به گزارش ایسنا، شهادت مهمان عزیز جمهوری اسلامی ایران شهید دکتر اسماعیل هنیه و فرمانده نظامی حزب ا... لبنان شهید فؤاد شکر، حوادث بسیار مهمی بودند که از ابعاد گوناگون قابل بررسی است. ترور همزمان دو فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، از یک برنامه ریزی هماهنگ در باند تبهکار اسرائیلی-امریکایی خبر می دهد. ترور شهید فؤاد شکر در عصر روز سه شنبه ۹ مردادماه و ترور شهید هنیه در اولین ساعات بامداد روز چهارشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳ مطابق با ۳۱ جولای ۲۰۲۴ میلادی رخ داد. کارشناسان امنیتی و سیاسی معتقدند که نتانیاهو در سفر اخیر خود به امریکا که بین روزهای ۱ تا ۷ مرداد ماه برابر با ۲۲ تا ۲۸ جولای صورت گرفت، امریکا را از تصمیم خود در مورد ترورهای اخیر آگاه ساخته و این ترورها با هماهنگی کاخ سفید صورت گرفته است. اما آیا از طریق آمار و اطلاعات اقتصادی نیز میتوان شواهدی در این خصوص به دست آورد؟
ارزش سهام شرکت های جنگ افزارسازی بزرگ امریکا، در طی یک هفته منتهی به ترور شهید هنیه و شهید فؤاد شکر، افزایشی سریع و هیجانی را تجربه کردند. آیا افزایش جهشی ارزش سهام این شرکتها ارتباطی با ترورهای مذکور داشته است. محمدمهدی مؤمندوست، کارشناس مطالعات استراتژیک در گزارش زیر به این موضوع پرداخته است.
در نمودار فوق افزایش سریع ارزش سهام سه شرکت جنگ افزارسازی امریکا قبل از وقوع ترورهای اخیر را مشاهده میکنید.(اعداد برحسب دلار است)
اکثر قریب به اتفاق حوادث سیاسی، نظامی، امنیتی در نهایت تأثیر خود را بر روی قیمت کالا و خدمات خواهند گذاشت. ارتباط بین اقتصاد و سیاست یک معادله مستقیم دوسویه است که با بررسی تغییرات هریک از طرفین معادله میتوان تغییرات طرف دیگر را تحلیل نمود. یک نمونه واضح از این تأثیرات، سقوط شاخص بورس های جهان پس از ترور شهید هنیه و تصمیم جمهوری اسلامی ایران مبنی بر گرفتن انتقام سخت از این جنایت است.
این تغییرات صرفا صعود و نزول اعداد و ارقام نیست. بلکه شما شاهد ضررهای میلیاردی به اقتصاد امریکا و کشورهای وابسته به آن هستید. مهمترین مسئله هم اضطراب و التهابی است که سبب صعود و نزولهای هیجانی شاخصهای اقتصادی شده است که خروجی آن چیزی جز عدم ثبات اقتصادی نیست.
تعیین دقیق میزان این خسارات ممکن نیست. حتی تخمین تقریبی آن هم حجم سنگینی از محاسبات را لازم دارد اما بطور خلاصه باید اشاره کرد که تعلیق ناشی از تهدید انتقام ایران، تا این لحظه خسارات اقتصادی سنگینی برای امریکا و اسرائیل داشته است که شاید درگیری نظامی محدود، چنین خساراتی را نداشت. ادامه این روند برای سرمایه داران امریکایی قابل تحمل نبوده و بالاخره دیر یا زود دستور قطعی نقطه پایان را به رژیم صهیونیستی دیکته خواهند کرد.
با بررسی تغییرات شاخص Nasdaq۱۰۰ و شاخص Dow Jones Industrial Average بخوبی درک خواهد شد که سیاست و اقتصاد ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. با تحلیل شاخص های اقتصادی میتوان تا حدودی با تصمیمات سیاسی، امنیتی، نظامی پشت پرده اقتصاد آشنا شد و آنها را تحلیل و بررسی نمود. اکنون میخواهیم نمودار تغییرات ارزش سهام شرکتهای نظامی جهان، در یک هفته قبل از ترور شهید هنیه را بررسی کنیم و ببینیم که آیا تغییرات معناداری در این نمودارها قابل رؤیت است یا خیر.
