به گزارش ایسنا، نگرانیهای مسئولان دستگاههای دولتی از پیامدهای منفی مسئله کاهش جمعیت و کاهش نرخ باروری در ایران باعث شده است که آن را در دستور کار قرار دهند و تصمیمات مقتضی را اتخاذ کنند. چنانکه سیاست های کلی جمعیت ابلاغ شده و برخی قوانین موضوعه نیز در ارتباط با آن به تصویب رسیده است.
مقام معظم رهبری در حمایت موکد خود از سیاست افزایش جمعیت، در پیامی به همایش تغییرات جمعیتی در قم فرمودند: بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونی نیست، کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی است. برای درک پیشینه سیاست کنترل جمعیت در ایران با حسین مروتی کارشناس جمعیتشناس به گفتوگو نشستیم که بخش اول آن به شرح ذیل است.
کنترل جمعیت در ایران از چه زمانی آغاز شده است؟
یکی از پیشگامان کنترل جمعیت در ایران خانم ستّاره فرمان فرمایان شاهزاده قجری بود که در آمریکا مددکاری اجتماعی خوانده بود وارد ایران می شود و کنترل جمعیت را آغاز میکند و زیر نظر شورای جمعیت آمریکا که راکفلر سوم آن را تاسیس کرد و پول این شورا از بنیاد راکفلر تامین می شد فعالیت میکرد پس کنترل جمعیت در ایران آغاز می شود.
این مسئله برای غربیها بسیارحیاتی بوده است که شواهد عجیبی پیرامون آن داریم مثلا جلسهای در سال ۱۳۵۳ یا ۱۳۵۴ در واشنگتن برگزار میشود دکتر هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد دولت اردشیر زاهدی از ایران و همچنین سفیر ایران در آمریکا در این جلسه شرکت کردهاند کیسینجراستراتژیست برجسته غربی هم در این جلسه حاضر است و فورد رئیس جمهور وقت آمریکا هم در این جلسه حضور دارد و آقای فورد اولین سوالی که از رئیس هیات ایرانی در آن جلسه یعنی دکتر هوشنگ انصاری میپرسد این است که آیا همچنان رشد جمعیت شما بالاست؟ و پاسخ دریافت میکند که متاسفانه بله ولی ما به شدت دنبال کاهش رشد جمعیت هستیم. ببینید رئیس جمهور آمریکا به دنبال رشد جمعیت در ایران است.
اما پیش از انقلاب کنترل جمعیت در ایران زیاد توفیق ندارد چراکه علما به صورت ویژه در مقابل سیاست کنترل جمعیت ایستادند بسیاری از بزرگانی که الان هستند مثل آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی، آیت الله سبحانی، شهید مطهری، امام موسی صدر و ... عموما مخالفتهای جدی با بحث کنترل جمعیت داشتهاند.
اما بعد از انقلاب حدود ۵ سال کنترل جمعیت متوقف شد تا اینکه آقای مرندی وزیر بهداشت میشود و پیش از اینکه سرشماری سال ۶۵ انجام شود کنترل جمعیت را به صورت مخفیانه در روستاها آغاز میکند و سال ۶۵ سرشماری انجام میشود و این سرشماری نشان میدهد که هر زن ایرانی بیش از ۶ فرزند را به دنیا می آورد دقیق تر هر زن در جامعه ایران به طور متوسط ۴/۶ فرزند به دنیا می آورد عدد، عدد بالایی است البته پیش از انقلاب سابقه حدود همین عدد را هم داشتیم مثلا نرخ باروری به طور متوسط ۲/۶ فرزند وجود داشته است اما در سال ۶۵ نرخ باروری دو دهم بیشتر شد و سالهای ۴۵ تا ۵۵ ده سالی بود که کنترل جمعیت در ایران اعمال میشد نرخ باروری آن زمان به طور متوسط ۷/۵ فرزند بود یعنی بعد از انقلاب کمتر از یک فرزند به فرزندان مادران ایرانی اضافه شد که همان هم البته قبلا مسبوق سابقه بوده است.
اما پیش از انقلاب کنترل جمعیت در ایران زیاد توفیق ندارد چراکه علما به صورت ویژه در مقابل سیاست کنترل جمعیت ایستادند بسیاری از بزرگانی که الان هستند مثل آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی، آیت الله سبحانی، شهید مطهری، امام موسی صدر و ... عموما مخالفتهای جدی با بحث کنترل جمعیت داشتهاند.دولتهای بعد از انقلاب چه سیاستهای جمعیتی را انتخاب کردند؟
اما رشد جمعیت بعد از انقلاب خیلی بیشتر شده بود و رشد جمعیت ۳/۹ درصد شده بود به این معنا که سالیانه حدود۴ درصد به جمعیت ما اضافه میشد.
