نهم مردادماه سال ۱۳۹۸ بود و من در جستوجوی تک بناهای به جامانده از رشت قدیم به محله مسجد صفی رسیدم. پشت مسجد و در بنبست حافظی، خانهای دو طبقه با پنجرههای چوبی و به شدت فرسوده توجهم را جلب کرد. مقابل این بنا ساختمان دیگری با بالکن چوبی زیبا، بخشی از معبر باریک را پرکرده بود.
کمی بعد، کامیونی از راه رسید و درب آهنی عمارت باز شد و من توانستم بخشی از فضای داخلی خانه را ببینم. وضع خانه رقت انگیزتر از تصور بود. فضای حیاط با داربست مسقف شده و از آن به عنوان انبار کالا استفاده میشد. تمام اتاقها تا سقف با اسباب بازی و لوازم دیگر پر شده بود و یک راه پله مخروبه به طبقه دوم میرسید. چند روز بعد گزارشی با عنوان «میراث معماری گیلان یا انبار کالای بازاریان» نوشته و منتشر کردم.
۵ سال بعد و در آخرین روزهای مردادماه امسال، مقابل همان عمارت ایستادهام با این تفاوت که رخت کهنه از تن بهدرآورده و به غایت زیبا شده بود. وقتی صاحبخانه، درب چوبی عمارت را باز کرد، با دیدن همان راه پله که حالا کاشیهای سنتی اصیلش مرا به طبقه دوم میرساند، جسم و جانم تازه شد.
محمدجواد نورافکن، قصه خانهای را برایم تعریف کرد که با تلاش شبانه روزی، جانی دوباره گرفته است، وی میگوید: این خانه قصههای زیادی دارد، ساختمان نیمه جانی که چندین سال از آن به عنوان انبار کالا استفاده میشد، مصداق مرگ تدریجی خانهای با قدمت ۲۰۰ سال بود. زمانی شور زندگی در این خانه جریان داشت و چون به آن رسیدگی نمیکردند، هرروز وضعیت آن بدتر میشد. به یاد دارم در روزهای نخست مرمت، بانویی با ناراحتی آمد و گفت میخواهید خانه را خراب کنید؟ من ۷۰ سال پیش در همین خانه زندگی میکردم و خوشحال شد که قرار نیست خاطرات کودکیاش خراب شود و چند عکس هم برایم فرستاد که برای بازگرداندن اصالت خانه کمک کرد.
این جوان رشتی که خود بزرگ شده محله حاجیآباد است، اضافه کرد: خانواده من در همین محله زندگی کردهاند. پدربزرگم در همین محله مغازه الکتریکی داشت. پدر و مادرم بعد ازدواج، درست روبروی همین خانه که بالکن چوبی دارد، زندگی کردند. متاسفانه مالکان بی توجه به پیشینه این محله تاریخی، خانههای قدیمی را تخریب میکنند. انتهای همین بنبست یک حمام تاریخی بود که طاق آن باقی مانده است. نزدیک همین خانه، چندین بنای با ارزش بود که متاسفانه تخریب و تبدیل به پارکینگ شده، لذا من تصمیم گرفتم به اندازه وسع خودم برای احیای یک خانه تاریخی در زادگاهم تلاش کنم.
وی با اشاره به قدمت حدودا ۲۰۰ساله خانه گفت: در قدیمیترین نقشه رشت، نقشه ذوالفقار خان که در سال ۱۲۴۹ شمسی و در زمان ناصرالدین شاه کشیده شده، موقعیت این خانه، جانمایی شده است. حداقل چهار نسل در این خانه زندگی کردهاند. این خانه به دلیل مجاورت با کنسولگری سابق روسیه که اکنون تخریب شده، سربازخانه روسها در زمان جنگ جهانی بوده است. همچنین این بنا، چهارمین خانه سند شده رشت بوده و اهالی منطقه آن را به نام «خانه لولمانی» میشناسند.
نورافکن، درباره سختیهای کار مرمت یک بنای تاریخی تصریح کرد: متاسفانه حفظ اصالت بنا در احیا لحاظ نمیشود. معماری گیلان، معماری منحصربه فرد و متناسب با اقلیم منطقه است و مالکان غیربومی با معماری گیلان بیگانه هستند و یا برخورد سلیقهای در حین مرمت دارند. من با اینکه دانش آموخته معماری نیستم، ولی در این مدت کتابهای زیادی را مطالعه کردم و خانههای به جا مانده زیادی را بازدید کردم تا بتوانم با کارکردهای عناصر معماری گیلان آشنا شوم. این خانه همانند سالمند رها شدهای بود که تا قبل از اینکه از پا در آید، کسی باید به وضعیت آن رسیدگی میکرد. خانهای که جوانیاش را به پای نیاکان ما ریخته بود، حالا به قدرت جوانی نیاز داشت، آستین همت بالا زدم و در قدم اول رخت کهنه را از تن این پیر قجری بیرون آوردم تا وضعیت استحکام بنا را بررسی کنم.
