نشستی علمی با عنوان «از نهضت ملی (۱۴ مرداد) تا فاجعه ملی (۲۸ مرداد)» امروز (پنجشنبه، ۲۵ مرداد ماه) به میزبانی خانه مشروطیت اصفهان با حضور موسی نجفی و موسی حقانی، دو استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم انسانی برگزار شد.
موسی نجفی، بهعنوان اولین سخنران این نشست اظهار کرد: مرحوم مدرس گفت، سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست. این جمله بعضاً بهگونهای تفسیر میشود که گویی دین را عین سیاست دانسته است، اما دین و دیانت با یکدیگر تفاوت دارند. مدرس در توضیح این جمله میگوید علت اینکه غربیها پیشرفته هستند این است که آنها هم دیانتشان عین سیاستشان است، زیرا کسانی که در غرب در راس قدرت هستند، به سکولاریسم خود معتقدند و کسانی مسئولیت میپذیرند که به این مکتب باور دارند، اما در ایران کسانی که در رأس قدرت قرار میگیرند، دین دارند، اما دیانت ندارند. این گزاره، نشان میدهد یگانگی سیاست و دیانت یک مرحله قویتر از یگانگی سیاست و دین است.
او ادامه داد: دکتر رضا داوری میگفت وقتی کتاب مقیم و مسافر را خواندم، متوجه شدم ایشان آزادیخواه است و در جناح استبدادطلب و مشروطهخواه و لیبرال نیست. عجیب است که کسی آزادیخواه باشد، اما لیبرال نباشد. این بزرگترین صورت مسئلهای است که از مشروطه به ما رسیده و همچنان ادامه یافته است.
این پژوهشگر علوم انسانی با طرح این پرسش که آیا ما میتوانیم تجدد بومی، آزادیخواهی بومی، حکمرانی بومی داشته باشیم؟ افزود: این بومی بودن الزاماً در تضاد با غرب نیست. اگر فرهنگ بومی، آزادیخواهی را تفسیر کند، ماهیت و رنگ و بوی سنتی به خود میگیرد و اگر آزادیخواهی، فرهنگ بومی را تفسیر یا تصرف کند، ماهیت خود را از دست میدهد. این رابطه، انقلاب مشروطه و نهضت بیداری اسلامی را به یک نهضت غربزده تبدیل کرد و ثمره این نهضت رضاشاه پهلوی شد. ملت ایران هزینه بسیاری از این بابت تقبل کرد و باید از این گذشته پرهزینه عبرت بگیرد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه صورت مسئله ما نسبت به دوران مشروطه تفاوتی نکرده است، بیان کرد: دوباره نهضت بیداری اسلامی و تجدد با یکدیگر تلاقی پیدا کردند و برای اینکه یکدیگر را تفسیر کنند رقابت میکنند. همین تفسیرها منجر به ایجاد تفاوت در کشور اسلامی و کشور مسلمان میشود. کشور مسلمان، کشوری است که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل میدهند و در زندگی خصوصی اسلام دارند و در زندگی عمومی غربی زیست میکنند. کشور اسلامی نیز کشوری است که اکثریت مردم مسلمان هستند، اما دین در حاشیه زندگی آنها نیست، بلکه در متن زندگی آنها قرار گرفته است. این دوگانه در نهضت مشروطه نیز وجود داشت و بعد از دو دهه، اصالت را از مشروطه گرفت.
او با اشاره به تفاوت بین انحراف در صدر اسلام و انحراف در مشروطه، اظهار کرد: انحراف در صدر اسلام، انحراف در مبانی و مشروعیت بود، اما انحراف در مشروطیت انحراف در مشروعیت نیست، بلکه انحراف در مصداق است. رضاشاه به نام مشروطه سوگند خورد.
این نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی با اشاره به علل انحراف در مشروطه، گفت: یکی دیگر از علل انحراف در مشروطیت، این بود که ما در مشروطیت، استعمار را به خوبی نشناختیم. آن دستی که جریان اعتراض را به سفارت انگلیس کشاند هنوز معلوم نیست. ما هر وقت استعمار را دست کم گرفتیم و به آن اعتماد کردیم، دچار یک فاجعه ملی شدیم. راهبرد استعمار پیچیده است و با یک مرگ بر آمریکا تمام نمیشود. از سوی دیگر، حافظه تاریخی ما ضعیف است و مجدداً تمایل داریم وقایع را تکرار کنیم. این حافظه کوتاه باید اصلاح شود.
نجفی ادامه داد: شاخص خدمت و خیانت نیز باید مشخص شود. برخی مسئولان خائن و برخی دیگر خادم هستند. وای به حال ملتی که نتواند خادم و خائن خود را تشخیص دهد. این شعار «رضاشاه روحت شاد» که توسط برخی جوانان مطرح شد، مصداق خوبی برای کوتاهی این حافظه تاریخی و عدم تشخیص در شناخت خادم و خائن است.
