به گزارش ایسنا، به نقل از ایرنا، گاهی تمام زندگی را گمنام زندگی میکنی و تلاش میکنی دیده نشوی و کار را برای خدا انجام می دهی. اما خدا جور دیگری برایت رقم می زند. مثل حاج قاسم، مثل طهرانی مقدم، مثل رئیسی و مثل .... مهم است بدانیم که کسی که باید ببیند، همه چیز را می بیند و برای هیچ اقدام ما لحظه ای هم چشمش را برنمیدارد. از زیر دستش در نمی رود. مثل شهید موسوی، محافظ شهید رئیسی. یک عمر بی سر و صدا کارش را می کرد و همیشه هم ÷ای کار بود. چه کسی فکرش را می کرد که بعد از شهادتش عکسش را در کنار رئیس جمهور شهید همه جا به تصویر بکشند و برای شفاعت در آن دنیا از او مدد بجویند.
به بهانه روایت زیر که از «وسیم ابوشعبان» می گوید، مروری به زندگی «اسماعیل هنیه» نیز خواهیم داشت:
پدر دو دختر و دو پسر بود و از ۲۰۰۹ با هنیه کار می کرد
«۷ اکتبر این روزها برای ما آشنا بنظر میرسد. ۷ اکتبر در نگاه ما زادروز یک حماسه است از ملت مسلمان نوار غزه. برای «وسیم ابوشعبان» اما این روز از کودکی معنای متفاوتی داشت. ۱۹۸۸ وسیم جمال ابوشعبان در این روز در نوار غزه متولد شد. زندگی او در یک سرزمین محصور و مظلوم آغاز شد. نفسهای او به سینه میآمد و میرفت تا راهی برای رهایی از این قفس محصور پیدا کند. راهی که شاید خودش پایان آن را ندید اما به مدد الهی فرزندانش یا فرزندان فرزندانش آن را خواهند دید.
وسیم در نوار غزه قد کشید، درس خواند و از دانشگاه اسلامی غزه لیسانس فقه و حقوق گرفت. در دوران دانشجویی خود ازدواج کرد و صاحب دو دختر و دو پسر شد. فرزندانی که بیشتر از میدان جنگ پدرشان را در حال جهاد در میدان عبادت و در مساجد و روی سجاده میدیدند.
وسیم فعالیت خود در جنبش حماس را با همکاری و دوستی با شهید سعید صیام آغاز کرد. کسی که وزیر کشور سابق دولت منتخب فلسطین بود. سال ۲۰۰۹ در یک حمله هوایی سعید صیام به شهادت رسید و وسیم جمال ابو شعبان همکاری خود با اسماعیل هنیه را آغاز کرد. این همکاری بسیار طولانیتر از چیزی که آنها فکر میکردند شد. وسیم قبل از آشنایی با هنیه در گردانهای القسام فعال بود و فرمانده گروهان محل تولدش یعنی تل الهوی بود.
او در گردان قسام و تشکیلات حماس انسانی نخبه به حساب میآمد. از سال ۲۰۱۹ به خاطر مشکلات هنیه، رویای آزادی فلسطین را همراه با او در خارج از این کشور پیگیری کرد. سالها سایه به سایه هنیه زندگی کرد و در نیمه شب تاریک سیزدهم جولای ۲۰۲۴، بعد از مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران در تهران در کنار او به شهادت رسید.۷ اکتبر این روزها برای ما آشنا بنظر میرسد.
اسماعیل هنیه پدر ۱۳ فرزند بود
اسماعیل در سال ۱۹۶۲ به دنیا آمد. در کجا؟ در یک اردوگاه آوارگان فلسطینی. اسماعیل فرزند خانوادهای بود که آواره شده حوادث ۱۹۴۸ بودند. اسماعیل در همین شرایط قد کشید و به تحصیل مشغول شد. سالها گذشت و اسماعیل با قربانی شدن نزدیکانش، با شهادت دوستان و مردمانش قد کشید و به دانشگاه الازهر غزه رفت. از شروع دانشگاه وارد مبارزه در سطح تشکیلات دانشجویی شد. همزمان با حضور در تشکیلات دانشجویی فوتبال هم بازی میکرد. فوتبالی که سیاسی بود و زمینه آشنایی او با شیخ احمد یاسین موسس جنبش حماس را فراهم کرد.
