سمیه جابری، عضو هیئتعلمی گروه مشاورۀ دانشگاه اصفهان، به این مسئله اشاره کرد و کوشید نگرش ایجادشده را در جامعه بررسی کند؛ نگرشی که الگوی فرزندآوری را در خانوادههای ایرانی دگرگون کرده است. امروزه، بر همگان آشکار است که جامعۀ ما در مسیری قرار گرفته که افراد پس از ازدواج و تشکیل خانواده یا مطلقاً به فرزندآوری تمایلی ندارند، یا تکفرزندی را مطلوبترین شکل خانواده تلقی میکنند. این مسئله شاید در نگاه نخست و در یک لایۀ سطحی الگویی متعالی و پیشرفته به نظر برسد اما اگر به عمق مبحث تکفرزندی نظر شود، نقیصه و کاستیهای بسیاری در آن یافتنی است.
جابری در گفتوگو با ایسنا و از منظر روانشناسی به مسئلۀ فرزندآوری در جامعۀ کنونی ما ایرانیان نگاه و در ابتدای بحث خود اظهار کرد: در موضوع فرزندآوری و تمایل کم خانوادههای ایرانی به آن میتوان از جنبههای گوناگونی صحبت کرد، چراکه انسان موجودی چندبعدی است. در هر مسئلهای میتوان زنجیرهای از علل و عوامل گوناگون را بررسی کرد که بهصورت چرخشی و رفتوبرگشتی بر روی هم اثر میگذارند. بنابراین، واکاوی تکعاملی در هیچ موضوع انسانیای معنا ندارد.
او در ادامه یادآور شد: شاید در نگاه اول، مشکلات اقتصادی همان تکعاملی به نظر برسد که تمایل خانوادههای ایرانی را به فرزندآوری کم کرده است، اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، پی میبریم که بسیاری از خانوادههای مرفه که از نظر اقتصادی با مشکلی روبهرو نیستند، به فرزندآوریِ زیاد تمایل ندارند.
این روانشناس تأکید کرد که در مسئلۀ مورد بحث بیش از مسائل اقتصادی باید از نوع نگرشها صحبت کرد و توضیح داد: بهتر است بگوییم که تمایلنداشتن خانوادههای ایرانی به فرزندآوری برآمده از نوعی نگرش است. پیدایی این نگرش را باید متأثر از علل و عوامل متعددی دانست.
جابری با ذکر این نکته که نگرش یادشده تحتتأثیر برخی از دگرگونیهای جامعه و همسو با آن تغییر زندگی خانوادههای ایرانی تقویت شده است، گفت: در یک نگاه کلان باید گفت که در جامعۀ فعلی با پدیدهای روبهروییم که توزیع قدرت و نقشهای جنسیتی در مقایسه با گذشته کاملاً دگرگون شده است. برای نمونه، زنان در جامعه حضور و نقشهای متفاوتی پیدا کردهاند و از آن دایرۀ نقش خانهداری فراتر رفتهاند.
عضو هیئتعلمی دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان با نظر به حقوق جدیدی که زنان در جامعۀ امروز برای خود قائلاند، اظهار کرد: زنان در جامعۀ کنونی تمایل یافتهاند که میزانی از فضای روانشناختی، زمان، مکان و امکاناتی را که در جامعه وجود دارد، بهنفع خودشان استفاده کنند و البته حقی طبیعی برای همۀ افراد هر جامعهای است.
این مدرس مشاوره با تأمل در اینکه زنان از نقشهای مرسوم و تعریفشدۀ خود در گذشته فاصله گرفتهاند، افزود: ما کمتر زنی را میبینیم که بخواهد مادری تمام و کمال باشد و فرزندان بیشتری به دنیا بیاورد. بنابراین، زنان در جستوجوی پیشرفت و تعالی در عرصههایی هستند که در گذشته برای رسیدن به آن موانعی سر راهشان بود.
او ادامه داد: در اینجا، حتی میتوان از مسئلۀ تفویض یا جابهجایی نقش هم صحبت کرد. درواقع، احساس میشود که زنان برای ایفای نقشهای جدید خود به واگذاری نقشهای گذشتهشان مجبورند. در سایۀ همین تغییر نقشهاست که نگرشها به فرزندآوری نیز دگرگون شده است.
زیرمجموعۀ همشیران؛ نقصان و گمشدۀ خانوادههای تکفرزند
جابری با تأکید بر اینکه از زاویۀ تخصص و رشتهاش، یعنی مشاورۀ خانواده به مسئلۀ فرزندآوری در خانوادههای ایرانی نگاه میکند، چنین توضیح داد: اگر از نظام خانواده بخواهیم این مسئله را تبیین کنم، باید بگویم یکی از عواملی که میتواند در جامعۀ کنونی ما تمایل به فرزندآوریِ بیشتر را تقویت کند، تربیت متفاوت پسران است. دیگر نباید به روال و عرف گذشته پسرانمان را تربیت کنیم.