او با بیان اینکه غرور ملی و وجدان ملی نباید تضعیف شود، زیرا هر دو مولد بصیرت هستند، اظهار کرد: بصیرت تاریخی منجر به بصیرت سیاسی میشود. شهید مطهری چهار عامل را برای انحراف نهضتها بیان کرد؛ یکی از این عوامل این است که مردم برنامه و طرح برای آینده نهضت نداشتند و بیگانگان برای آنها برنامهریزی میکردند. از یک غربزده نمیتوان توقع داشت که برای ما برنامهریزی کند. انقلاب هویتی وقتی جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت محقق و تمدن نوین اسلامی جاری شود.
ایران از چشمانداز سه رویداد انقلابی
موسی حقانی در ادامه این نشست گفت: ما در ۱۱۸ سال گذشته در ایران سه اتفاق مهم را پشت سر گذاشتیم؛ اولین اتفاق، مشروطه است که در سال ۱۲۸۵ رخ داد. ۴۷ سال بعد از آن، نهضت ملی شدن صنعت نفت و ۱۰ سال بعد نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ به وقوع پیوست و ۱۵ سال بعد انقلاب اسلامی پیروز شد.
او با اشاره به اینکه در سال ۱۲۸۵ به واسطه وضعیت کشور به این نتیجه رسید که اوضاع باید تغییر کند، اظهار کرد: آن وضعیت ناشی از ناکارآمدی قاجار و استعمار روس و انگلیس علیه ایران بود. ناصرالدین شاه در دستنوشتهای ایران را با بلغارستان مقایسه میکند و میگوید ما اندازه بلغارستان که تازه از عثمانی مستقل شده هم نیستیم زیرا چیزی نمانده است که روس و انگلیس بگویند ایران کشور مستقلی نیست. قاجار حکومتی وابسته به بیگانه نیست، اما در برابر بیگانه مستأصل و افزون بر آن، حکومتی نفوذپذیر است. ناصرالدین شاه برای مذاکره با سفیر روس، به سفارتخانه پیام میدهد که وقتی به دیدن ما بیایید که میرزا آقاخان نباشد، زیرا میرزا آقاخان تابعیت انگلیس را داشت.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ و علوم سیاسی با تاکید بر اینکه این وضعیت نابسامان در شعارهای انقلاب مشروطه خود را نشان داده است، بیان کرد: مردم مشروطهخواه به دنبال پیشرفت، عدالت و مبارزه با استبداد بودند. ایجاد درگیریهای داخلی پس از مشروطه منجر به این شد که مشروطهخواهان استعمار را در نظر نگیرند. مطالبه جریان دیگری در مشروطه با مطالبههای گفتهشده متفاوت است. این جریان به اسم آزادی درصدد براندازی قاجار بود و به اسم نفی استبداد فردی به دنبال حاکم کردن استبداد جمعی در ایران است و رضاخان حاصل این تفکر است که ما آن را دیکتاتوری منور میدانیم و ۱۵ سال بعد از نهضت مشروطه در کشور ما به کرسی پادشاهی نشست.
حقانی با بیان اینکه در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت مسئله اصلی و مطالبه مردم ما استقلال و اعاده مشروطه است، گفت: از آنجا که گفتیم قاجار حکومتی مستقل، اما مستأصل در برابر غرب بود، حکومت پهلوی در ایران، برعکس حکومت قاجار، حکومتی کاملاً وابسته به غرب و مستبد بود و استبداد رضاشاهی از استبداد ناصرالدینشاهی نیز بدتر بود. اعاده مشروطه مطالبه بعدی مردم بود، زیرا دیکتاتوری رضاخانی مشروطه را از بین برده بود و طبقه روحانیت شیعه دغدغه بازگشت به مشروطه را داشتند. رضاخان، مجلس را طویله توصیف میکرد و روحانیت، آن را مجلس مقدس شورای ملی مینامیدند.
این استاد دانشگاه همکاری مشترک روحانیت و جریانات ملی را دلیل پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت در مرحله اول دانست و ادامه داد: نفوذ شبکههای انگلیسی از یک طرف و اعتماد به آمریکا از سوی دیگر و تفکیک سیاست از دیانت توسط جریان ملی از دوران مشروطه نهضت را درهم شکست. نهضت یکبار در دوران مشروطه و بار دیگر در نهضت ملی شدن صنعت نفت بهدلیل این تفکیکها توسط جریانات ملی شکست خورد.
وی بیان کرد: در انقلاب اسلامی همچنان مسئله ضدیت با استکبار سلطه و استقلالخواهی وجود دارد. بنابراین اولین شعار ما در این نهضت استقلال بود. ما در این دوره همزمان علیه استکبار جهانی و علیه استبداد وابسته در کشور مبارزه میکردیم. در این دوره از دو نهضت قبلی عبرت گرفتیم و نظامسازی کردیم. در این دوره، اعاده مشروطه را مطالبه نکردیم و در نتیجه جمهوری اسلامی شعار سوم نهضت قرار گرفت. تفاوت دیگر انقلاب اسلامی، با مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت، وجود جریان خالص دینی است و مواد فاسده مملکت و ملیون و ... در آن نقشی نداشتند. بنابراین قاجار مستقل، اما مستأصل در برابر نفوذ و پهلوی وابسته و دارای نفوذ است، ولی جمهوری اسلامی مستقل است، اما در برابر نفوذ ضعفهایی دارد.
انتهای پیام