اسماعیل زندگی میکرد و میخواست از کشورش دفاع کند، میخواست آزادی را برای کشورش به ارمغان بیاورد. در همان اردوگاه ازدواج کرد. حاصل آن ۱۳ فرزند بود.
انتفاضه اول شروع شد و اسماعیل رفت تا باری که روی دوشش بود را به مقصد برساند. در این مدت سهبار به زندان رفت. در سال ۱۹۸۸ مجموعا ۶ ماه و چند روز و در سال ۱۹۸۹ سه سال زندانی شد. بعد از آزادی، فعالیت سیاسی و مبارزه خود را به شکل دیگری ادامه داد؛ مبارزه در تبعید. در سال ۱۹۹۲ با ۴۰۰ نفر دیگر از رهبران حماس توسط اسرائیل به لبنان تبعید شد. اسرائیل میخواست خطر آنها را کمتر کند که مکرش به خودش بازگشت. این کار باعث شد در رسانههای جهانی حماس شناختهتر شود و اسماعیل در سطح جهان به عنوان تهدیدی برای رژیم صهیونیستی جلوه پیدا کند. ۱۹۹۳ به غزه بازگشت و رئیس دانشگاه اسلامی غزه شد.
سال ۱۹۹۷ رئیس دفتر حماس بود. مسئولیتی که میتوانست منجر به شهادتش بشود. در سال ۲۰۰۳ مجروح شد. همان زمان که اسرائیل تلاش کرد شیخ احمد یاسین که موسس این جنبش بود را ترور کند که ناموفق ماند. اولین انتخاباتی که در فلسطین برگزار شد را پیروز شد و با توجه به رای مردم در سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ نخست وزیر بود. اسماعیل هنیه نتوانست دولت خود را کامل تشکیل دهد و اقدامات او با جنگ و توطئه نیمهکاره ماند.
او از خودش، خانوادهاش و تمام مقامات خود در این راه دست کشید و این مقام را برای وحدت ملی رها کرد. در میان اتفاقات انتفاضه دوم بسیاری از سران حماس شهید شدند و حالا نوبت ورود او به صحنه سیاست بود. تشکیلات را بدست گرفت و با کمک محمد ضیف کاری کرد تشکیلات حماس و گردان قسام قدرتمند شوند. سال ۲۰۱۴ بود که جهان متوجه شد با یک جبهه مقاومت قوی روبرو است و دیگر نمیتواند به راحتی هر کاری دلش میخواهد را با غزه انجام بدهد. بعد از اقدامات فراوان رژیم غاصب صهیونیستی و ترورهای نافرجام این دولت جنایتکار او به عنوان رئیس سیاسی دفتر حماس انتخاب شد و سال ۲۰۱۹ از غزه خارج شد و نتوانست به کشور خود برگردد. در قطر ساکن بود و در خارج غزه آرمان فلسطین را پیش میبرد. در دوره ریاست او بر دفتر سیاسی حماس اتفاقات مهمی مثل سیف القدس و طوفان الاقصی افتاد که نشاندهنده کارایی اقدامات او در پیشبرد این تشکیلات بود.
شهادت یکی از آشناترین اتفاقات و مفاهیم زندگی او در ۶۱ سال عمرش بود. عمویش در کودکیاش شهید شده بود. برادر و برادرزادهاش و حتی یکی از نوههایش در سال ۲۰۲۳ شهید شدند. ۳ پسر و ۳ نوه دیگر خود را در ۲۰۲۴ از دست داد. و نفرین بر ۲۰۲۴.
در ساعات ابتدایی روز ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ در شمال تهران، در پایان یک روز مهم بعد از مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران، اسماعیل هنیه و یکی از محافظانش به شهادت رسیدند. او به جمع آنهایی پیوست که در این راه قبل از او به مقصد رسیده بودند؛ رفت تا در کنار آنها صدای بلندتری را به گوش همه ما برساندد: «از میان مؤمنان، مردانی هستند که به عهدی که با خدا بستند وفا کردند، ازآنان کسی است که عهدش را به جا آورد [شهید شد] و برخی از آنان [نیز] کسی است که انتظار [شهادت] میکشد و [اینان] به هیچ وجه عهدشان را تغییر ندادند» احزاب، ۲۳
انتهای پیام