به گزارش ایسنا، گزارش پیش رو نگاهی است به زندگی و سرانجام «یاسرعرفات» که در روزنامه قدس منتشر شده است:
روز ۲۱مرداد سال ۱۳۷۹ «یاسرعرفات» به تهران آمد تا به رئیس سازمان کنفرانس اسلامی گزارش بدهد چطور آمریکا و اسرائیل در کمپ دیوید۲، میخهای آخر را بر تابوت سازمان آزادیبخش فلسطین کوبیدهاند. او هفت سال پیش به عنوان نفر اول سازمان آزادیبخش فلسطین به اسم برقراری صلح، سلاح ایستادگی و مقاومت را کنار گذاشته، دستها را بالا برده و بعد از امضای پیمان «اسلو» و به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر صهیونیستی، حکم ریاست بر تشکیلات خودگردان فلسطین را دریافت کرده بود.
متولد قاهره
تنها خاطرهای که فلسطینیها از زبان او درباره کودکیاش شنیدهاند مربوط به زمانی است که انگلیسیها در «بیتالمقدس» به خانه داییاش ریخته و افراد خانواده را زیر مشت، لگد و قنداق تفنگ گرفته بودند. البته «یاسر» آدم کمحافظه یا بیخاطراتی نبوده اما واقعیت این است که او در سال۱۹۲۹ در محله «السکاکین» قاهره به دنیا آمده و بخش کمی از دوران کودکی و نوجوانی را در فلسطین بوده است. پدربزرگش - عبدالرحمن القدوه - از اهالی مغرب بوده که اواخر قرن۱۹ به فلسطین میآید. فرزندش «عرفات» در جوانی به «غزه» میرود و پس از ازدواج چون تاجر پارچه است راهی قاهره میشود و «یاسر» در قاهره به دنیا میآید. پنج سال بیشتر ندارد که مادرش از دنیا میرود و یاسر چند سالی را در فلسطین نزد داییاش زندگی میکند و از هشت یا نه سالگی دوباره به مصر برمیگردد و تا هفده سالگی که وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی میشود و خدمت نظام مخصوص فلسطینیها را در نبرد با انگلیسیها و صهیونیستها طی میکند، دیگر گذرش به فلسطین نمیافتد. از نوزده سالگی هم با اینکه دانشجوی رشته مهندسی دانشگاه قاهره است، چون جنگ میان اعراب و اسرائیل آغاز شده است، درس را رها میکند و به غزه میآید. چهار سال را به جنگ و گریز در فلسطین میگذراند و با آرام گرفتن اوضاع در غزه برای ادامه تحصیل به قاهره میرود. «یاسر عرفات» در جریان بحران کانال سوئز و جنگی که به دنبال آن اتفاق میافتد به عنوان افسر در ارتش مصر فعالیت میکند.
آقای مهندس
آقای مهندس، بیشتر از مهندسی و تخصص، دلش پیش سیاست است. او که در کویت شرکت مهندسی راه انداخته در سال۱۹۵۸ به همراه «خلیل الوزیر» معروف به ابوجهاد و دیگران جنبش آزادیبخش فلسطین (فتح) را پایهگذاری میکنند. تشکیلات پارتیزانی و تکاوری را که در کرانه باختری تدارک میبینند، کویت را هم ترک میکنند. سال۱۹۶۵ «عرفات» دبیرکلی جنبش «فتح» را به عهده میگیرد در حالی که خودش نیز شاخه نظامی این تشکیلات را با تجربیات حاصل از خدمت در ارتش مصر آموزش میدهد.
از زمانی که «فتح» را راه میاندازد تا سالها بعد کسی حتی یکبار کلمه صلح را از زبان او نمیشنود. اما نخستین بار که در سازمان ملل سخنرانی میکند، به جز فلسطین و آرمانهایش از صلح هم حرف میزند: «در یک دست شاخه زیتون دارم اما با دست دیگر سلاح برمیدارم و با اسرائیل میجنگم».
