به گزارش ایسنا، متن پیش رو بررسی چرایی خالی ماندن ظرفیت دستیاری در برخی رشتهها در گفتوگوی «جوان» با کارشناسان است که میتوانید بخوانید:
تخصص از رونق افتاد! در شرایطی که نیمی از پشت کنکوریها به امید قبولی در رشته پزشکی داوطلب گروه آزمایشی تجربی هستند و ۵۰۰ هزار داوطلب بر سر حداکثر ۱۰ هزار صندلی خالی با هم رقابت میکنند، به دوره تخصص که میرسیم اوضاع زمین تا آسمان فرق میکند و بخش مهمی از ظرفیتهای برخی از رشتههای دستیاری خالی میماند. رشتههایی همچون جراحیها، اطفال، قلب و بیهوشی در سطح تخصص و فوقتخصص، کمرونق هستند و با صفر بودن دانشجو در برخی از این رشتهها مواجه هستیم.
بر خلاف رشتههای لوکس و پر درآمدی همچون چشم، پوست، رادیولوژی که درآمدزایی خوبی دارند، رشتههایی مثل اطفال و عفونی و طب اورژانس که جز ویزیت بیمار درآمدی ندارند، از رونق افتاده و بین ۲۰ تا ۲۵ درصد رشتهها خالی میمانند، اما چه میشود که آن هم شور و اشتیاق و رقابت ۵۰۰ هزار دانشآموز با یک درصد شانس برای قبولی در رشته پزشکی به یکباره جای خود را به این بیانگیزگی و بیرغبتی میدهد و عطش سر و دست شکستن برای پزشک شدن جای خود را به فرار از درس خواندن در این رشتهها میدهد؟
خالی ماندن ظرفیت برخی از رشتههای پزشکی مانند قلب، موضوعی بود که دو سال قبل رئیس سازمان نظام پزشکی دربارهاش هشدار داد. این هشدار، اما حالا با وجود افزایش ظرفیتهای پزشکی همچنان در حال تکرار است و این افزایش ظرفیتها فقط صندلی رشتههای پولساز و پرمتقاضی را بیشتر کردهاست. وضعیت رشتههای پر زحمتی مانند قلب یا اطفال، بیهوشی و اورژانس در عمل اورژانسی است و کمتر کسی دلش میخواهد در این رشتهها ادامه تحصیل دهد. رشتههایی که صد البته اهمیتی حیاتی دارند و خالی ماندن آنها میتواند در آیندهای نه چندان دور، ما را با دردسرهای بزرگی مواجه کند.
هنوز قطعی نشده
«نتایج آزمون دستیاری هنوز قطعی نشدهاست» این را آقای فراهانی، مدیر روابط عمومی معاونت آموزش وزارت بهداشت میگوید و در برابر اصرار ما برای گفتگو با این معاونت و شنیدن چند و، چون و تحلیل ماجرا از زبان دکتر باقری فرد، معاون آموزش این وزارتخانه میگوید با اعمال سهمیهها و دستیابی به نتایج نهایی خودمان اطلاعرسانی میکنیم.
وی نتایج منتشر شده فعلی را هیاهوهای رسانهای و مجازی میداند، با تمام اینها ماجرای خالی ماندن ظرفیت دستیاری در برخی رشتهها حکایت امروز نیست و چالشی چند ساله است. همچنان که دو سال پیش در مراسم روز پزشک، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی از خالی ماندن ۱۸ ظرفیت تخصص جراحی قلب خبر داد و امسال هم دوباره در همین مراسم با اشاره به نشانی غلط دادن در موضوع کمبود دسترسی مردم به رشتههای تخصصی و تأکید افراطی بر افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی بدون توجه به زیرساختهای حیاتی لازم، کمتوجهی به خالی ماندن ظرفیت دستیاری برخی رشتههای تخصصی و فوقتخصصی مهم نظیر طب اورژانس، اطفال، بیهوشی، جراحی قلب و جراحی عروق و تلاش عجیب برای عدم درک ریشه این معضل و تنها کوبیدن بر طبل افزایش ظرفیت رشتههای عمومی، به خطر انداختن فرایندهای اعتباربخشی و زیر ساختهای کیفیت آموزش پزشکی، نادیده گرفتن موضوع مهم مهاجرتهای شغلی و جغرافیایی جامعه پزشکی، بیتوجهی به فشارهای روحی، روانی و فرسودگی شغلی جامعه پزشکی به خصوص دستیاران را از چالشهای مهم حوزه پزشکی بر شمرد.
