محمدتقی طغرایی در این یادداشت نوشته است: مسیر تخصص، توسعه و نوآوری از سیستم آموزشی میگذرد اما وضعیت به سامان، پویا و با نشاطی ندارد.
مهمترین عامل توسعه در هر جامعهای عامل سرمایه انسانی است و برای نیل به توسعه پایدار و متوازن، تربیت نیروی متخصص و کارآمد برای بخشهای مختلف جامعه به عنوان یک اصل اساسی و ضروری از طریق نهادهای آموزشی محقق میشود.
وی در یادداشت آورده است: بر مبنای تجربه، شواهد و مطالعه علمی که طی چندین سال در این حوزه داشتهام برخی موارد تاثیرگذار در این زمینه به سمع و نظرتان میرسد:
• در اولویت نبودن سیستم آموزشی: سیستمهای آموزشی (مدرسه+ دانشگاه) با مجموعه عوامل، ساختار، مواد درسی و برنامهریزی آموزشی نهادی است که مدت زمان قابل ملاحظهای از عمر و توان تحصیلی فراگیران از ۶ تا حدود ۲۳ سالگی (پیش فرض تا مقطع کارشناسی)، را در بر میگیرد؛ بنابراین نقش بسیار ارزنده و اثربخشی را در جهتدهی به مسیر تحصیلی- شغلی آنها ایفا میکند. در این زمان شخصیت اجتماعی و شغلی افراد شکل میگیرد. بنابراین، توجه و در اولویت قرار دادن آن از ضروریات کلیدی توسعه کشور به شمار میرود. عامل قابل اهمیتی که متاسفانه در دهههای اخیر مورد توجه و دغدغه تصمیمگیران ارشد کشور قرار نگرفته است.
• عدم ثبات مدیریتی و تصمیمگیری: در سال ۱۳۹۵ با یک تیم متخصص، جوان و پرانگیزهای به طور ویژه و دغدغهمند بر روی طرحی نوآورانه و بومی با عنوان مدارس ارزشآفرین و کارآفرین جهت ارائه به نهاد رسمی آموزش کشور در حال پژوهش و مطالعه بودیم اما شوربختانه سرعت تغییر در وزرا، سرپرستان و مدیران نهادهای آموزشی به گونهای تند و سریع انجام میشد که روزنهای برای مطرحسازی، تحلیل و بررسی کارشناسانه و پیادهسازی آن ایجاد نمیکرد و این روند به طور مستمر ادامه یافت.
وی در این یادداشت خطاب به رئیس جمهور نوشته است: اینجانب به عنوان عضوی دغدغهمند که بیش از ۱۰ سال به طور جدی و حرفهای در حال مطالعه روی سیستمهای آموزشی دنیا در هر دو بخش آموزش و پرورش و دانشگاه بودهام عاجزانه خواهشمندم که دو وزارتخانه آموزش و پرورش و علوم تحقیقات و فناوری با توجه به اهمیت و نقش قابل ملاحظه آنها در توسعه کشور، اگر اولویتهای اول و دوم دولت شما نیست حداقل جزء پنج اولویت اول قرار گیرد.
• عدم بسترسازی و وجود زیست بوم اجرای برنامه: در مناظرههای انتخاباتی به طور مفصل در مورد برنامه و اهمیت آن صحبت ش. اما از الزمات اجرای برنامه غفلت شد. آقای دکتر پزشکیان گرامی همانگونه که در جریان هستید هم در نظام آموزش و پرورش و هم در اکثر دانشگاههای کشور برنامههای راهبردی پیشگامانهای متناسب با نسل سوم (دانشگاههای کارآفرین) و چهارم (دانشگاههای جامعه محور) مطالعه و نگاشته شده است اما متاسفانه با توجه به اینکه بیش از ۷۰ درصد بودجههای دانشگاهها صرف حقوق و دستمزد میشود جایگاهی برای اجرای برنامهها ایجاد نمیشود. شرط اجرای برنامه بسترسازی، شکلدهی زیست بوم و اجزای زنجیره ارزش آن است، که متاسفانه اجزای زنجیره ارزش شکلگیری دانشگاهها و مدارس نسل سوم و چهارم به خوبی شکل نگرفته و در این زمینه شکافها و خلاءهای زیادی وجود دارد. همچنین، لازمه شکلگیری مدارس و دانشگاههای نسل سوم و چهارم علاوه بر ایجاد اکوسیستم کارآفرینانه آن، این است که حداقل ۲۰ درصد بودجه، محتوا و فرآیندهای آن صرف فعالیتهای پژوهش و توسعه و ۲۰ درصد آن برای فعالیتهای کارآفرینانه و فناورانه هزینه شود نه اینکه صرفا چند واحد روش تحقیق و کارآفرینی و فناوری به دروس اضافه گردد.