لیست شرکتهای بزرگ جنگ افزارسازی جهان را براساس فهرست اعلام شده از سوی انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم که به اختصار SIPRI نامیده میشود، انتخاب مینمائیم. طبق رده بندی این مؤسسه برای سال ۲۰۲۲ ، شرکتهای زیر بیشترین درآمد تسلیحاتی را در جهان داشته اند.
اکنون تغییرات ارزش سهام سه مورد از شرکتهای فوق، قبل و بعد از ترور شهید اسماعیل هنیه و شهید فؤاد شُکُر را مرور مینمائیم.
در جدول زیر، تغییرات ارزش سهام سه شرکت مذکور قبل و بعد از ترور شهید اسماعیل هنیه و شهید فؤاد شُکُر، خلاصه شده است.
شاخصهایی مانند قیمت طلا، نفت یا دلار، به دلیل انبوه بیشماری از معامله گران آنها که در سراسر جهان هستند، دائما در حال تغییر و نوسان بوده و یک گروه محدود و کوچک نمیتوانند بر تغییرات آنها تأثیر جدی بگذارند. اما ارزش سهام شرکتها به تصمیمات عده معدودی از سهامداران بزرگ و اصلی وابسته است. علی الخصوص در مورد سهام شرکتهای نظامی و جنگ افزارسازی این مسئله پررنگتر است. تغییرات سهام شرکتهایی مانند لاکهیدمارتین یا ریتون (Raytheon)، بطور کامل وابسته به اخبار و اطلاعات محرمانهای است که به اطلاع معدود سهامداران پرقدرت و ذینفوذ آنها میرسد.
اکنون میخواهیم بررسی کنیم در یک هفته قبل از ترور شهید هنیه و شهید فؤاد شکر، چه وقایع مهمی رخ داده که این تغییرات را سبب شده است. خصوصا آنکه بطور همزمان ارزش سهام شرکتهای مذکور افزایش یافته است.
در این خصوص چند واقعه مهم قابل بررسی است.
اولین گزینه جنگ اوکراین است. به دلیل مصرف زیاد تسلیحات در این جنگ، قطعا بازار شرکتهای جنگ افزارسازی رونق یافته است. منتهی جنگ اوکراین پدیده جدیدی نیست و نمیتواند عامل افزایش سریع ارزش سهامهای مذکور در آن بازه زمانی باشد.
دومین گزینه جنگ اسرائیل علیه مردم مظلوم غزه و تأمین تسلیحاتی اسرائیل از سوی امریکاست. منتهی این جنگ نیز ماههاست که ادامه دارد و در طی یک هفته قبل از ترورهای اخیر، تغییر مهمی در این خصوص رخ نداده است.
سومین گزینه اختلال جهانی اینترنت به دلیل بروزرسانی معیوب یکی از نرمافزارهای امنیتی ویندوز است. منتهی این مسئله از روز پنجشنبه ۲۸ تیرماه برابر با ۱۸ جولای آغاز شده و ضمنا فقط مربوط به شرکتهای جنگ افزارسازی نبوده است. از طرف دیگر افزایش ارزش سهام شرکتهای جنگ افزارسازی بخاطر اختلال چند روزه اینترنت کاملا بی معنی است.
چهارمین گزینه انتشار خبر صدور مجوز فروش تسلیحات نظامی جدید امریکا به عربستان، به ارزش ۲.۸ میلیارد دلار است. این خبر که در تاریخ ۲۳ جولای بر روی سایت آژانس همکاری امنیتی دفاعی ایالات متحده امریکا (DSCA) قرارگرفت، توسط چند خبرگزاری از جمله آناتولی ترکیه منتشر شد و در روز بعد توسط خبرگزاری های داخلی ایران ترجمه و انتشار یافت. در زیر تصویر سربرگ این خبر از سایت DSCA آمده است.
