ماه محرم از دیدگاه قرآن و اسلام

ماه محرم در قرآن به طور واضح بیان نشده اما آیات مختلفی در قرآن وجود دارد که سوگواری بر فقید را با صراحت تمام تایید می‌کند، همچنین آیاتی که در مورد ماه‌های حرام و لزوم حرمت آن‌ها نازل شده است. ماه محرم نیز یکی از ماه‌های حرام است که در قرآن به آن پرداخته شده است.

آیات قرآن کریم در مورد ماه محرم

«ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم، ذلک الدین القیم فلا تظلموا فیهن انفسکم؛ به راستی تعداد ماه‌ها در نزد خدا ۱۲ ماه است و این در کتاب خداست از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید. ۴ ماه از آن‌ها (ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب) حرام هستند و این است آیین استوار، پس در آن ماه‌ها بر خود ستم روا مدارید (سوره توبه، آیه ۳۶)».

این آیه اشاره می‌کند، هنگامی که خدای سبحان، زمین و آسمان‌ها را آفرید و کرات آسمانی از جمله ماه را در گردش به دور زمین به حرکت درآورد، زمان را به سال و سال را به ۱۲ ماه، به تعداد منازل ماه، محدود و مشخص کرد و پیامبران الهی نیز براساس آن عمل کرده و اعمال و عبادات خویش مانند روزه و حج را تعیین می‌کردند.

همچنین در این آیه به حرمت ۴ ماه از سال و لزوم نگهداری احترام آن‌ها به صراحت بیان شده است و آنان که به شکستن حرمت آن‌ها اقدام کردند که جنگ و خون‌ریزی در این مدت، ستم بر بشریت است.

«فسیحوا فی الارض اربعة اشهر و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین؛ ۴ ماه به دور از جنگ و خونریزی در زمین سیر و سیاحت کنید و مراسم حج خود را به راحتی به جای آورید و بدانید که شماها نمی‌توانید بازدارنده از خواست خدا باشید و به درستی که خداوند متعال، کافران را خوار می‌کند».

در این آیه «خداوند سبحان مردم را در استفاده بهینه از ماه‌های حرام از جمله سیر و سیاحت، زیارت و انجام مراسم حج فراخواند و آنان را به این امر تشویق و یادآوری کرد که اگر بدخواهان و کافران بخواهند این آزادی را از مردم بگیرند، از سوی خداوند متعال به خواری و نابودی مبتلا می‌شوند».

«جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس و الشهرالحرام و الهدی و...؛  (سوره مائده، آیه ۹۷)».

در این آیه «خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بیان کرده است و آن عبارت است از معیشت و امنیت مردم در پناه آن‌ها و تاثیر آن‌ها بر اصلاح جامعه». اگر مردم، حرمت خانه خدا و ماه‌های حرام را نگه ندارند و دائم در جنگ، تجاوز و حرمت‌شکنی باشند، مانند اقوام و ملل پیشین به نابودی و هلاکت خواهند رسید و با دست خود، یکدیگر را به فنا و فراموشی می‌سپارند.

امنیت و آسایش مردم در ماه‌های حرام و ایام حج، موجب تقویت روابط اجتماعی و انسانی شده و مردم را به همدلی و هم‌سویی سوق می‌دهد، علاوه بر این، آن‌ها را از پراکندگی و خواری، به عزت و سربلندی نیز می‌رساند.

«یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شعائر الهی و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازید (سوره مائده، آیه ۹۷)».

این آیه بنا به نقل برخی از مفسران (سوره توبه، آیه ۲) در روز فتح مکه، خطاب به مسلمانان فاتح نازل شد و به آنان فرمان داد که پس از پیروزی بر مشرکان، شعائر الهی و ماه‌های حرام را نادیده نگیرند و مانند گذشته، نسبت به آن‌ها پای‌بند و متعهد باشند. بنابراین اگر آنان به مشرکانی برسند که آداب جاهلیت را در زیارت خانه خدا انجام می‌دهند، نسبت به آنان عصبانی نشده و آنان را به قتل نرسانند، زیرا در خانه امن الهی و در ماه حرام قرار دارند.

«فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم...؛ آن‌گاه که ماه‌های حرام به پایان رسد، هر کجا مشرکان را یافتید با آنان مبارزه کنید (سوره توبه، آیه ۵)».

مشرکان و کافران شبه جزیره عربستان، صحنه را بر مسلمانان تنگ کرده و از هر سو با آنان دشمنی و گاهی اقدام به هجوم و آزار مسلمانان می‌کردند. مسلمانان به ستوه آمده و از رسول خدا(ص) درخواست کردند که به آنان اجازه نبرد با مشرکان را بدهد. خداوند متعال آنان را امر به صبر کرد و فرمود که حرمت ماه‌های حرام را نگهدارید و پس از پایان این ماه‌ها، پاسخ آنان را بدهید و هر کجا آنان را یافتید، با آنان مبارزه و نبرد کنید.