• عدم آمادگی سازمانی و نگرش موافق با تغییر: یکی دیگر از الزامات توسعه و تغییر متناسب با اهداف برنامه آمادگی سازمانی (Readiness) برای تغییر؛ نگرش و ذهنیت موافق با تغییر است اما ساختار فوق دیوانسالارانه این نهادها و همچنین مدیران و کارشناسانی که مقاومت قابل ملاحظهای در برابر پذیرش (Acceptance) تغییر دارند متاسفانه مسیرها، راهها و حتی روزنههای کوچک تغییر را هم با سختی مواجه کرده است هرچند برنامه به شیوه کاملا کارشناسی شده و حرفهای نگاشته شده باشد.
به علاوه اینکه در این میان عملکرد اندک مدیران جسور و خطرپذیر را نیز، سایه سنگین نهادهای نظارتی بالادستی بسیار محدود و پرچالش کرده است و نه تنها چابک سازی و نوآوری این حوزه را بسیار سخت و تا حدودی غیر ممکن ساخته، متاسفانه حامی و پشتیبانی برای حمایت از تصمیمات آنها وجود ندارد. براین اساس لازم است تدابیر هوشمندانه و جسورانهای در هر دو حوزه مهندسی مجدد ساختارها و فرآیندهای سازمانی و حیطه عمل نهادهای نظارتی اندیشیده و اجرا شود.
• خارج شدن سیستمهای آموزشی کشور از رسالت اصلی خود: مدت زمان زیادی از وقت هیئتها و شوراهای دانشگاهها صرف مسائل مربوط به خوابگاه، تغذیه و اموری از این دست میشود و به گونهای به جای اینکه دغدغه مدیران نهادهای آموزشی کشور بر تربیت دانشجویان/دانشآموزان خلاق و انعطافپذیر، چند بعدی، نوآور، فرصتگرا، فعال، پیشگام و حساس نسبت به تغییرات، مسائل و مشکلات محیط پیرامون متمرکز باشد درگیر کمبودهای خوابگاه و تغذیه، سرانههای پژوهش و کارآفرینی و از اینجمله و اینچنین است. بنابراین لازم است تدابیری اندیشیده شود تا سیستمهای آموزشی کشور بر رسالت و اهداف کلیدی خود که همان پیادهسازی آموزش کارآفرینانه و ارزشآفرین است متمرکز شوند (آموزش کارآفرینانه عبارت است از «الگوی جدید آموزشی مبتنی بر انگیزه که در آن دانشجو/دانشآموز محور کلیدی آموزش است و همه دانشجویان/دانشآموزان باید روی تواناییها و تمایلاتشان کار کنند تا بتوانند ارزشی برای خود و سپس سایر افراد جامعه ایجاد کنند (خلق ارزش جدید). هدف اصلی این الگوی آموزشی تربیت دانشجویان/دانشآموزان خلاق و انعطافپذیر، چند بعدی، نوآور، فرصتگرا، فعال، پیشگام و حساس نسبت به تغییرات، مسائل و مشکلات محیط پیرامون است).