دورهای بدتر از سربازی
دکتر محمد مهدی قیامت، متخصص بیهوشی مراقبتهای ویژه و درد درباره چرایی خالی ماندن ظرفیت رشتههایی همچون بیهوشی به «جوان» میگوید: «دوره دستیاری از سربازی بدتر است و حجم کار بسیار بالاست، اما به اندازه یک کارگر هم به دستیاران پول داده نمیشود!»
وی با تأکید بر سختی کار بالای رزیدنتها در دوره دستیاری تأکید میکند: «ما تابع یک سیستم فشل و قدیمی امریکایی هستیم، در حالی که آنها خودشان این سیستم را اصلاح کردند، اما در ایران هیچ کنترل و ارادهای برای اصلاح وضعیت نیست و وقتی کار کنترل نشود، موجب فساد و تباهی میشود.»
این متخصص در ادامه با اشاره به تعرفهها معتقد است دستیاران احساس میکنند آینده کاری خوبی ندارند، بنابراین در رشتههای کمدرآمدتر وارد نمیشوند.
وی با اشاره به اهمیت رشتهای همچون بیهوشی تصریح میکند: «بیهوشی اگر ضعیف باشد، کل نظام سلامت به هم میریزد. در جبهه هم همین بود، اگر دانشجوی ترم اولی بیهوشی در جبهه حاضر نمیشد، همه درمان در جنگ ابتر میماند. در بیمارستان هم همین است و اگر متخصص بیهوشی حضور نداشتهباشد، کار پیش نمیرود.»
از نگاه این متخصص بیهوشی، اما وقتی ارزش کاری که انجام میشود با خدمات برابر نباشد، کسی داوطلب انجامش نمیشود.
وی معتقد است در حال حاضر حتی پزشکی هم از رونق افتاده است و الان کسی پزشکی هم نمیرود، چراکه همه به دنبال آسایش، درآمد و آینده هستند. قیامت میافزاید «پزشکی را ضعیف کردهاند و تعداد زیادی پزشک تربیت میکنند و هیچ کنترلی هم ندارند. بسیاری از این پزشکان در نهایت یا مهاجرت میکنند یا وارد بازار آزاد میشوند.»
به گفته این متخصص در کشوری مانند امریکا بالاترین رشته بیهوشی است. فقط خود امریکاییها و صهیونیستها میتوانند بیهوشی بخوانند، چراکه بنیاد اعتماد پزشکان به متخصص بیهوشی است و مدیریت آی سی یو و مدیریت کدهای ۹۹ که به معنی مریض بدحال با متخصص بیهوشی است و اگر متخصص بیهوشی در بیمارستان نباشد، همه چیز به هم میریزد. حساسیت و استرس بالا، شرح وظایف زیاد و سنگینترین دیه که بر اساس ریسک رشته اعلام میشود، برای بیهوشی است با این اوصاف معلوم است کسی سراغ آن نمیرود!
همچنان که جراحی قلب هم سالهاست از رونق افتادهاست. از سوی دیگر روز به روز کیفیت آموزش پایین میآید و پزشکی دیگر رشته اول نیست.
ضمانت ۲ میلیارد به بالا
دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران هم در گفتگو با «جوان»در این رابطه میگوید: «مسئله مهم این است که پزشکی که دوره عمومی را گذرانده و میخواهد به تخصص راه یابد، باید خیلی از مسائل را در نظر بگیرد. نخست اینکه باید سفتهای را امضا کند و تعهد بدهد تا چندین سال بعد از فارغالتحصیلی برای دولت کار میکند و میلیاردها تومان باید ضمانت بدهد.»