عضو هیئتعلمی گروه مشاورۀ دانشگاه اصفهان در ادامه موضوع تربیت پسران که در کنار مسائل پرشمار دیگر میتوان آن را در فرزندآوری اثرگذار دانست، بیان کرد: اگر در جامعه، پسرانی را تربیت کنیم که به تقسیم نقشِ تربیت و نگهداری از فرزند باور داشته باشند و صرفاً این مسئله را زنانه ندانند، گام کوچک اما مهمی به سوی تغییر نگرشها و در پیامد آن تغییر الگوی فرزندآوری برداشتهایم.
او ادامه داد: همانگونه که زنان هم به جامعه راهیافتهاند و مسئولیتهای جدیدی را به عهده دارند. اتفاقاً مردان نیز این نیاز را نیازی که در آن زنانشان هم نقش اقتصادی و اجتماعی داشته باشند، درک کردهاند. تربیت دگرگونۀ پسران یک مسیر جزئی و خطی برای رسیدن به جایی است که تمایل خانوادهها به فرزندآوری بیشتر شود.
این مدرس دانشگاه یادآور شد که در بحث تغییر الگوی فرزندآوری از نخبگان تا عامۀ جامعه ممکن است تحلیلهای گوناگونی را ارائه دهند و افزود: بنابراین، به همان صحبت نخستم میرسیم که نمیتوان در جوامع انسانی تکبعدی به موضوعات نگاه کرد. فردیت و فردگرایی نیز که در غرب پدیدار شد و اکنون به جامعۀ ما راه یافته است، در تحلیل مسئلۀ مدنظر کمکمان خواهد کرد. میتوان تمایل کم به فرزندآوری را یکی از جنبههایی دانست که متأثر از فردگرایی است.
سپس جابری بیان کرد: تغییر نگرش خانوادهها درخصوص فرزندآوری مانند هر پدیدۀ دیگری در جامعه است و از نظرگاه علم مشاوره میتوان جنبههای مثبت و منفی متعددی برای آن برشمرد. تکفرزندی طبیعتاً از برخی زوایا، مانند بودن در کانون توجهات، خانواده و برآوردهشدن اغلب نیازها و در اختیار داشتن امکانات بیشتر میتواند مثبت تلقی شود.
این پژوهشگر خانواده با تأکید بر اینکه تا حد زیادی میتوان گفت که مزایای یادشده برای تکفرزندی فقط یک لایۀ سطحی این قضیه است، اظهار کرد: در دنبالۀ تبیین این مسئله باید دربارۀ زیرمجموعههای خانواده صحبت کنم. مجموعۀ خانواده شکل گرفته از چندین زیرمجموعه است که همسران، والدینی و همشیران یا همان خواهرها و برادرها از اصلیترین آنها به شمار میآیند.
این محقق بیان کرد: در بررسی فرزندآوری، بحث درباب همشیران اهمیت بسیاری دارد. اگر کسی خواهر یا برادر نداشته باشد، این مجموعه به نقصان و کمبود دچار میشود. زیرا کارکرد مهم همشیران این است که بچهها برای اولین بار رابطه با همسالان خود را در محیط امن خانواده و در رابطه با خواهر و برادرانشان تجربه میکنند.
او مزایای محیط همشیران را اینگونه شرح داد: همکاری، رقابت، دوستی و قدرت حل مسئله مهارتها و توانمندیهای ارزشمندی است که از مسیر ارتباط با همشیران بهخوبی آموختنی و دستیافتنی است. حتی ناکامی از برخی جنبهها یک نیاز روانشناختی به حساب میآید که در محیط چندفرزندی حاصل میشود. همواره تجربۀ یک حدی از ناکامی در کودکی ضروری است، زیرا نبود آن در دوران کودکی ممکن است به برخی اختلالها در بزرگسالی منجر شود. حدی از ناکامی به رشد ما کمک میکند.
کلافگی پدران و مادرانِ تکفرزند و زیرمجموعۀ پربحث والدینی
جابری کارکرد زیرمجموعۀ همشیران را پراهمیت دانست و چنین اظهار کرد: بنا بر مزایای روابط خواهران و برادران در زیرمجموعۀ همشیران، باید گفت که تکفرزندها از منظر روانشناختی یا شخصیتی ممکن است به بلوغ نرسند یا دیر برسند و این یک بعد منفی محسوب میشود.
