به گزارش ایسنا، روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی به قلم «هیثم الموسوی» در این باره نوشت: روز بعد از حمله حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، حزبالله یک جنگ فرسایشی مداوم را علیه اسرائیل آغاز کرد. درگیری در شمال اراضی اشغالی همچنان از نظر دامنه محدود است، اما یکروند تشدید تدریجی را نشان میدهد، با اینحال، هر ۲ طرف تا بدین لحظه از اقداماتی که منجر به جنگ تمامعیار میشود اجتناب کردهاند.
اخیراً و پس از پاسخهای حزبالله به عملیاتهای ترور توسط رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، درخواستها برای شروع یک حمله نظامی در مقیاس وسیع علیه این جنبش بهمنظور از بین بردن تهدید آن برای اشغالگران و فراهم کردن امکان بازگشت بیش از ۶۰ هزار شهرکنشین فراری به خانههایشان افزایش یافته است. با اینحال نوعی احساس بیهودگی نسبت به چنین عملیاتی درباره آینده مرزها و ۲۸ شهرک تخلیه شده در شمال اراضی اشغالی در کنار شهر «کریات شمونه» وجود دارد و ساکنان این منطقه سرگردان هستند و نمیدانند که چه زمانی و تحت چه شرایطی میتوانند به خانههای خود بازگردند.
حزبالله به منزله نوک پیکان محور مقاومت است و زرادخانه آن متشکل از حدود ۱۵۰ هزار موشک، سایر سلاحهای ویرانگر و صدها موشک هدایتشونده دقیق میانبرد و دوربرد است که تمام مناطق پرجمعیت در اراضی اشغالی را پوشش میدهد. این تسلیحات شامل موشکهای کروز، موشکهای بالستیک، موشکهای پیشرفته ضد کشتی ساحلی، هزاران پهپاد و موشکهای ضدتانک دقیق کوتاهبرد و سیستمهای سایبری پیشرفته است و این زرادخانه وسیع و متنوع میتواند باعث کشتار گسترده، تخریب زیرساختهای حیاتی و اهداف غیرنظامی و نظامی دشمن شود.
منابع نظامی حزبالله از نظر کمی و کیفی بسیار بیشتر از توان نظامی حماس بوده اهمیت راهبُردی این مساله در این است که حزبالله تواناییهای نظامی لازم برای به راهانداختن یک جنگ طولانیمدت را دارد؛ جنگی که ممکن است ماهها طول بکشد و آسیبهای شدیدی به رژیم اشغالگر وارد کند.
در یک جنگ گسترده با حزبالله، سامانههای پدافند هوایی ارتش رژیم صهیونیستی باید به مرور زمان و بهویژه در هفتههای نخست جنگ با رگبار عظیم هزاران موشک در روز مقابله کنند که همه آنها قابل رهگیری نیستند. این حملات، از جمله حملاتی که از جبهههای دیگر مانند ایران، عراق، سوریه و یمن انجام میشود، میتوانند لایههای دفاع هوایی رژیم اشغالگر را تحتتأثیر قرار دهند و به طور بالقوه منجر به کمبود مهمات تسلیحات رهگیری دشمن شوند.
همه اینها نشاندهنده یک تهدید نظامی و غیرنظامی است که رژیم صهیونیستی هرگز قبلاً شاهد آن نبوده است. در چنین سناریویی، ارتش رژیم اشغالگر باید در میان اهداف بالقوه مختلف اولویتبندی کند و منابع خود را به مؤثرترین دفاع اختصاص دهد. نیروی هوایی تلآویو احتمالاً اولویت اصلی را به دفاع از مواضع نظامی حیاتی مانند پایگاههای نیروی هوایی بدهد و اولویت دوم نیز زیرساختهای ضروری و اولویت سوم دفاع از جمعیت غیرنظامی باشد.
حفاظت از زیرساختهای حیاتی برای حفظ تداوم عملکرد مورد نیاز در هر ۲ حوزه غیرنظامی و نظامی در هنگام شرایط اضطراری حیاتی است. این زیرساختها شامل سیستمهای حساسی مانند شبکه برق و ارتباطات، شبکههای حملونقل زمینی، دریایی و هوایی و زنجیرههای تامین در خارج و داخل میشود. در چنین شرایطی قطعی برق میتواند ناشی از ضربه مستقیم به تأسیسات تولید و حملونقل و همچنین تهدید سکوهای تولید گاز طبیعی باشد. اگر سکوهای گاز و نیروگاههای برق به دلایل ایمنی قطع یا تعطیل شود، میتواند منجر به کمبود برق شود و این عواقب جدی برای تداوم فعالیت، اقتصاد و زندگی روزمره ساکنان اراضی اشغالی خواهد داشت.
