به گزارش ایسنا، محمد صفری در سرمقاله سیاست روز نوشت:
در منشور المپیک آمده است؛ «المپیسم فلسفه زندگی است در راستای تعالی بخشیدن و ترکیب ویژگیهای جسم، اراده و ذهن و ایجاد کلیتی متعادل. المپیسم با تلفیق ورزش و آموزش و پرورش به دنبال ایجاد روشی برای زندگی مبتنی بر لذتِ تلاش، ارزشِ آموزشی بنا نهادن نمونههای مثبت، مسئولیت اجتماعی و احترام به اصول اخلاقی و بنیادی جهانی است.»
با توجه به تعریفی که در منشور المپیک داده شده این پرسش مطرح میشود که آیا المپیک بر اساس آن تعریف پیش میرود؟ فلسفه زندگی در مجال المپیک دیده میشود؟ آیا المپیک در جهت تعالی بخشیدن و ترکیب ویژگیهای جسم، اراده و ذهن و ایجاد کلیتی متعادل است؟
روشن است که المپیک سالها است به یک تجارت اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است و آن جایگاهی که برایش تعریف شده از دست داده است. میتوان به وضوح و روشنی به نمونههایی اشاره کرد که نشان میدهد تا چه اندازه برگزاری مسابقات جهانی همچون المپیک یا جام جهانی فوتبال از مسیر اصلی خود منحرف شدهاند و بیراههای را رفته اند که برگزار کنندگان آن اجرا کردهاند. برگزار کنندگانی که خود عامل اصلی منحرف شدن المپیک یا جام جهانی هستند.
همگان شاهد بودند که هنگام برگزاری جام جهانی فوتبال گذشته فدراسیون بینالمللی فوتبال فیفا روسیه را از حضور در این مسابقات محروم کرد آن هم به دلیل حمله به اوکراین و جنک با این کشور.
هر چند چنین تصمیمی را شاید بتوان درست دانست اما اگر اینگونه تصمیمات عدلانه در جهان اجرا شود نمیتوان و نباید ایراد گرفت، اما زمانی که رفتارهای سازمانها و نهادهای بینالمللی، رفتارهای دوگانه و غیر عادلانه و حتی جانبدارانه از کشورها و رژیمهای خاطی است نمیتوان اینگونه برنامهها که برای پایان دادن به خصومت، درگیری، اعتلای جایگاه انسان را توقع داشت.
روسیه اگر به اوکراین حمله نظامی کرد، برای دفاع از خود بود چرا که غرب آمریکا و ناتو سعی داشته و دارند تا با گسترش نفوذ در منطقه چالشهای جدی برای روسیه ایجاد کنند. اکنون نیز اتحادیه اروپا و آمریکا به حمایت از اوکراین ایستادهاند و از هیچ کمکی دریغ نمیکنند.
روسیه در جنگ اوکراین مرتکب جنایات جنگی نشده است اما از حضور در میادین بینالمللی ورزشی محروم می شود و تحت تحریم اقتصادی قرار می گیرد. با وجودی که رژیم صهیونیستی سالهای طولانی است در فلسطین جنایت میکند و در جنگ اخیر غزه که هنوز هم ادامه دارد، نزدیک به 40 هزار تن از مردم این منطقه را که شامل کودکان، زنان و دیگر مردم فلسطین میشود به شهادت رسانده است و موجی از نفرت و اعتراض علیه اسرائیل در جهان شکل گرفته که سابقه نداشته است.
مردم بیدفاع غزه و فلسطین مظلومانه به شهادت میرسند و اکنون وضعیت آنها به گونهای است که حتی غذا برای خوردن و آب آشامیدنی ندارند اما سازمانهای جهانی و کشورهای مدعی حقوق بشر به وضعیت مردم جنگ زده فلسطین که با جنایات اسرائیل چنین شرایطی پیدا کردهاند توجهی نمیکنند و رژیم صهیونیستی را وادار به پایان جنایات نمیکنند.
المپیک امسال که در فرانسه برگزار میشود صحنه رفتارهای دوگانه کشورهای مدعی و سازمانها و نهادهای بینالمللی است.
این که چرا کمیته بین المللی المپیک رژیم جعلی اسرائیل را از حضور در المپیک به دلیل جنایاتی که در غزه مرتکب شده محروم نکرده است پرسش مهمی است که پاسخی از سوی مقامات فرانسه کمیته المپیک به آن داده نشده است. اما روشن است که با چنین رفتارهایی، مشخص میشود نهادها و سازمان های بینالمللی در دست حامیان جنایتکاران و اشغالگران است.
همه کشورهایی که در سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی نقش اصلی را دارند همچون اسرائیل جنایت جنگی کرده و کشوری را اشغال کردهاند. الجزایر در اشغال فرانسه بود و ارتش این کشور جنایات فجیعی را در الجزایر مرتکب شد.
اکنون موجی از اعتراض نسبت به حضور ورزشکاران رژیم صهیونیستی در المپیک در جهان شکل گرفته و خواهان محروم کردن این رژیم هستند اما مدعیان حقوق بشر با بیتوجهی به این خواسته افکار عمومی جهان در جنایات اسرائیل نقش دارند و سهیم هستند.
المپیک پاریس با شعار «صلح و زندگی» برگزار میشود اما یک رژیم جنایتکار کودک کش در این بازی ها حضور دارد در واقع نام المپیک پاریس باید مرگ و جنایت گذاشته میشد.
انتهای پیام