به گزارش ایسنا، به مدت چندین دهه، ترامپ ابتدا به عنوان یک سازنده املاک و مستغلات بدهکار، سپس به عنوان نامزد ریاستجمهوری، سپس به عنوان رئیسجمهور و اکنون دوباره به عنوان نامزد ریاست جمهوری برای انتخاب مجدد، خواستار دلار ضعیفتر، بوده است. تلاش ترامپ برای دلار ضعیفتر، از سوی چهرههای شاخصی مانند رابرت لایتیزر، تزار تجاری سابق او که ممکن است نقش مهمی در دولت دوم ترامپ ایفا کند، مورد حمایت قرار گرفته است.
استدلال آنها به طرز شگفت انگیزی ساده است. آنها استدلال میکنند که دلار در مقایسه با ارزهای رقبای تجاری مانند چین، ژاپن و اروپا، ارزش بیش از حدی دارد. دلار ضعیفتر، واردات را برای آمریکاییها بسیار گرانتر میکند و صادرات آمریکا را در بازارهای جهانی بسیار جذاب تر میکند. این یک ترفند ساده برای شروع متعادل کردن کسری تجاری خارج از تعادل است که بنا به دلایلی از آن اجتناب شده است.
تضاد سیاست دلار ارزان با سایر وعدههای اقتصادی ترامپ
مشکل این است که دنبال کردن چنین سیاستی، مستقیما با چیزی که ترامپ ادعا میکند با آن مبارزه میکند و به نظر میرسد که هنوز هم آمریکاییها را بیشتر نگران میکند، در تضاد است و این مشکل هم چیزی نیست جز قیمتهای بالا.
موریس ابستفلد، پژوهشگر ارشد موسسه اقتصاد بینالملل پترسون اقتصاددان ارشد سابق صندوق بینالمللی پول، میگوید: بیمعنی است علیه تورم بالا اقدام کنیم و سپس حامی نرخهای بهره پایینتر، تعرفههای بالاتر و دلار ضعیفتر باشیم که همه اینها بر تورم میافزاید. این فقط بیمعنی است.
در وهله نخست، ترامپ و حامیانش حق دارند؛ دلار آمریکا در مقایسه با سایر ارزهای بزرگ، کمی بیش از حد ارزشگذاری شده است. صندوق بینالمللی پول در آخرین باری که ارزش دلار را در سال ۲۰۱۹ بررسی کرد، تخمین زد ارز آمریکا، حدود ۶ تا ۱۲ درصد بیش از اندازه ارزشگذاری شده بود و رقبای بزرگی مانند یوان چین و ین ژاپن به نسبت قیمت ارزانتری داشتند. ین نسبت به دلار در پایینترین رکورد خود در ۴۰ سال اخیر ایستاده است.
سوال بزرگتر این است که چرا نرخهای بهره آمریکا برای مهار تورم، همچنان در سطح بالایی قرار دارد که توضیح میدهد چرا ارزش ین در برابر دلار ریزش کرده است. اما بسیاری از مسائل، مربوط به این واقعیت است که دلار آمریکا ارز ذخیره جهانی است. این به معنای آن است که بانکهای مرکزی در جهان، مانند هر کس دیگری در اقتصاد جهانی، دلار میخرند و نگه میدارند که ارزش آن را تقویت میکند.
اوراق بهادار آمریکا، مانند اوراق قرضه دولتی، حتی زمانی که این مشکلات، مانند بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۸، از آمریکا سرچشمه میگرفت، پناهگاه امن مطلق برای سرمایهگذاران در مواقع مشکلات باقی مانده است. این تقاضا برای دارایی امن، باعث تقویت دلار میشود.
کسریهای مالی عظیم در آمریکا، مانند کسریهای ناشی از کاهش مالیات ۱.۹ تریلیون دلاری توسط ترامپ، برای تامین مالی، نیاز به فاینانس خارجی دارد. این تقاضا باعث تقویت دلار میشود.
مشکلات سیاست دلار ارزان برای آمریکا
اما مشکلات مربوط به دنبال کردن یک سیاست دلار ضعیف، حتی اگر این سیاست واقعا قابل اجرا باشد، متعدد هستند. برای شروع، یک دلار ضعیفتر نه واردات آمریکا را کنترل خواهد بود و نه صادرات آمریکا را که هدف صریح کل رویکرد است، تقویت میکند. در کوتاه مدت، یک سیاست پول ارزان و دلار ضعیف، رشد اقتصادی آمریکارا تقویت میکند که پول را در جیب مصرف کنندگان قرار میدهد و منجر به افزایش واردات میشود. به همین دلیل است که کسری تجاری آمریکا در مواقعی که اوضاع در داخل کشور خوب است، افزایش مییابد.
