به گزارش ایسنا، عمر سینمای کودک و نوجوان در سینمای ایران چندان زیاد نیست. در واقع در سالهای پیش از انقلاب این گونه سینمایی آنقدر مورد توجه واقع نمیشد و تنها این کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که دست به تولید آثاری برای یا درباره کودک و نوجوان میزد و آنقدر تولید این آثار همه گیر نبود. اما در دهه ۶۰ و ۷۰ بود که این گونه سینمایی به اوج شکوفایی خود رسید و علاوه بر آن پرچمدار معرفی سینمای ایران به دنیا نیز شد و در همان سالها جوایز متعددی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. آثاری که همچنان با گذشت نزدیک به چهار دهه مورد توجه هستند و حتی مخاطبان بزرگسال را نیز با خود همراه میکنند. البته که برخی از آنها جنبه نوستالژی نیز پیدا کردهاند و تصاویری از آنها در ذهن مخاطب کودک آن سالها که تبدیل به بزرگسال امروز شده، نقش بسته است.
جدای از آن بازیگران کودک این فیلمها نیز نقش آفرینیهایی کردند که همچنان در ذهنها باقی مانده است، شاید برخی از آنها تنها با همان یک فیلم در سینما حضور یافتند و پس از آن سرنوشتان به نحوی دیگر رقم خورده باشد، اما یادشان همواره با کودک دیروز همراه است. همنشینی با کودکان همواره لذتبخش بوده و هست، حال تصور کنید چهره، بازیهای درخشان، شیرین زبانیهای دوران کودکی، نحوه بیان و بازی این کودکان بر پرده عریض و نقرهای سینما نقش بسته و مورد توجه واقع شده است. همانطور که این روزها بازی دو کودک شیرین فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا بر پرده سینماها دلنشین است و شما را با خود همراه میکنند تا قصه زندگیشان را روایت کنند. به بهانه اکران این اثر به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی نسب، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در این گزارش نگاهی شده است به بازی کودکانی که نقش آفرینی کردند و در اذهان بازیهایشان به یادگار مانده است.
«دونده»
بچههای دهه ۶۰، «امیرو» در فیلم «دونده» امیر نادری را به خوبی به خاطر دارند. مجید نیرومند به شخصیت «امیرو» جان داد و آن سکانس استثنایی که در هرم گرما پسری نوجوان در حال دویدن است، خلق شد. «امیرو» نوجوان تنهایی است که رویایش سفر به آن سوی خلیج فارس و آزادی است. او بطریهای خالی، قوطی و چیزهایی از این دست را از میان زبالهها جمع میکند و میفروشد و با واکسزدن کفش خارجیهای مقیم آبادان روزگار میگذراند. «امیرو» کمکم به کلاس درس شبانه میرود و الفبا را یاد میگیرد...
«باشو غریبه کوچک»
عدنان عفراویان نیز یکی از همین بازیگران نوجوان است که در نقش «باشو» در فیلم «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی خوش درخشید. پسرکی سیاه چهره که در یکی از بمبارانهای جنوب در جریان جنگ ایران و عراق زمانی که ویرانی خانه و خانواده را به چشم میبیند خود را به پشت کامیونی میاندازد و در آن خوابش میبرد و سر از شمال کشور در میآورد تا با زنی شمالی همراه شود.
«بچههای آسمان»
مجید مجیدی خالق «بچههای آسمان» کاشف استعداد میرفرخ هاشمیان بود که در این فیلم در نقش «علی» حضور یافت و به شهرتی جهانی رسید. تا حدی که عکس او در نقش «علی» در کتاب درسی ادبیات فارسی مقطع دوم متوسطه به چاپ رسید. پسرکی با چشمان معصوم به نام «علی» کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که «زهرا» کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبحها «زهرا» کتانی «علی» را بپوشد و ظهر «علی» در مسیر منتظر پایان مدرسه «زهرا» و آمدن او می شود تا کتانی را از «زهرا» دریافت و با آن به مدرسه برود. با وجود تلاشی که «زهرا» برای به موقع رساندن کفشها به «علی» میکند اما «علی» هر روز دیر به مدرسه میرسد تا اینکه در مدرسه یک مسابقه برگزار میشود در این مسابقه به نفر سوم یک کتانی جایزه میدادند.