«انما النسیی زیادة فی الکفر به الذین کفروا یحلونه عاما و یحرمونه عاما لیوا طئول عدة ما حرم الله فیحوا ما حرم الله زین لهم سوء اعمالهم؛ همانا فراموشی در کفر (عصر جاهلیت)، بسیار بود که به واسطه آن گمراه می‌شدند آنانی که کفر ورزیده بودند، به طوری که سالی را حلال و سالی را حرام می‌شمردند تا پای مال کنند شمار آنچه را که خدا حرام کرده است. پس آنان، حلال می‌شمردند آنچه (ماه‌هایی) را که خدا حرام کرده بود. (بدین ترتیب) کردار زشت‌شان بر آنان آراسته می‌شد (سوره توبه، آیه ۳۷)».

با توجه به اینکه حرمت ماه‌های حرام از یادگارهای پیامبران بزرگ الهی از جمله حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل(ع) بود و عرب‌ها خود را پای‌بند سنت آبا و اجدادی خویش می‌دانستند، بدین جهت نمی‌توانستند به راحتی از این سنت الهی، یعنی پاسداشت ماه‌های حرام سرپیچی کنند، زیرا در آن صورت، حج ناامن می‌شد و رغبت سایر عرب‌ها به شرکت در مراسم حج از بین می‌رفت.

در نتیجه عرب‌های مکه علاوه بر اینکه اعتبار و سیادت خود را از دست می‌دادند، از درآمدهایی که از بابت حاجیان و زائران نصیب آنان می‌شد، محروم می‌شدند. به همین دلیل برای حفظ حرمت ماه‌های حرام و ایام حج تلاش می‌کردند اما در برخی از سال‌ها میان قبایل و طوایف حجاز، نبرد و درگیری‌هایی روی می‌داد، شکیبایی آنان و پذیرفتن آتش بس و متارکه جنگ در ۳ ماه پشت سر هم (ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم)، بر ایشان دشوار بود و درصدد گریز از آن برمی‌آمدند.

اینکه برای رهایی از این مشکل، دست به حیله‌هایی زدند که مورد مذمت و سرزنش قرآن و مسلمانان قرار گرفتند. یکی از ترفندهای آنان این بود که گفتند «ماه‌های ذی‌القعده و ذی‌الحجه، حرام و ماه محرم حلال شود و پس از آن، ماه صفر حرام شود تا میان ذی‌الحجه و صفر، یک ماه فرصت تجاوز و خون‌ریزی یکدیگر را داشته باشند». حیله دیگر آن‌ها این بود که در هر سال، در یک ماه مراسم حج را به جا می‌آورند. به عنوان مثال ۲ سال پشت سر هم، در ماه ذی‌القعده، ۲ سال پشت سر هم در ماه ذی‌الحجه و ۲ سال پشت سر هم در ماه محرم، مراسم حج را انجام می‌دادند و بقیه ماه‌ها را برای خود حلال می‌شمردند.

با این حیله‌ها ماه‌های حرام و ایام حج را دستخوش هوا و هوس خویش قرار داده بودند. اعراب مکه، یک سال پیش از حجه الوداع، مراسم حج را در ذی‌القعده انجام دادند و در سالی که پیامبر اسلام(ص) برای آخرین بار به زیارت خانه خدا مشرف شد و سفرش به حجه الوداع معروف شد، مراسم حج در ذی‌الحجه قرار گرفت.

«الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرامات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم...؛ ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت‌شکنی‌ها را قصاص است. پس کسی که بر شما تجاوز و دست‌درازی کرد، شما نیز به اندازه تجاوزش بر او دست درازی کنید (سوره بقره، آیه ۱۹۴)».

منظور از شهر حرام در این آیه، ماه ذی القعده است که در این ماه، پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان مدینه در سال هجری جهت انجام عمره، عازم مکه شدند اما مشرکان مکه، مانع ورود آنان شده و خود را برای نبرد با آنان آماده کرده بودند. سرانجام کارشان به صلح انجامید که معروف به «صلح حدیبیه» شده است. مشرکان می‌دانستند که رسول خدا(ص) و مسلمانان پیرو آن حضرت، حرمت ماه‌های حرام را نگه می‌دارند و در این ماه‌ها به کارزار و جنگ با دشمنان خود نمی‌پردازند. به همین جهت درصدد برآمده تا از تعهد دینی و شرعی مسلمانان سوء استفاده کرده، آنان را غافل‌گیر کنند و در این ایام بر آن‌ها هجوم آورده و کارشان را یکسره سازند.