«یاسر عرفات» دهه۷۰ و همچنین سالهایی از دهه۸۰ میلادی را با همان شعارهای داغ، مبارزه، اخراج شدن از اردن، کوچ به لبنان و بعدها تبعید از این کشور پشت سر میگذارد.
ستاره انقلابیگری و مبارزهاش اما از اواسط دهه۸۰ شروع به افول میکند. او پس از تبعید به تونس انگار از حیث سیاسی و مبارزاتی منزوی شده است. خود را رهبر فلسطینیها میداند اما از یک سو دستهای پشت پرده سیاست و سران سازشکار عرب و از سوی دیگر اسرائیل و همپیمانان غربیاش، عرفات را از صحنه خارج و به مهرهای کمخاصیت تبدیل کردهاند. مردم فلسطین که اعتماد خود را به سیاستمداران و رهبران سیاسی - نظامی پیشین از دست دادهاند، جنبش «انتفاضه» را به راه انداخته و دست خالی میجنگند. تنها کاری که این سالها از دست او برمیآید این است که همچنان نقش رهبری و یا محور اصلی مبارزات مردم فلسطین را بازی کند. شاید در آینده و در دایره سیاستهای سازشکارانه، نوبت بازی به او هم برسد. در سالهای جنگ ایران و عراق بارها به عنوان میانجی به کشورمان میآید و سعی دارد ایران را به پذیرش صلح وادار کند. او حتی در سخنرانیهایش در جنبش غیرمتعهدها ایران را توصیه به صلح و سازش میکند تا جایی که رئیسجمهور وقت کشورمان (رهبر معظم انقلاب) در پاسخ به او میگویند: «اگر ایشان این روش شکست خورده و سیاست تسلیم و سازش با متجاوز را برای فلسطین تجویز میکند، بهتر است از توصیه آن به دیگران به طور جدی احتراز کند».
تنور داغ سازش
سال ۱۹۸۸ با جمله معروف: «سازمان آزادیبخش فلسطین از تروریسم حمایت نمیکند» خودش را وارد بازی سازش میکند. حالا او کمترین شباهتی به «عرفات» دهه ۶۰ ندارد. شعار «فلسطینی کردن قضیه فلسطین» ترفند آخرش است. یعنی دیگر اعراب و حتی کشورهای مسلمان در مسئله فلسطین دخالتی نکنند! غرب و اسرائیل تنور سازش را گرم میبینند و «عرفات» را به مذاکرات صلح دعوت میکنند. او میتواند به روند سازش، مشروعیت ببخشد. سال۱۹۹۳، عرفات کار سازش را تمام میکند و بعدها به خاطرش جایزه صلح نوبل را میگیرد. اسرائیلیها و آمریکاییها، از کسی که قبلاً او را تروریست میدانستند، قهرمان میسازند.
اما این همه ماجرا نیست... انتفاضه فلسطینیان بدون توجه به عرفات و سیاستهایش ادامه دارد... سال ۲۰۰۰ صهیونیستها، قهرمان صلح را در خانهاش حبس میکنند... ۲۰۰۲ آمریکاییها بایکوتش میکنند... ۲۰۰۴ در حالی که بیمار است به بیمارستان منتقل میشود و چند روز بعد میمیرد... همسرش بعدها درخواست نبش قبر و نمونهبرداری از جسد را میدهد... آزمایشگاه سوئیس وجود مواد رادیواکتیو در استخوان او را ۱۸ برابر حد معمول اعلام میکند... حتی خاک اطراف جسد او بهشدت آلوده است... تا چند سال بعد جنجال بر سر مرگ او ادامه دارد... مثل جریان سازش که «محمودعباس» هنوز آن را ادامه میدهد... مثل اشغال و همچنین کشتار مردم فلسطین در غزه که هنوز هم تمامی ندارد... مثل مقاومت که هنوز زنده است و جریان دارد... .
انتهای پیام