یکی از اعجاب آورترین قسمتهای معماری آن دوره، مدل چینش آجرها بود که به صورت مورب با گل و خشت داخل قابهایی چیده شده بود و به نوعی نقش بادبند در ساختمانهای امروز را ایفا میکرد و موجب استحکام بنا در مقابل زلزله میشد.
نمیدانم چرا از وقتی سیمان آمد، نیاکان ما تمام آجرچینیهای زیبای خانههای قدیمی را زیر یک لایه سیمان دفن کردند. در این خانه هم تمام آن هرهچینیهای زیبا(هرهچینی، یک شیوه آجرکاری است که در آن آجرها به صورتی خاص کنار هم قرار میگیرند تا یک سطح یکپارچه را در نما شکل دهند) و دندان موشیها و جزئیات زیر یک نقاب سیمانی مدفون شده بود. قدم اول، لایه برداری از تمام دیوارها برای سنجش وضعیت استحکام آن بود. کار طاقت فرسایی که نمیتوانستم دست کارگر ناوارد بدهم. به ناچار خودم و دوستانم دست به کار شدیم.
سختترین بخش، نمای بیرون بود. در بافت قدیمی با کوچههای باریک و مجاورت با بازار و تردد زیاد، باید جانب احتیاط رعایت میشد و نصب داربستها مانع عبور و مرور نمیشد و میزان گرد و خاکی که آزاردهنده بود، اما چاره نبود. از دوم فروردین امسال حتی سیزده بدر تا اواخر عصر روی داربست کار میکردیم تا از خلوتی شهر استفاده کنیم. به دلیل ازدیاد نزولات جوی در گیلان، تمام ساختمان و حیاط را با برزنت مسقف کردیم تا کارگر بهانه نداشته و کار حتی یک روز هم تعطیل نشود.
روزهای نخست از شدت و حجم کار واقعا کلافه و دچار تردید شده بودیم. هرکس میدید، میگفت شما دیوانهاید! اما بعد از بیرون آوردن رخت کهنه این خانه، خانهای شد که اصالت و ریزه کاریهای معماریاش آدم را مبهوت میکرد. مثلا در زمان لایهبرداری در زیرزمین، با معماری شگفتانگیزی روبرو شدیم. هر قسمت را که لایهبرداری میکردیم، سرنخهایی از نسخه اصلی ساختمان به دست میآمد و مشخص میشد کدام قسمتها الحاقی است. ما به دنبال نسخه اصلی ساختمان بودیم تا اصالت اولیه بنا را برگردانیم. پیدا کردن مطبخ این خانه با هواکش آجری که تا طبقه دوم و سقف رفته بود، خودش از عجایب این بناست. حالا همین مطبخ، اتاقی برای فرار از گرمای تابستان شده است. این دودکش قدیمی، باعث گردش هوا و خنک ماندن زیرزمین میشود.
نورافکن که پیش از این در کار تبلیغات محیطی بوده است، اضافه میکند: از بزرگترین چالشهای کار مرمت، پیداکردن استادکار زبردستی است که با معماری بومی گیلان آشنا باشد. مرمت منحصر به شخص نیست، تیم مرمتی خبره که همزمان چند فرآیند اجرایی را بتواند پیش ببرد، مهم است. البته باید ناخدا هم بالای سر کار باشد.
نورافکن درباره مصالح بوم آورد در معماری گیلان هم میگوید: کاربردهای مختلف چوب در معماری خانههای قاجاری گیلان حرف نخست را میزند. کل اسکلت و سازه این بناها با چوبهای آزاد بنا شده، بنابراین باید چوبهای فرسوده بام، پل کوبی کف اتاقها، و نردههای چوبی و غلامگردش و تلار تعویض و از چوبهای مقاوم استفاده میشد. زمان تخلیه زبالههای انباشته شده در زیرزمین، نمونه نردههای قدیمی غلامگرد طبقه دوم را یافتیم، بنابراین، همان را الگو قرار داده و به نجار سفارش دادم.
عمارت ۲۰۰سالهای که کتیبهای ندارد تا بدانیم دقیقا توسط چه کسی و چه سالی ساخته شده، حالا رخت نو پوشیده و قرار است زیستن دوباره را تجربه کند. قرار است دوباره شادی و شور زندگی در سنگفرش حیاط خانه بپیچد، هندوانه غوطه ور در آب حوض حیاط، خنکای مطبوعی به تابستانهای گرم ساکنان خانه بدهد و اتاقهای خانهای که زمانی انبار بازار رشت بود، قرار است زیستن نو را در دل محله مسجد صفی تجربه کند. داخل اتاقهای این بنا، ردی از اصالت قجری به جامانده است و مالک فعلی بنا درب این خانه را به روی علاقمندان به فرهنگ گیلان باز نگه داشته و خانهای که حالا نامش را «می جان» گذاشته است.
انتهای پیام