اما مهمتر از آن در مورد ترامپ و ادعای لایتیزر، ضعیف بودن دلار نمیتواند صادرات آمریکا را تقویت کند. مسائل مختلفی فراتر از ارزش حاشیهای دلار از موانع غیرتعرفهای و رژیمهای رگولاتوری گرفته تا ترجیحات مصرف کنندگان وجود دارد که مانع ورود کالاهای آمریکایی به بازارهای خارجی میشود.
با این حال، بزرگترین دلیل این است که در دنیای مدرن زنجیرههای تامین جهانی، توانایی ارزش پول یک کشور برای تاثیرگذاری بر سطح صادرات، بسیار ناچیز است. محصولات با مواد ساخت کشورهای خارجی تولید میشوند، به کشورهای دیگر فروخته میشوند، اغلب مجددا وارد میشوند، تغییراتی یافته و دوباره به جای دیگری صادر میشوند. نتیجه این است که در دنیای جهانی شده، اختلاط زنجیره تامین، ارزش ارز صادراتی را به طور فزاینده ای بیربط میکند.
مشکل دیگر این است که سادهترین راه برای پایین آوردن دلار، کاهش نرخ بهره آمریکاست که یکی از دغدغههای دیرینه ترامپ است. تنها چیزی که به طور بدیهی به دنبال نرخهای بهره پایینتر پیروی میآید، تورم بالاتر است. دقیقا این همان موضوعی است که ترامپ و همراهانش سالهاست که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا را بابت آن هدف انتقاد قرار داده اند.
یک مسئله امنیت ملی نیز وجود دارد؛ آمریکا حدود ۸۰۰ پایگاه نظامی در بیش از ۷۰ کشور دارد که مجموعا از نمایش قدرت آمریکا در سراسر جهان حمایت میکنند. این پایگاهها با صرف دلارها برای سوخت، برق، منابع و میلیونها چیز دیگر، هر روز به فعالیت خود ادامه میدهد. هرچه دلار ضعیفتر باشد، نگهداری این پایگاهها که با طرحهای مشاوران ترامپ برای «صلح از طریق قدرت» در خارج از کشور به طرز عجیبی مطابقت دارد، گرانتر خواهد بود.
تاثیر معکوس دلار ارزان
اما برنامههای ترامپ برای کاهش ارزش دلار در هر صورت به سختی قابل تحقق خواهد بود. ارز چین را در نظر بگیرید که با وجود سالها انتقاد مقامات آمریکایی در دوران قبل و بعد از ترامپ، همچنان از نظر نسبی ارزانتر میشود. یوان تا حدی به دلار وابسته است و اگر ارزش دلار کاهش یابد، یوان هم آن را دنبال خواهد کرد. کشورهای دیگر هم ممکن است کناری نشسته و اجازه دهند ارزهایشان کمی کاهش یابد تا حرکت دلار را جبران کند و همه چیز به نقطه اول برمیگردد.
سپس مسئله تعرفه وجود دارد؛ ترامپ قبلا هم وعده داده است که برای واردات همه کشورهای جهان و به خصوص چین، تعرفه وضع کند. آخرین باری که او این کار را انجام داد، چین و اروپا نیز به شکل مشابه تلافی کردند. تعرفههای خارجی مطلقا هر مزیت کوچکی را که دلار ارزانتر به دست میآورد، از بین میبرد.
سپس کسری در حال انفجار وجود دارد؛ یک چهارم کل بدهی ملی آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ به وجود آمد که بخشی از آن به دلیل کاهش گسترده مالیات بدون بودجه بود. او وعده داده است که در دوره دوم این کاهش مالیات را دو برابر کند. کاهش مالیاتهای بدون پشتوانه مالی بیشتر، تنها با جذب سرمایه گذاران خارجی برای تامین مالی هزینههای آنها قابل انجام است که مستلزم بازدهی بالاتر اوراق قرضه دولت آمریکا است، که به نوبه خود ارزش دلار را دوباره بالا میبرد و تمام کارهایی را که تلاش کرده است انجام دهد، بیاثر میکند.
بر اساس گزارش فارین پالیسی، ترامپ دهها سال است که به دنبال دلار ضعیفتر بوده و در دوره ریاست جمهوری پر هرج و مرج خود نتوانست به آن برسد. او حتی اگر دوباره به کاخ سفید برسد، ممکن است دیگر به آن نرسد. اما این یادآوری است که فراتر از تخلفات و نگرانی در مورد هر چیز دیگری، به معنای واقعی کلمه، دلار و درایت، در انتخابات نوامبر آمریکا در خطر است.
انتهای پیام