به گفته وی این ضمانتها بسته به رشته از ۲ میلیارد به بالا است. در نتیجه یک پزشک فکر میکند در حال حاضر ۳۰ ساله است و باید به دوره تخصص برود و باید چهار سال تخصص را بگذراند و بعد از آن هم چندین سال به جاهای محروم برود و رایگان کار کند، به همین خاطر از خیر خواندن دوره تخصص میگذرد!
از نگاه این متخصص، پزشکان هم زندگیشان هزینه دارد و باید تأمین شوند. به گفته خسرونیا متأسفانه رشتههای پزشکی آنقدر شاخه به شاخه شده که فرد در همان تخصص هم نمیتواند بماند و باید به فوقتخصص برود که آن هم مشکلات خودش را دارد. در نتیجه یک پزشک تا زمانی که فوقتخصصش را بگیرد، چیزی حدود ۵۰ سال سن دارد و بعد از آن هم باید به مناطق محروم برود. به همینخاطر از نظر مالی برای پزشکان صرف ندارد که تحصیلاتشان را ادامه دهند.
از رونق افتادن پزشکی در دنیا!
خسرونیا تأکید میکند: «البته در تمام دنیا و کشورهایی مانند آلمان، امریکا، انگلیس همه به همین صورت است و همه این کشورها پزشکان متخصص و فوقتخصص خود را از کشورهایی مثل ایران، هند و پاکستان تأمین میکنند. آنها هم دنبال تحصیل در این رشتهها نمیروند، چون برایشان صرف ندارد!»
به گفته وی ۸۰ درصد پزشکان امریکایی خارجی هستند و افراد با تحصیلات عمومی وارد این کشور شده و سپس تخصص و فوقتخصص گرفته و در این کشور ماندگار شدهاند. در انگلیس هم بسیاری از پزشکانشان اتباع خارجی و خصوصاً ایرانیها هستند. در آلمان و کانادا هم وضعیت به همین منوال است.
از نگاه خسرونیا کاهش اقبال پزشک به یک معضل جهانی تبدیل شده، اما در ایران وضعیت بدتر است، چراکه درآمدهای پزشکان واقعی نیست.
وی معتقد است این تصور که درآمد پزشکان بالا و نجومی است، تصوری نادرست است و دولت هم برای اصلاح وضعیت پزشکان هیچ برنامهای ندارد. این متخصص میافزاید: «در تصور دولت و مجلس ما به این صورت است که پزشکان بسیار ثروتمندند، در صورتی که ۸۰ درصد پزشکان اگر کار نکنند به نان شبشان محتاجند!
کار دستیار و درآمد استاد
خسرونیا درباره وضعیت نابسامان رزیدنتها میگوید: «رزیدنتها باید ۳۶ ساعت کار کنند و ۱۲ ساعت استراحت و این ۳۶ ساعت کار دائم باید سرپا باشند و عمل کنند و در نهایت پولش را استاد و رئیس بخش میگیرند و به آنها چیزی نمیرسد.»
طبق توضیحات این متخصص رزیدنتها حقوق بسیار ناچیزی میگیرند و حجم کارشان بسیار بالاست. باید ساعت کار این رزیدنتها کم شود. هر انسانی بعد از هشت ساعت کار نیاز به استراحت دارد و نمیشود گفت بیاید ۳۶ ساعت کار بکن آن هم بدون دریافت حقوق کافی و با بدرفتاری و شرایط سخت!
از نگاه وی افزایش ظرفیتها به هیچ عنوان نمیتواند کمک کند، چراکه این افزایش ظرفیتها خودش موجب شده افرادی در پزشکی قبول شوند که سواد کافی را ندارند، سطح دانش پزشکی کشور را تنزل خواهد داد.
خسرونیا معتقد است برای اصلاح این روند وزارت بهداشت و درمان باید انجمنها را به کار بگیرد و فعال کند، چراکه آنها مشکلات این حوزه را بهتر درک میکنند. البته باید برای رفع مشکلات بکوشند. خسرونیا با اشارهای به وضعیت بودجه سلامت در عین حال میگوید: «این مسئله بودجه میخواهد و وزارت بهداشت بودجه کافی ندارد. سازمانهای بیمهگر هم وضعشان خراب است و نمیتوانند تعهداتشان را به پزشکان و داروخانهها عملی کنند.»
انتهای پیام