براساس دلایل متقنی که در ادامه تشریح خواهد شد، افزایش هیجانی و سریع ارزش سهام شرکت های جنگافزارسازی امریکا در محدوده یک هفته قبل از ترورهای اخیر، به هیچ عنوان نمیتواند به انتشار این خبر ارتباط داشته باشد. زیرا فروشهای تسلیحاتی امریکا به کشورهای دیگر امر جدیدی نیست. در موارد مشابهی که حجم تبادلات مالی آن بسیار بیشتر از این رقم بوده است و حتی اسم پیمانکار اصلی آن نیز ذکر شده است، هرگز شاهد تغییرات مهمی در ارزش سهام پیمانکاران مذکور نبودهایم. تعداد این موارد بسیار زیاد است و بررسی آنها از حوصله این گزارش خارج است. اما به چند مورد به عنوان نمونه اشاره میشود.
به عنوان یک نمونه در تاریخ ۲۰۲۲/۰۸/۰۲ خبری بر روی سایت DSCA قرارگرفت که موضوع آن فروش موشکهای سامانه پدافند هوایی پاتریوت به ارزش ۳.۰۵ میلیارد دلار به عربستان سعودی بوده است. پیمانکار اصلی این قرارداد بخشی از شرکت Raytheon معرفی شده است که در توکسبری واقع در ایالت ماساچوست در شرق امریکا قراردارد.
که در محدوده تاریخ مذکور، یعنی ۲۰۲۲/۰۸/۰۲ هیچگونه افزایش مهم و معناداری در ارزش سهام شرکت ریتون (Raytheon) رخ نمیدهد. با وجود اینکه مبلغ این قرارداد با رقم ۳.۰۵ میلیارد دلار، از مبلغ قرارداد قبلی با مبلغ ۲.۸ میلیارد دلار ، بطور واضح بیشتر است.
به عنوان نمونهای دیگر در تاریخ ۲۰۲۴/۰۱/۲۶ دو خبر بر روی سایت DSCA قرارگرفت. یکی از آنها با موضوع فروش چهل فروند جنگنده F-۳۵ و برخی موارد دیگر به دولت یونان به ارزش تقریبی ۸.۶ میلیارد دلار بود. شرکت هوانوردی لاکهید مارتین واقع در فورت ورث، تگزاس، به عنوان یکی از پیمانکاران اصلی این قرارداد تعیین شده است.
خبر دیگر مربوط به فروش ۴۰ فروند هواپیمای F-۱۶ جدید و نوسازی ۷۹ فروند هواپیمای F-۱۶ موجود در کشور ترکیه به ارزش تقریبی ۲۳.۰ میلیارد دلار بود. پیمانکار اصلی این قرارداد شرکت لاکهید مارتین واقع در گرین ویل، کارولینای شمالی است.
با وجود آنکه خبر دو قرارداد مهم با ارزش تقریبی جمعاً ۳۱.۶ میلیارد دلار در تاریخ ۲۰۲۴/۰۱/۲۶ در سایت DSCA منتشر شده است و نام شرکت لاکهید مارتین در هر دو قرارداد ذکر شده است اما در تصویر زیر مشاهده میکنید که در محدوده تاریخ مذکور هیچگونه افزایشی در ارزش سهام شرکت Lockheed Martin مشاهده نمیشود.
از اینگونه مثالها بسیار زیاد است و در تحلیل آنها نکات فراوانی را باید مدنظر قرارداد که پرداختن به آنها از حوصله این گزارش خارج است. به عنوان مثال شرکتهای جنگ افزارسازی امریکایی متعدد هستند و زیرمجموعه های مختلفی دارند که در ایالت های امریکا پراکنده اند. از طرف دیگر دسترسی به اطلاعات اینگونه شرکتها به شدت محدود است. همچنین برخی از این شرکتها همانند شرکت بوئینگ، تنها بخش محدودی از تولیداتشان تسلیحاتی است. تمام این مسائل سبب میشود که تحلیل درست تغییرات ارزش سهام اینگونه شرکتها کار دشواری باشد. اما آنچه قطعی است آن است که افزایش هیجانی و سریع ارزش سهام شرکتهای جنگ افزارسازی امریکا در محدوده یک هفته قبل از ترور شهید اسماعیل هنیه ، به هیچ عنوان به مجوز فروش تسلیحات نظامی ۲.۸ میلیارد دلاری به عربستان ، ارتباطی ندارد.