«به خاطر هانیه»
عباس اقبالی زاده در فیلم «به خاطر هانیه» ساخته زنده یاد کیومرث پوراحمد، در نقش «بشیرو» ظاهر شد. هنوز سکانس دمام زنی «بشیرو» را میتوان به خاطر آورد. ناخدا علو با چهارده مرد دیگر برای صید به دریا میروند ولی همه به جز ناخدا صید دریا میشوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان میدانند و به او و خانوادهاش حمله میکنند و در این بین دختر خردسال ناخدا «هانیه» فلج میشود. ناخدا و خانوادهاش تنگک را ترک میکنند و به بوشهر میروند و بشیرو وظیفه دارد تا مراقبت از خانواده را برعهده بگیرد.
«خواهران غریب»
الهه و الهام علی یاری در نقش «نرگس» و «نسرین» در فیلم «خواهران غریب» کیومرث پوراحمد حضور یافتند تا در کنار خسرو شکیبایی و افسانه بایگان به ایفای نقش بپردازند. «نرگس» و «نسرین» دو دختر دبستانی در جشن مدرسهها یکدیگر را میبینند و پی میبرند که خواهران دوقلو هستند و پدر آهنگسازشان در گذشته از مادر آنها که خیاطی میکند، جدا شده بوده، یکی از آنان نزد مادرشان و دیگری نزد پدرشان زندگی میکند و این دو تصمیم میگیرند تا جایشان را با یکدیگر عوض کنند.
«مربای شیرین»
مانی نوری که پیش از این در تلویزیون با سریال «زی زی گولو» خوش درخشیده بود، این بار در سینما خوش درخشید و در فیلم «مربای شیرین» مرضیه برومند در نقش «جلال» به ایفای نقش پرداخت. «جلال» نوجوان، هر چه سعی میکند نمیتواند در شیشه مربا را باز کند، از مادر، همسایه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک میطلبد اما هیچکس قادر به بازکردن آن نیست و سرانجام مشخص میشود تمام شیشههای کارخانه مرباسازی همین شکل را دارند.
«مهرمادری»
حسین سلیمانی در «مهرمادری» کمال تبریزی در نقش «مهدی» آنقدر خوش درخشید که بسیاری احساس میکردند او واقعا در کانون اصلاح تربیت حضور داشته است. پسرکی که در آرزوی مادر بود. فیلم درباره خانم مینا فهیمی (فاطمه معتمدآریا) به عنوان مددکار اجتماعی در کانون اصلاح و تربیت پسران مشغول به کار است. یکی از پسربچههای بزهکار به نام «مهدی» که پدرش را که راننده کامیون بوده بر اثر تصادف از دست داده و مادرش نیز لحظه به دنیا آوردن فرزند دومش از دنیا رفته است.
«میم مثل مادر»
مرحوم رسول ملاقلیپور خالق «میم مثل مادر» علی شادمان را به عرصه بازیگری معرفی کرد. او در نقش «سعید» پسری که مادرش در بمباران شیمایی سردشت تحت تاثیر گازهای شیمیایی قرار گرفته است و این اثر مخرب روی کودک او تاثیر گذاشته است به ایفای نقش پرداخت. پسرکی که از ناحیه پا مشکل داشت اما به زیبایی ویولن می نواخت و همراه مادر بود.
ابد و یک روز
سعید روستایی در نخستین تجربه کارگردانی خود در سینما مهدی قربانی را به سینما معرفی کرد و پس از آن در آثار مختلفی حضور یافت و جوایز متعددی را از آن خود کرد. فیلمی که روایتگر یک خانواده از منطقه جنوب شهر تهران است که با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند.
