به گزارش ایسنا، به نقل از خبر آنلاین، واژهها در برابر او کم میآورند. ابرمردی که کلمات را معنا تهی کرده و برابر عظمت او خوار و خفیفند. برای توصیف او باید واژهای دیگر خلق میشد و یک عبارت جدید به فرهنگ لغات فارسی را اضافه میکردیم. اگرچه او در ادبیات روزمره مردم، خود صاحب یک واژه جداگانه است. از ۵۰ سال پیش تا به امروز. نیم قرن مردانگی، شرف، غیرت، عزت، مردمداری، تواضع و پهلوانی. چه واژههای غریبی. آنها بیتردید توصیف کاملی برای او نیستند. او اساسا در واژهها و عبارات نمیگنجد. اگر زلاتان ابراهیموویچ ابرستاره خودشیفته فوتبال سوئد نام خود را به فرهنگ لغات کلمات سوئدی اضافه کرده و واژهای جدید برای خود ساخته، تختی ۵۰ سال پیش آن را خلق کرد. مردی که واژه «تختی» توصیف کاملی بود از آنچه او داشت و هیچ واژه دیگری نمیتوانست آن را معنا کند. تختی عصاره و چکیده خوبیها بود. مردی که همه چیز داشت و هیچ چیز نداشت. هر آنچه همه خوبان عالم داشتند، او یک جا داشت. او در کلیشههای رایج نمیگنجید و از چارچوبهای دستوری و قراردادی فراری بود از همین رو واژه «تختی» هیچگاه در قالب فرهنگ لغت نگنجید و به قلبها رسوخ کرد. مردی که بر دلها حکومت میکرد و این حکومت نه از سر مدالهای رنگارنگ بلکه برتافته از منش و خلق و خوی او بود. ورنه چه بسیار ستارههای دانه درشتی که در تمام این سالها آمدهاند و مدالهایی رنگینتر و خوش رنگ و لعابتر از تختی به سینه زدهاند اما هرگز سر سوزنی تختی نشدهاند. ستارههایی که از چند صد کیلومتری نام تختی هم عبور نکردهاند. چه آنکه تختی شدن سلوک دیگری میخواهد و بینیاز از زر و سیمهای قهرمانیست. او اعتباری داشت که تمامی مدالهای عالم در برابرش بیاعتبار بودند. او مدالی را به سینه زد که هیچکس قبل و بعد او به آن نزدیک هم نشده. اساسا ورزش ایران را باید به قبل و بعد او تقسیم کرد. ابرمردی که تا سالیان سال مادر گیتی همچون او نزاید.
تختی یکی است. ابرمردی که دیگر همچون او نمیآید. نیم قرن گذشته اما چند دهه هم که بگذرد، همچون او نمیآید. یک پهلوان نایاب؛ آنقدر نایایاب که دههها و قرنها باید برای حضورشان انتظار کشید و البته این انتظار هرگز به سر نمیرسد.
سیفپور: تختی با مردم تختی شد
محمدابراهیم سیفپور دارنده دو مدال طلا، یک نقره و یک برنز جهان و المپیک و یکی از همدوره ایهای تختی در این خصوص میگوید: تختی یک افسانه نیست. واقعیتی است که ۵۰ سال است در ورزش ایران جاریست. در ورزش ایران کسی نیامده که مانند او باشد. خوب بودن را کسی به تختی یاد نداد. او ذاتا یک پهلوان بود. تختی با مردم بود و با مردم زیست و در کنار مردم جاودانه شد. او هرگز از مردم جدا نشد و راز مانایی او همین مردمداری است. تختی بیش از هر چیزی به مردم توجه داشت و مردم را بر خود ارجح میدانست. درباره مردمداری و رفتارهای او داستانهای بسیاری وجود دارد. تختی محبوبیت و شهرت خود را از مردم وام گرفت و از همین رو تا ابد ماندگار است.
انتهای پیام