در یک جنگ طولانی علیه حزبالله و متحدانش، تأثیرات جدی بر توانایی جبهه داخلی رژیم صهیونیستی برای بازیابی و طول مرحله بهبودی مورد انتظار خواهد داشت که ممکن است سالها به طول بینجامد. این سناریو پیامدهای دشواری بر توانایی تلآویو برای دوام آوردن بهویژه با تشدید ناآرامیهای شدید اجتماعی و سیاسی داخلی همزمان با جنگ خواهد گذاشت.
چند توصیه به صهیونیستها
در هر تصمیمی که توسط صهیونیستها درباره گسترش دامنه جنگ با حزبالله گرفته شود، باید به فضای عمومی فعلی در اراضی اشغالی، اختلافات عمومی و سیاسی، آینده جنگ در غزه و کاهش توان دوامآوری این رژیم توجه جدی شود.
تا زمانی که جنگ در غزه ادامه دارد، رژیم صهیونیستی باید از کشیده شدن به یک جنگ شدید و چند جبههای اجتناب کند و باید وقوع چنین احتمال خطرناک را بهدقت بررسی کند.
بهعنوان یک سناریوی جایگزین برای جنگ همهجانبه با حزبالله، آتشبس طولانیمدت در نوار غزه، آزادی اسرا و بررسی بازسازی نوار غزه بر اساس چارچوب وضع شده توسط جو بایدن، ممکن است امکان آتشبس در شمال و فرصت حلوفصل دیپلماتیک بینالمللی در آنجا را فراهم کند.
همچنین اگر جنگ همهجانبه با حزبالله آغاز شود، تلآویو باید تلاش کند تا آن را کوتاهتر و از نظر منطقهای تاحدامکان محدود کند تا حداقل میزان خسارت مادی و معنوی به جبهه داخلی اشغالگران وارد شود.
جنگ گسترده و تأثیر آن بر جبهه داخلی رژیم صهیونیستی
در صورت وقوع جنگ گسترده میان رژیم صهیونیستی و حزبالله باید هماهنگی قابلتوجهی میان انتظارات ساکنان اراضی اشغالی باهدف جنگ و دستاوردهای موردنظر و همچنین خطرات مورد انتظار و آمادگیهای لازم برای جمعیت غیرنظامی وجود داشته باشد، اما تا به امروز هیچ اقدامی از سوی کابینه نتانیاهو برای آمادهکردن جبهه داخلی برای این سناریو خطرناک انجام نشده است.
واکنشهای نسبتاً سنجیده، اما غیرعادی حزبالله، نشاندهنده پایبندی آن به راهبُرد انتخابیاش؛ یعنی «جنگ فرسایشی در آستانه جنگ گسترده، و تلاش برای یافتن معادلات پاسخ روشن به دشمن» است. علاوه بر این عزم حزبالله برای ادامه جنگ در شمال و پیوند پایان آن به توافق آتشبس در غزه، یک معضل راهبُردی برای رژیم صهیونیستی ایجاد میکند؛ چراکه در این شرایط توقف حملات روزافزون و ایجاد یک وضعیت امنیتی که به ساکنان فراری از شمال اراضی اشغالی اجازه بازگشت را میدهد دشوار است.
با تغییر موضع حماس درباره تبادل اسرا که ممکن است حداقل به آتشبس موقت در غزه منجر شود، چراغ امیدی در دل اشغالگران بهمنظور ایجاد یک راهحل برای پیچیدگی راهبُردی وضعیت در شمال اراضی اشغالی وجود دارد. گزارشهایی از حمایت حزبالله از موضع جدید حماس منتشر شده است که نشاندهنده تمایل این جنبش برای بهرهبرداری از آتشبس در غزه بهمنظور توقف درگیریها در شمال است. این تحول این توصیه را تقویت میکند که اشغالگران فعلاً برنامههای خود برای گسترش جنگ در شمال را به تعویق بیندازند و بهجای آن به دستیابی به توافق با حماس اولویت دهند؛ چراکه این توافق همچنین فرصتی برای دستیابی به یک راهحل موازی در شمال ایجاد میکند.
انتهای پیام