اما باید یک دلیل قانع کننده برای این افزایش سنگین و جهشی ارزش سهام های مذکور وجود داشته باشد.
تنها دلیل معقولی که به ذهن می رسد، آن است که در جریان سفر بنیامین نتانیاهو به ایالات متحده امریکا، وی مقامات امریکایی را از تصمیم خود مبنی بر ترور دکتر هنیه در تهران و ترور فؤاد شکر در لبنان ، باخبر نموده است. این یک احتمال کاملا معقول و منطقی است. چراکه این ترورها قطعا زمینهساز یک تنش بسیار بزرگ در منطقه خاورمیانه است و نتانیاهو بخوبی میداند که بدون هماهنگی با ایالات متحده امریکا، اجازه انجام چنین ریسک بزرگی را ندارد.
جنگ برای صاحبان قدرت و ثروت در امریکا، یعنی فرصتی جهت کسب سود بیشتر. جنگ برای آنها یعنی فروش تسلیحات نظامی بیشتر و این سبب افزایش ارزش سهام شرکتهای جنگ افزارسازی می شود. لابی های صهیونیستی بخوبی میدانستند که در صورت ترور افراد مذکور و وقوع یک تنش بزرگ نظامی در خاورمیانه، میتوانند درآمدهای هنگفتی از فروش تسلیحات نظامی کسب کنند. اما پس از اطلاع از این مسئله نتوانسته اند طمع و ولع خود را کنترل کنند و هجوم برخی از آنها جهت خرید بلوکهای بزرگ سهام این شرکتها با هدف تصاحب سهام بیشتر، سبب خبردارشدن برخی دیگر از افراد شده و به یکبار پولهای هنگفتی به سمت خرید سهام این شرکتها سرازیر شدند و این مسئله افزایش سریع ارزش سهام شرکتهای جنگ افزارسازی را در پی داشته است.
در اینجا یک سؤال باقیمانده است:
با توجه به رشد جهشی سهام شرکتهای جنگ افزارسازی آمریکا، آیا آنها آماده شروع یک جنگ فراگیر و بزرگ هستند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: سال های طولانی است که اسرائیل به دنبال ایجاد درگیری بین ایران و امریکاست. این گردابی است که نتانیاهو بارها خواسته است امریکا را در آن گرفتار کند. اما وقوع این امر از چند جهت ممکن نیست. اولین و مهمترین دلیل این است که نظام رهبری و مدیریت در هر دو کشور ایران و امریکا موافق اینگونه تخاصم های مستقیم نیست. در گذشته و در زمان هایی که امریکا از جهت نظامی و اقتصادی در شرایط خیلی مساعدتری بود و دولت های به شدت جنگ طلبی در کاخ سفید مستقر بودند، این واقعه رخ نداد. اکنون که جنگ اوکراین آنها را به خود مشغول کرده است، بازکردن جبهه جدید به هیچ عنوان به صلاحشان نیست.
از طرف دیگر افکار عمومی در امریکا موافق جنگ نیستند و هرگونه ماجراجویی جدید به ضرر آنها در انتخابات امریکا تمام خواهد شد. تا جایی که شاهد هستیم، ترامپِ جمهوریخواه نیز دم از صلح و خاتمه جنگ میزند.
نکته مهم دیگر آن است که برای تحلیل احتمال وقوع جنگ، باید قیمت نفت خام، طلا و شاخص های مهم اقتصاد بین الملل را بررسی نمود و تغییرات ارزش سهام یک یا دو شرکت امریکایی اگرچه مهم است اما کافی نیست. اکثر قریب به اتفاق حوادث سیاسی، نظامی، امنیتی، تأثیر خود را در نمودارهای اقتصادی نشان میدهند.
با تحلیل دقیق نمودارهای مختلفی همچون شاخص جهانی دلار، نفت، طلا، سهام شرکتهای نظامی و غیرنظامی جهان و مواردی از این دست، میتوان احتمال وقوع برخی حوادث را در آینده تحلیل و بررسی کرد و این وظیفه مهمی است که برعهده نهادها و کارشناسان مربوطه وجود دارد.
انتهای پیام