به گزارش ایسنا، «کتاب «اَبرِ بابا» نوشته آنیس دولستراد با تصویرگری با ترجمه فاطمه سیارپور در ۳۶ صفحه باشمارگان ۲۰۰۰ نسخه با قیمت ۱۰۸ هزار تومان برای گروه سنی ب (۷ تا ۱۰ سال) در انتشارات میچکا راهی بازار کتاب شده است.
در معرفی کتاب میخوانیم: از همان آغاز داستان میشود متوجه شد که موضوع کتابِ ابرِ بابا، افسردگی است. آنهم افسردگی در بزرگسالان یعنی مشکلی که امروزه در جامعه مدرن بهشدت رواج دارد و کمتر کسی است که برای مدتی گرفتارش نشده باشد.
در داستان خیلی زود مشخص میشود که ابرِ بابا یا همان ابرِ روی سرِ بابا افسردگی است. اولین نشانه را نویسنده آنجا گذاشته که ابر یک روز صبح وارد اتاق میشود.
بعد هم به این اشاره میشود که ابر سیاه رختخواب و خوابیدن را خیلی دوست دارد. اصلاً یکی از مشخصههای افسرده بودن همین خوابیدن و در رختخواب ماندن است.
بعد هم موضوع قلقلکدادن بابا مطرح میشود. اینکه ابر، اصلاً قلقلکی نیست. در واقع دخترک میخواهد با خنداندن بابا، حال او را خوب کند که اینجا به دیگر مشخصهی افراد افسرده اشاره کرده (در لاک خود فرورفتن و دورشدن لبخند و خنده از صورت و لبشان).
داستان در ابتدا طرح موضوع میکند و تلاش دخترک را برای نجات پدرش از افسردگی نشان میدهد. در پایان هم راهحلهایی ارائه میدهد. در واقع نقش افراد خانواده را در این نجات نشان میدهد. کتاب پایان قابلتأملی دارد. در واقع همین پایان است که علیرغم تخیلی بودن کتاب آن را تبدیل به اثری واقعگرایانه میکند.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: مدتی است بابا بالای سرش ابرِ کوچولویی دارد.
ابر کوچولو نمیگذارد بابا کارهایی که دوست دارد، انجام دهد.
با مامان، دوتایی تلاش میکنیم که راهحلهایی پیدا کنیم تا ابر کوچولو بابا را کمتر اذیت کند.
مثلا آن را فوت کنیم، کوچکش کنیم یا حتی بترسانیم.
اما ابر کوچولو واقعا سرسخت است.
«سرباز حلبی و هیولای تاریکی» نوشته جبار شافعیزاده با تصویرگری ویدا کریمی در ۲۴ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۸۰ هزار تومان در نشر یاد شده راهی بازار کتاب شده است.
درباره این کتاب عنوان شده است: جبار شافعیزاده در این کتاب به موضوع ترس و تنهایی در کودکان میپردازد و راهحل خوبی هم برای این دو مشکل ارائه میدهد.
اولین راهحل قصهگویی است.
ژیرو با همه دلداریهایی که پدر و مادرش به او میدهند اول با یکچیز آرام میشود و آنهم قصهای است که پدرش برایش میخواند. ژیرو با شنیدن داستان زندگی یک سرباز حلبی شجاع این را یاد میگیرد چگونه به ترسهایش نگاه کند و با آنها روبرو شود.
ژیرو با شنیدن اتفاقاتی که برای یک سربازی حلبی پیش آمده و قرار دادن خودش بهجای او به آرامش میرسد.
نکته بعدی نقش عروسکها و اسباببازیها در زندگی یک کودک است. در این داستان آنچه باعث میشود در پایان ژیرو به خواب آرامی برود وجود یک سرباز حلبی در اتاقش است.
سرباز حلبی برای ژیرو صرفاً یک اسباببازی که راه میرود و حتی به سقف اتاق نور میاندازد نیست.
همچنان که برای خیلی از کودکان اسباببازیهایشان موجودات بیجانی نیستند. آنها با جان دار پنداری اسباببازیها هم سرگرم میشوند و هم برای زندگی آینده تمرین میکنند.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: دوست داری در یک شب تاریکتاریک، همراه یک سرباز حلبی شجاع، به جنگ چند هیولای ترسناک بروی و آنها را شکست بدهی؟
پس معطل نکن!
کتاب را ورق بزن و سفر پر ماجرایت را آغاز کن.
ژیرو در تاریکی منتظر توست.
انتهای پیام