آن شرمنده و تحقیر شده‌اند و می‌خواهند هرطور شده خود را نجات دهند».

یحی سنوار و شهید اسماعیل هنیه 

هر چند که اسرائیل برای دستاوردسازی و فرار از شکست در میدان هم که شده، همچنان ترور را به عنوان بخشی از توان اطلاعاتی خود به رخ می‌کشد. اما امروز مردان متخصص مقاومت انگشت شمار نیستند و آن چیزی که فلسطین و فلسطینیان را در مبارزه مستحکم کرده و می‌کند اندیشه مقاومت اسلامی و آرمان فلسطین است. آنچه که هر روز در برابر چشم ما و جهانیان اتفاق می‌افتد تجلی مصراع مشهوری است که شهید هنیه در دقایق پایانی دیدار با رهبری در ایران خواند و پس از اعلام جایگزینی یحیی سنوار، در فضای مجازی فراگیر شده بود:
«اذا غاب سید، قام سید آخر» / «اگر بزرگی از میان ما رفت، بزرگی دیگر جای او را خواهد گرفت»

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ / ۲۰:۲۳
  • دسته‌بندی: باشگاه دانشجویان
  • کد خبر: 1403062717897
  • خبرنگار : 30193