• خروجی محور نبودن سیستم آموزشی کشور: یکی دیگر از مشکلات کلیدی سیستم آموزشی کشور خروجی محور نبودن آن است و مشخص نیست برای چه محیطی و متناسب با نیاز چه بازار و جامعهای دانشآموز و دانشجو تربیت میکند. آنچه که توجه خاصی به آموزش نظاممند و صحیح را ملزم میکند توجه به آمار و ارقام دیدهبان جهانی کارآفرینی (GEM) در تبدیل آموزش به کارآفرینی است که ایران در بین کشورهای حوزه خاورمیانه رتبه هشتم را دارد. این در حالی است که میانگین تبدیل آموزش به کارآفرینی در میان زنان دارای تحصیلات زیر متوسطه، ایران رتبه یکی مانده به آخر قرار دارد. با توجه به تحلیل این آمار، کشور ایران در بین ۶۰ کشور عضو رتبه ۳۲ را از لحاظ تبدیل آموزش به کارآفرینی دارد و در مقایسه با میانگین، تبدیل آموزش قبل از متوسطه به کارآفرینی ایران نسبت به میانگین جهانی در رتبه پایینتری قرار دارد. بر طبق گزارش فروم جهانی اقتصاد (۲۰۱۶) ۶۵ درصد از کودکانی که امروز وارد مدرسه میشوند، در مشاغل کاملا جدیدی که امروز وجود ندارد مشغول به کار خواهند شد، ۵۰ درصد از دانشی که یک دانشجو در سال اول تحصیل خود در یک رشته فنی کسب میکند در زمان فارغ التحصیلی تاریخ گذشته است و بیش از یک سوم مهارتهای مهم مورد نیاز برای اکثر مشاغل، مهارتهایی هستند که در مشاغل امروزی حیاتی محسوب نمیشوند. این گزارشها نشان از تغییرات سریع و پویا در جهان امروزی است. بنابراین نه تنها ساختار دانشگاهها و مدارس باید متناسب با نیازهای روز جامعه طراحی شود بلکه لازم است، سناریوهای آیندهنگارانهای بر روندهای آتی جهان داشته باشد و دانش آموزان/ دانشجویان توانمند و ماهری تربیت کند که توانایی انطباق و بهروز رسانی خود متناسب با تغییرات روز افزون جهانی را نیز داشته باشند.
• شدت گرفتن تمایل به مهاجرت در میان اساتید/ دانشجویان و دانشآموزان: یکی از بدترین تجربیات بنده در قامت معلمی مشاهده افزایش تلاش دانشجویان برای مهاجرت و درخواست توصیه نامهها از طرف آنها بوده، عامل مهمی که اخیرا با نرخ بیشتری در حال شتاب و شدت گرفتن است. این روزها در مناظرهها و محافل متعدد در مورد مسائل و مشکلات مختلف کشور بحث و تبادل نظر انجام گرفته شده است، اما نکته حائز اهمیت این است که این مسائل و مشکلات باید به دست سرمایههای انسانی متخصص و نخبه حل و گرهگشایی شوند. بنابراین یکی از مشکلات راهبردی و بلندمدتی که بر توسعه آینده کشور سایه خواهد افکند خروج سرمایه انسانی توانمند، متخصص و نخبه است که لازم است به طور اساسی مورد توجه و اهمیت قرار گیرد.
• خدشه وارد شدن به استقلال دانشگاهها: یکی از الزامات کلیدی قرار گرفتن دانشگاهها در مسیر و رسالت کلیدی خود و دستیابی به اهداف و برنامههای راهبردی خود افزایش استقلال دانشگاهها است. متاسفانه در طی سالیان اخیر استقلال دانشگاهها با کاهش فزایندهای روبرو بوده که لازم است، به طور اساسی عوامل دخیل در این زمینه مورد بررسی و موشکافی قرار گیرد و تصمیمات لازم اتخاذ شود.
موارد مربوط به شأن و منزلت اجتماعی و مشکلات معیشتی و اقتصادی فعالان عرصه آموزش خود قصه پر غصه دیگری است که شرح آن در این نوشتار نمیگنجد.
معاون و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان در پایان این یادداشت خاطرنشان کرده است: علیرغم مسائل، مشکلات و چالشهای سیستم آموزشی کشور که امید است در دولت شما به نحو قابل ملاحظهای مورد توجه و اولویت قرار گیرد، مجددا تاکید میشود که مسیر تخصص (کار کارشناسی)، توسعه و نوآوری از سیستم آموزشی میگذرد.
انتهای پیام