خداوند متعال با نقش بر آب کردن توطئه‌های شیطانی مشرکان، به رسول اکرم(ص) وحی کرد که ماه حرام در برابر ماه حرام است. اگر مشرکان حرمت آن را شکستند و اقدام به تجاوز و جنگ کردند، بر مسلمانان واجب است با آنان مقابله به مثل کنند. با نزول این آیه حربه مشرکان از دست‌شان گرفته شد و بار دیگر در برابر پیامبر(ص) به ضعف و انفال رسیده و به ناچار با آن مصالحه کردند.

«یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه، قل قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله و کفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله، و الفتنه اکبر من القتل...؛ (ای محمد) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش می‌کنند، در پاسخ آنان بگو جنگ و درگیری در این ماه، گناهی بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب کفر به نعمت‌های خدا و مسجدالحرام است. ولی اخراج اهالی مسلمان این شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسیسه کردن مشرکان از جهت گناه بزرگتر از قتل است (سوره بقره؛ آیه ۲۱۷)».

این آیه به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بیان کرده است و احترام واجب آن را به همه انسان‌ها توصیه کرده است. از این آیه می‌توان چنین برداشت کرد که کافران و مشرکان قریش نیز برای ماه‌های حرام، احترام ویژه‌ای قائل بوده و جنگ و درگیری را در آن‌ها ناروا می‌شمردند. شأن نزول این آیه در مورد دسته‌ای از مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن جحش اسدی است که برای ردیابی و تعقیب کاروانی از قریش، مرتکب کشتن یکی از مشرکان در ماه حرام شدند.

ماجرا از این قرار بود که ۲ ماه پیش از جنگ بدر، حضرت محمد(ص) به یک دسته ۷ نفری از مسلمانان ماموریت داد تا کاروانی از مشرکان که از شام عازم مکه بود را تعقیب کنند. آنان کاروان را یافته و پنداشته بودند که در روزهای آخر جمادی الآخر به سر می‌برند و هنوز ماه رجب که یکی از ماه‌های حرام است، فرا نرسیده است. به همین جهت با مشرکان درگیر شده و در این میان، یک تن از مشرکان به نام عمرو بن حضرمی کشته و ۲ نفر دیگر به نام‌های حکم بن کیسان و عبدالله بن مغیره اسیر شدند و یکی از آنان به نام مغیرة بن عثمان از چنگ مسلمانان گریخت و این خبر ناگوار را به مشرکان مکه رساندند.

جنگجویان مسلمان، اسیران و غنایم را به مدینه منتقل کرده و ماجرا را به عرض پیامبر (ص) رساندند. پیامبر(ص) از کردار آنان ناراحت شد و آنان را نکوهش کرد و فرمود «به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نکرده بودم».

جنگجویان چون ناخرسندی پیامبر(ص) را دیدند، از کرده خود پشیمان شدند. مشرکان، این حادثه را دست‌آویزی قرار داده و پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان را متهم به حرمت‌شکنی ماه حرام کردند. آن‌ها قاصدی را به نزد پیامبر(ص) در مدینه فرستاده و با اعتراض و انتقاد گفتند «آیا در ماه حرام، جنگ و نبرد جایز است؟» در پاسخ آنان، آیه‌ای نازل شد و جواب آنان را به روشنی بیان کرد.

خداوند متعال به آنان پاسخ داد که «جنگ در این ماه حرام است ولی شما نیز حرمت‌شکنی کرده و اهالی مکه را به جرم مسلمانی از خانه و شهرشان که برای همه باید محل امن و آسایش باشد، اخراج کردید. گناه دسیسه‌های شما بزرگتر و بیشتر از کشته شدن یک نفر مشرک به طور اشتباهی در نبرد با مسلمانان است».

در همین سال، رسول خدا(ص) ضمن خطبه‌ای فرمود «همانا زمان، به مانند هیاتی که خدا در آفرینش آسمان‌ها و زمین به وجود آورد، برمی‌گردد. به این صورت که هر سال ۱۲ ماه دارد و ۴ ماه از آن‌ها حرام است که ۳ ماه پشت سر هم (ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم) و چهارمین ماه (رجب) میان جمادی و شعبان قرار گرفته است.  

از آن هنگام مراسم حج همه ساله در ذی‌الحجه برگزار می‌شود. ولی ۳ ماه دیگر نیز از ماه‌های عبادت، زیارت و حج خانه خدا به صورت عمره و مفرده بوده و نگهداری حرمت آنان، بر همگان لازم و واجب است.

منبع

بحارالانوار، ج ۹، ص ۷۹.

مجمع البیان، ج ۶-۵، ص ۴۵.

فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، ص ۳۵۹.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۴ تیر ۱۴۰۳ / ۱۴:۳۲
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1403042416471
  • خبرنگار : 50081