مدرس دانشگاه اصفهان گفت: تکفرزند ممکن است اولین بار در دوران مدرسه ناکامی را تجربه کند و این یک آسیب است. سن رفتن به مدرسه زمان مناسبی برای آموختن مهارتهایی نیست که زودتر و در سنین کمتر در کانون خانواده یا زیرمجموعۀ همشیران و در کنار همخونها به دست میآید. بنابراین، رشد و تعالی در بین تکفرزندها بعید نیست که دیرتر محقق شود.
این مشاور خانواده در کنار همۀ مسائل یادشده تأکید کرد که نباید احساسات کودکانۀ فرزندانمان را نیز از یاد ببریم و افزود: بازی و سرگرمی یکی از نیازهای روانشناختی آدمی است. در یک خانوادۀ چندفرزندی این نیاز بهخوبی پاسخ داده میشود. خواهر و بردارها در تکتک لحظاتشان در کنار هم به این مهم دست پیدا میکنند.
او با یادآورشدن این نکته که سن ازدواج نیز بالا رفته است، توضیح داد: پدر و مادران کنونی، مخصوصاً با توجه به بالارفتن سن ازدواج غالباً نمیتوانند در خانه نیاز تکفرزندشان را به مقولۀ بازی و سرگرمی برطرف کنند. با این فرض که پدر و مادر با کودک خود بازی کند و به سرگرمیهای مختلف او برسد، باز هم یک ذهن بزرگسال هدایتکنندۀ این جریان بوده است.
این مدرس مشاوره به دیگر کمبودها و ضعفهای بازیِ بزرگسال با کودک اینگونه اشاره کرد: خودانگیختگی کودک در چنین مواقعی به حاشیه میرود. بزرگترها همواره تلاش میکنند که با نظم و قاعدۀ خاصی بازی و سرگرمی را پیش ببرند.
جابری تأکید کرد که در بازی کودک با بزرگسال بهطور کامل و اصیل نیازهای او تأمین نمیشود و اظهار کرد: پدر و مادرانی که با کودک خود در این خصوص وقت میگذارند، هرگز جای یک همبازی کودک را برای فرزندشان نمیگیرند. بنابراین، این ضعف بزرگی است در خانوادههای تکفرزند که نمیتوان نادیدهاش گرفت.
این مشاور با تأمل در اینکه صحبتهای من فقط جنبۀ کوچکی از مقولۀ بزرگ و پربحث تکفرزندی است، تأکید کرد: در جمعبندی بحثم باید بگویم تکفرزندی سبب شکلگیری چرخهای معیوب میشود. در این دایره، کودک مدام میخواهد در زیرمجموعۀ والدین نیازهایش را برطرف کند. درحالیکه زیستن برای او در زیرمجموعۀ همشیران از جنبههای متعددی ضروری است و نتایج و پیامدهای مثبت بسیاری دارد.
او از زاویۀ دیگر بحث را دنبال و اینگونه تبیین کرد: حتی میبینیم که پدر و مادرهای امروزی مدام از کودک خود شاکی هستند. این خانوادههای تکفرزند گلایه دارند که اصلاً درک نمیکنند که کودکشان چه میخواهد! درواقع، در یک خانوادۀ چندفرزندی حتی بزرگسالان از برخی زوایا بهتر و راحتتر میتوانند مسائل و چالشها را حل کنند.
جابری یادآور شد: زوجهای تکفرزند غالباً به صرف انرژی بیشتری در ارتباط با مسائل مختلف کودکشان نیاز دارند. درواقع، بخشی از این انرژی باید در زیرمجموعۀ همشیران تأمین میشد. همین کلافگی و چالشهای خاص پدر و مادران تکفرزند که مدام با دیگر افراد جامعه در میان میگذارند، باعث بهوجودآمدن گفتمانی خواهد شد که «بچه بد است. بچه آدم را خسته میکند. بچه مکافات دارد»، بدون اینکه دقت کنند این مسائل برآمده از تکفرزندی و نه فرزندآوری است.
عضو هیئتعلمی گروه مشاورۀ دانشگاه اصفهان با اشاره به این مسئله که شکل خانواده و فرآیندهای خانوادگی بر اثر ماجراهای تکفرزندی یا حتی تمایل نداشتن به فرزندآوری در حال تغییر است، گفت: خانواده از مسیر طبیعی خود فاصله گرفته است. یک انحراف و بدشکلی را در مسیر خانوادههای کنونی میبینیم.
او ادامه داد: بدون تردید این مسئله پیامدها و تبعاتی دارد که نمیتوان نادیدهاش گرفت. بنابراین، برخی قوانین و امتیازات که مدیران و مسئولان برای فرزندآوری تعریف کردهاند، راهگشا نیست. این نگرشها و گفتمانهای حاکم در بین مردم است که باید دگرگون شود تا نگاهها نیز به الگوی فرزندآوری تغییر کند.
انتهای پیام