«واژه‌های سغدی در متون کهن فارسی» منتشر شد

کتاب «واژه‌های سغدی در متون کهن فارسی» تألیف علی رواقی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، مؤلف در بخشی از پیش‌گفتار این کتاب در که در ۶۲۹ صفحه و در انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده، آورده است:

«پس از آمدن اعراب به ایران و از میان رفتن حکومت مرکزی و پیدا شدن حکومت‌های خرد و ملوک‌الطوایفی و چیرگی خط و زبان عربی، مردم بسیاری از حوزه‌های جغرافیایی ایران که پایداری و ماندگاری ملّی خود را در گرو زبان خویش می‌دانستند، کوشیدند تا از زبان‌های ایرانی به عنوان نمادی ملی در برابر زبان عرب و اعراب سود ببرند و آنها را حفظ کنند تا بتوانند ایرانی بمانند و ملیت خود را از دست ندهند. آنها در این باره آن اندازه پای درنگ فشردند که حتی حاضر نشدند نماز را به زبان عربی بخوانند. (نک. تاریخ بخارا / ۶۷)
می‌دانیم که بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های ماوراء‌النهر، سرزمین سغد، به زبان سغدی سخن می‌گفتند و در کنار آن، از واژگان و ساختار دیگر زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی مانند خوارزمی و بلخی و سکایی و همچنین زبان دری در زبان گفتار و نوشتار بهره می‌بردند. آمیختگی این زبان‌ها، به‌ویژه زبان سغدی، در حوزۀ ماوراء‌النهر گونه‌ای ویژه از زبان فارسی را پدیدار کرد که با ویژگی‌های واژگانی و ساختاری و آوایی خود، تنها در همان حوز، زبانی کاربرد داشته و دارد، ما نمونه‌هایی از واژه‌های بازمانده از زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی را که در فرهنگ‌نامه‌ها و کتب ملل و نحل و نوشته‌های ماوراءالنهری از روزگار رودکی به بعد کاربرد داشته‌اند، نشان می‌دهیم.
زبان سغدی یکی از زبان‌های شاخۀ ایرانی میانۀ شرقی است که از نگاه گستردگی ادبیات و تنوع موضوع می‌توان آن را یکی از زبان‌های مهم ایرانی دانست. سغدی در بلندای چندین و چند سده، از پیش از اسلام و تا چند سده پس از آن، زبان سرزمین سغد و بخش‌هایی از سمرقند و بخارا بوده و زبان مشترک و میانجی جادۀ ابریشم و آسیای مرکزی به شمار می‌رفته است.
زبان سغدی با بهره‌وری از وام‌واژه‌های شماری دیگر از زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی، تا آمدن اعراب به ایران، زبان مردمان سرزمین سغد بوده است، اما پس از چیرگی اعراب بر بخارا و شمار دیگری از شهرهای فرارود در نیمۀ دوم قرن سدۀ اول هجری، کم‌کم زبان و خط عرب با زبان فارسی دری و زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی در هم آمیخت و از همین روی است که زبان قدیم‌ترین نمونه‌های شعر و نثر فارسی که در حوزۀ فرارود سروده شده‌اند، آمیزه‌ای است از واژه‌های سغدی و فارسی دری و کم و بیش لغت عرب.
مردمان حوزۀ فرارود، به‌ویژه بخارا، که برای نگهبانی و پایداری زبان و فرهنگ خویش ده‌ها سال جنگیده بودند، نمی‌خواستند و نگذاشتند که زبان نیاکان آنها به‌آسانی کم‌رنگ شود و پایدار نماند.
بسیاری از واژه‌های سغدی که در متون سده‌های سوم تا هفتم و هشتم هجری به کار رفته‌اند، نتیجه کوششی است که مردم سرزمین‌های ماوراء‌النهر فرارود برای ماندگاری زبان مادری خویش داشته‌اند. زبان نوشته‌های بازمانده از سده‌های سوم و چهارم تا هشتم و گاه فراتر از این روزگار، نشان می‌دهد که سرایندگان و نویسندگان فارسی زبانی که در سرزمین‌های شمال شرق ایران و فرارود می‌زیسته‌اند، در سروده‌ها و نوشته‌های خویش اثرپذیری‌های گونه‌گونی از شاخۀ زبان‌های ایرانی میانه شرقی، به‌ویژه سغدی، داشته‌اند تا آنجا که می‌توان گفت ناهمخوانی‌های فراوانی که از گذشته‌های بسیار دور میان متون فارسی فرارودی و نوشته‌های دیگر حوزه‌های زبان فارسی می‌بینیم، نتیجۀ بهره‌وری‌های واژگانی و ساختاری و نحوی و آوایی شاعران و نویسندگان فرارودی (ماوراءالنهر)ی از این زبان‌هاست.
فرهنگ زبان سغدی (فرهنگان، ۱۳۷۴) که به کوشش استاد دکتر بدرالزمان قریب به دوستداران فرهنگ و زبان‌های ایرانی و سغدی عرضه شده است گنجینۀ عظیمی است که امروزه می‌تواند گره بسیاری از دشواری‌های واژگانیِ متون کهن فارسی را بگشاید. واژگانی که در فرهنگ سغدی ضبط شده‌اند، همگی واژه‌هایی هستند که از دست‌نوشته‌های متون سغدی استخراج شده‌اند و آنچه در فرهنگ زبان یغنابی آمده همان‌هایی است که هنوز هم در حوزۀ یغناب و درۀ زرافشان کاربرد دارد. به گمان نگارندۀ این یادداشت، بررسی زبانی فرهنگ سغدی و گویش‌های یغنابی با فرهنگ‌نامه‌ها و متون کهن فارسی، و واژگانی که امروز در شاخۀ زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی به کار می‌روند، می‌تواند روشنایی تازه‌ای بر پژوهش‌های زبان سغدی و همچنین ادب فارسی بیفکند.
از بررسی متن‌های کهن و قدیم فارسی حوزۀ ماوراء‌النهر، درمی‌یابیم که زبان فارسی آن سوی رود، شمار درخور توجهی از واژه‌های سغدی و برخی دیگر از زبان‌های ایرانی میانۀ شرقی را در خود نگه داشته است.»


علی رواقی (مشهد ۱۳۲۰)، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران، قرآن‌پژوه، شاهنامه‌شناس و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و برخی از آثار او عبارت‌اند از: منتخب نثر فارسی؛ واژه‌های ناشناخته در شاهنامه؛ داستان‌های شاهنامۀ فردوسی؛ ذیل فرهنگ‌های فارسی؛ دیوان حافظ؛ برگردانی کهن از قرآن کریم؛ قرآن قدس (ترجمه‌ای کهن از قرآن)؛ ترجمه‌ای فارسی از قرآن مجید؛ فرهنگ پسوند در زبان فارسی؛ فرهنگ شاهنامه (دو مجلد)؛ فرهنگ فارسی ـ تاجیکی؛ فرهنگ مصدر در زبان فارسی؛ زبان فارسی افغانستان (دری).

انتهای پیام 

  • جمعه/ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ / ۱۰:۳۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1403052617563
  • خبرنگار : 71573