به گزارش ایسنا، امروز ۲۷ مرداد هفتاد و یکمین سالگرد صدور نامه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۳۲ است.
به اذعان برخی پژوهشگران تاریخ سیاسی کشور زمان حضور آمریکا در عرصههای بینالمللی و حضور سیاسی و نظامی این کشور در ایران از دومین سال آغاز جنگ جهانی دوم و تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۲۰ در واقعه «پرلهاربر» رقم خورد.
در این واقعه تاریخی «ژاپن» از قدرتهای سیاسی و نظامی شرق آسیا که مشغول جنگ با متفقین بود به جزیره پرلهاربر از مجمعالجزایر هاوایی از مستعمرههای انگلستان حمله کرد و آمریکا در حمایت از انگلستان با ژاپن وارد جنگ شد.
دومین واقعهای که موجب نفوذ بیش از پیش آمریکا در مناسبات دیپلماتیک، سیاسی و نظامی جهان شد حمایت مالی و اقتصادی این کشور از انگلستان در پایان جنگ جهانی دوم و شکست نازیهای آلمان اتفاق افتاد.
هفت سال بعد از این واقعه و سه سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، هری ترومن رئیسجمهور وقت آمریکا طرحی ابتکاری به نام طرح «مارشال» را برای ارائه کمکهای مالی و اقتصادی به کشورهای اروپای غربی از جمله انگلستان، فرانسه، بلژیک و آلمان و چند کشور دیگر اروپایی در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۲۷ به اجرا گذاشت.
آمریکا با این کار تامین مالی کلیه زیرساختها و نیازهای اقتصادی انگلستان و سایر کشورهای اروپای غربی را که در خلال جنگ جهانی دوم توسط ارتش نازی آلمان نابود شده بود بر عهده گرفت و در عوض انگلستان و بقیه کشورها با آمریکا توافق کردند بخشی از پایگاهها و مستعمرههایشان در سراسر جهان را به این کشور واگذار کنند.
به دنبال این توافق ۵۰ پایگاه انگلیس در منطقه خاورمیانه و جهان به آمریکا واگذار شد، سایر کشورها نیز به توافقات اقتصادی و دیپلماتیک با آمریکا دست یافتند.
«ایران» یکی از کشورها یا به عبارتی پایگاههای واگذار شده انگلیس به آمریکا بود. در پی این توافق حدود ۳۰ هزار مهندس، کارگر و نیروی نظامی آمریکایی بدون اجازه ایرانیان و تنها با خواست دولت وقت انگلیس وارد ایران شدند و در شهرهای مختلف ایران از جمله در مناطق نفتخیز ایران از جمله شهرهای اندیمشک، دزفول و خرمشهر مستقر شدند.
آمریکاییها در اندیمشک کارخانهای ساختند که اسمش را «لیتل دیترویت» گذاشتند. آنان در این کارخانه انواع خودروهای نظامی سبک، کامیون و هواپیما مونتاژ کردند و در دزفول و خرمشهر نیز پایگاه هوایی ساختند.
دوستی آمریکا و انگلیس
از بعد از توافق آمریکا و انگلیس در پاییز ۱۳۲۰، دو کشور در قامت برادر و شریک تجاری در کنار هم قرار گرفتند. با این وجود از آن سال هر جا و هر زمان صحبت از نفت و گاز شد، انگلیسیها به آمریکاییها تاختند در حالی که آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به انگلیس کمک کردند تا منابع نفت و گاز ایران از طریق قانون ملی شدن صنعت نفت از چنگ انگلیسیها در نیاید.
به بیان روشنتر آمریکا و انگلیس که از واقعه «پرلهاربر» و جنگ جهانی دوم به متحد یکدیگر تبدیل شده بودند در کارزارهای حقوقی، دیپلماتیک و سیاسی به خصوص در تقابل با کشورهای نفتخیز از جمله ایران جنگ زرگری راه انداختند و این سیاست موجب اشتباه برخی سیاستمداران کشورنمان از جمله دکتر محمد مصدق که به سیاست موازنه منفی معتقد بودند، شد.
او بر این تصور بود که میتواند از اختلافات ظاهری بین سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی استفاده کند و از طریق آمریکا، انگلیس را از ایران بیرون کند در حالی که پیوند دو کشور به دلیل اشتراکات عمیق ایدئولوژیک متاثر از نظام سرمایهداری، بسیار عمیق بود.
اختلافات مصدق و کاشانی
اشتباهات شناختی دکتر مصدق از مناسبات فکری و سیاسی آمریکا و انگلیس از یک سو و اختلافات نگرشی دکتر مصدق و آیتالله کاشانی به خصوص از بعد از دوران مبارزات ملی شدن صنعت نفت از دیگر سو، موجب سوء استفاده سیاستمداران فرصتطلب آمریکایی و انگلیسی از اختلافات آنان و دامن زدن به اختلافات و شکلگیری زمینههای ترور نافرجام دکتر مصدق و در نهایت سقوط دولت او با کودتای سیاسی انگلیسی - آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد.
نامه کاشانی به مصدق
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی یک روز قبل از اجرایی شدن کودتای ۲۸ مرداد طی نامه گلایهآمیزی به نخستوزیر وقت نسبت به وقوع کودتا بر علیه دولتش هشدار داد اما مصدق با بیاعتنایی از کنار این هشدار عبور کرد.
مشروح نامه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق که در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۳۲، یک روز قبل از به اجرا درآمدن کودتای انگلیسی - آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ صادر شد، به شرح زیر است:
«حضرت نخستوزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله، عرض میشود، اگر چه امکاناتی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرضورزیها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس میدانید که هم و غم در نگهداری دولت جنابعالی است، که خودتان به بقاء آن مایل نیستید.
از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است که میخواهید مانند سیام تیر ۱۳۳۱ کذایی یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف این جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لکه حیض کردید. خانهام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تکیهگاهی برای این ملت گذاشتهاید.
زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحتنظر و قابل کنترل نگاه داشته بودم با لطایفالحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است. اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیر عقبنشینی کنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیح نیست که همانطور که در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد کردم که آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد.
و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا به وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم، که فردا جای هیچگونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فکر اشتباه میکنم با اظهار تمایل شما، سید مصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاکره خدمت میفرستم، خدا به همه رحم بفرماید. ایام به کام باد.»
دکتر محمد مصدق هم بعد از خواندن نامه در پاسخ نوشت: « ۲۷ مرداد ماه مرقومة حضرت آقا، توسط آقای حسن سالمی زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام.»
منبع:
بازخوانی نهضت ملی ایران
فداییان اسلام، خسرو شاهی، اطلاعات ۱۳۷۵، ص ۱۱۴
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ امرداد ۱۳۳۱ نشست ۲۴
خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا، به کوشش کامبیز رزمآرا و کاوه بیات، تیراژه، ۱۳۸۲، ۴۸۷-۴۷۸
روحانی مبارز آیتالله کاشانی به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلد اول، ۱۳۷۹، ص ۴۳۶
انتهای پیام