در تحلیل امام موسی صدر، یزیدیان با حیلهگری، امام حسین(ع) را به صحرای کربلا کشاندند که نه عابری از آن میگذشت و نه هیچ بینندهای وجود داشت و نه کسی بود که بتواند آنچه رخ داده را به گوش جهانیان برساند. امام موسی صدر گفته است: «امام را به تدریج به قلب صحرا و وسط شنهای روان کشاندند. میخواستند حسین(ع) بمیرد و زیر ماسههای روان دفن شود تا از او نام و نشانی باقی نماند، اما خدایی که به فرمودۀ خود او خواست او را کشته ببیند، خواست اهل بیت او را نیز اسیر ببیند تا ماجرای این جنگ و ابعاد آن، از دل صحرا به قلب مراکز دنیای اسلام برسانند» اینجاست که نقش حضرت زینب(س) و سایر زنان و دختران حاضر در نهضت عاشورا برجسته و برابر(و نه مشابه) با مسئولیت مردان میشود.
این کتاب، بیشتر نمایانگر فهم زنانهای از نهضت عاشورا است. گویا امام موسی صدر، در پس آن همه خشونت و خون ریزی، تکلیف زنان را اساسیتر از خود قیام تلقی میکند. امام موسی صدر در بخشهای پایانی این کتاب به تحلیل خطبۀ حضرت زینب(س) پرداخته و گفته است: «حضرت زینب (س) این گونه خطبهاش را به پایان میرساند و با تأکید از خدا میخواهد که خلافتش را استوار سازد. یعنی او خود را خلیفه و استمرار حسین(ع) قلمداد میکند.»
در جایی از کتاب، امام موسی صدر، شعار نهضت امام حسین(ع) را «اصلاحات» دانسته و به گفتهٔ امام حسین(ع) رجوع کرده که گفته بودند: «به خدا قسم از روی سرمستی و طغیانگری و ظلم و فساد قیام نکردم، سلطه و حکومت بر مردم را نمیخواهم. استبداد نمیخواهم. همانا اصلاح در امت جدم را هر اندازه که در توانم باشد، خواستارم.» امام موسی صدر، در جای دیگری گفته است که حسین شهید راه اصلاح است، زیرا به گفتهٔ خود او برای اصلاح امت جدش خروج کرده است.
امام موسی صدر معتقد است که قیام امام حسین(ع) سرمنشاء ایجاد قیامهای متعدد در جهان اسلام علیه بنیامیه قرار گرفت و هر قیامکنندهای تلاش میکرد ارتباطی با قیام حسین بن علی(ع) داشته باشد. بالأخره بنیعباس با شعار «یا لثارات الحسین» توانستند بر بنیامیه غلبه کرده و طومار آنان را درهم بپیچند.
در بخش دیگری از کتاب امام موسی صدر به تفصیل توضیح داده است که امام حسین(ع) برای حق و دین کشته شد و به همین دلیل نباید گفت که امام حسن(ع) کشته و همه چیز شد. امام حسین(ع) به خانم زینب کبری (س) میگوید که نمیخواهم صدای گریه و نالۀ زنان را بشنوم زیرا که ناله و فغان نقص و ضعف است. چگونه حسین(ع) از ما میپذیرد که به گریه بسنده کنیم؟
انتهای پیام