«دهلیز»
بهروز شعیبی برای ساخت این فیلم به سراغ محمدرضا شیرخانلو رفت تا در کنار رضا عطاران و هانیه توسلی به ایفای نقش بپردازد. مادری در غیاب همسر معلمش، که به دلیل یک نزاع باعث قتل شده است، به تنهایی کار میکند و از تنها پسرشان، «امیرعلی» (محمدرضا شیرخانلو) که کلاس اول و پسری شاد و بازیگوش است، مراقبت میکند. «امیرعلی» در ابتدا فکر میکند که پدرش مردهاست، اما او در زندان و منتظر تصمیم نهایی دادگاه است و کمکم در مدرسه و جمع دوستان غیاب پدر خود را احساس میکند.
«قصر شیرین»
یونا تدین و نیوشا علیپور دو بازیگر کودکی هستند که رضا میرکریمی آنها را برای ایفای نقش در فیلم «قصرشیرین» انتخاب کرد تا در کنار حامد بهداد و ژیلا شاهی به ایفای نقش بپردازند. یونا تدین علاوه بر این که در سینما خوش درخشید و حتی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر برای نخستین بار شد، در آثار تصویری تلویزیون و شبکه نمایش خانگی نیز حضور یافت و جوایزی را نیز از آن خود کرد.
«تابستان همان سال»
رایان سرلک جزو آن دسته از بازیگرانی است که از تئاتر برخاسته و در آثار تلویزیونی بیش از آثار سینمایی دیده شده است. او از ۵ سالگی و بازی در سریال «زیرخاکی» تبدیل به یکی از ستارههای کودک این سالها شد و امروز در آثار متفاوتی حضور یافته است. رایان سال گذشته فیلم سینمایی «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری را در کارنامه خود ثبت کرد که هنوز به اکران عمومی در نیامده است.
«خورشید»
روح الله زمانی تا پیش از آشنایی با سینما کودک کار بود، اما مجید مجیدی او را دید و برای فیلم «خورشید» انتخابش کرد تا مسیر زندگیای به طور کلی تغییر یابد، تا حدی که جایزه مارچلو ماسترویانی بهعنوان بازیگر نوظهور از هفتاد و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز را بهدست آورد. او این روزها فیلم سینمایی «در آغوش درخت» را بر پرده سینماها دارد. فیلمی که حالا میتوان گفت او را از قالب بازیگر نوجوان تبدیل به بازیگری جوان کرده که نقشهای متفاوتی را برعهده میگیرد. او در این فیلم در نقش رضا پسر کوچک خانواده حضور یافته و با برادر بزرگتر خود فرید همراه است.
«در آغوش درخت»
اهورا لطفی و رایان لطفی دو پسرعمویی هستند که در فیلم بابک خواجه پاشا در نقش دو برادر «طاها» و علیسان به ایفای نقش میپردازند. دو کودک ۱۱ و ۵ ساله که در کنار پدر و مادر زندگی میکنند اما دست روزگار زندگی آنها را دستخوش تغییراتی میکند که این دو برادر باید برای حفظ آن تلاش کنند. اهورا لطفی در نقش «طاها» در این فیلم عهدهدار نقش بزرگ و مهمی است چراکه به عنوان برادر بزرگتر باید بتواند از برادر کوچک خود مراقبت کند و این مراقبت بازیهایی میطلبد که «اهورا» از عهده آن به خوبی برآمده است. البته که از نقش «رایان» نیز نمیتوان غافل ماند چرا که در عین شیرین زبانی، نقش او هم در کنار برادرش حائز اهمیت است.
این فیلم از ۱۷ مرداد روی پرده سینماهای کشور رفته است و با این که فیلم درباره کودک نیست، اما کودکان در آن نقش مهمی را ایفا میکنند.
انتهای پیام