مثلا بر فرض الان اگر ۸۰ میلیون جمعیت باشد ۴ درصد آن برای رشد جمعیت سال بعد ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر خواهد شد یعنی سال بعد جمعیت ۸۳ میلیون نفر می شد و این رشد ۴ درصدی جمعیت خیلی زیاد است اما ۷ الی ۸ دهم این رشد ۴ درصدی جمعیت ما برای مهاجرین عراقی بود کسایی که ایرانی بودند و صدام قبل از حمله به ایران این افراد را از عراق اخراج کرده بود و همچنین برای پناهنده های افغانستانی بود که به خاطر جنگ از افغانستان به ایران آمدن بودن که اگر این ۷ الی ۸ دهم را از ۴ درصد کم کنیم به رشد ۳/۹ می رسیم که این عدد قبل از انقلاب سابقه داشته است ولی از همین عدد ۳/۹ استفاده می شود.
که این عدد قبل از انقلاب سابقه داشته است ولی از همین عدد ۳/۹ استفاده میشود تا سیاست کنترل جمعیت در کشور ما پیاده بشود.ادله آقایونی که موافق کنترل جمعیت بود به اختصار این موارد است که اگر ما با این ۴ درصد رشد جمعیت به جلو برویم ۱۷ یا ۱۸ سال یکبار جمعیت ما دو برابر خواهد شد و این مسئله باعث مشکلات امنیتی خواهد شد، توان تامین غذای مردم را نخواهیم داشت.اولا چرا گفتند جمعیت ما ۱۷ یا ۱۸ سال یکبار دو برابر میشود چراکه به عدد ۹/۳ درصد استناد کردند درحالی که هر سال قرار نبود ۷ الی ۸ دهم درصد مهاجر به رشد ۹/۳ جمعیت ما اضافه بشود و حتی بسیاری از مهاجرین شاید به کشور خودشون برمی گشتند.
دولت آقای هاشمی چه تصمیمی درباره سیاست جمعیت گرفت؟
آقای هاشمی سال ۶۱ در خطبه نماز جمعه صحبتی با این مضمون دارند که کنترل جمعیت را علم کردهاند که مستضعفین در دنیا به قدرت نرسند و میترسند که مردم فقیر و مستضعف در دنیا به قدرت برسند بعد اینکه که میگویند زمین نمیتواند به جمعیت زیاد غذا بدهد. دانشمندان میگویند که زمین همین الان ۵۰۰ برابر جمعیت فعلی را می تواند غذا بدهد آن زمان جمعیت جهان ۴ میلیارد نفر بود و ۵۰۰ برابر آن یعنی زمین به ۲ هزار میلیارد نفر می توانسته است در سال ۶۱ غذا بدهد بعدها آقای هاشمی طرفدار کنترل جمعیت می شود.
مثلا دکتر ملک افضلی که معمار تنظیم خانواده بعد از انقلاب هستند در سال ۷۱ با روزنامه واشنگتن پست مصاحبه می کنند و در مصاحبه بیان می کنند که دو عامل باعث موفقیت ایران در کنترل جمعیت شده است یکی فشار اقتصادی وارد شده بر مردم که باعث شده است مردم کمتر فرزنددار.
دومین عاملی که باعث موفقیت ایران در کنترل جمعیت شد که دکتر ملک افضلی در مصاحبه با واشنگتن پست بیان می کنند این است عزم سیاستمدارن کشور به خصوص شخص رئیس جمهور طوری که آقای هاشمی ظرف یکسال بودجه کنترل جمعیت را دو برابر کرده است و به ۱۵۰ میلیون دلار رسانده است یعنی بودجه یکسال کنترل جمعیت در سال ۷۱ معادل ۱۵۰ میلیون دلار است.
چرا آقای هاشمی مخالف کنترل جمعیت بودند تغییر عقیده دادند و مدافع کنترل جمعیت شدند؟
مسئله وامهای بینالمللی عامل این موضوع بود به این صورت که رابرت مک نامارا وزیر جنگ آمریکا در زمان جنگ آمریکا با ویتنام معروف به قصاص ویتنام این فرد بعد از جنگ رئیس بانک جهانی شد در بانک جهانی اعطای وامهای بین المللی را مشروط به کنترل جمعیت کرد یعنی در صورتی به کشورهای دنیا وام میدادند که این کشورها کنترل جمعیت کنند.
در سال ۶۸ تصمیم گرفتند که نرخ باروری ۶ فرزند را به ۴ فرزند برساند و امیدوار بودند که تا سال ۹۰ این تصمیم محقق شود اما خیلی زودتر در سال ۷۱ این تصمیم محقق شد و وقتی به این هدف رسیدن تصمیم گرفتند که هدف شان را بالاتر ببرند و در سال ۷۲ قانونی تصویب کردند که فرزند سوم به بعد را دفترچه بیمه نخواهند داد و به این مورد هم اکتفا نکردند و در سال ۷۳ در اجلاس جمعیت و توسعه قاهره شرکت کردند در این اجلاس تعهد دادند که رشد جمعیت کشور را به صفر برسانند.
در صورتی رشد جمعیت یک کشور به صفر می رسد که هر زن کمتر از دو فرزند به طور متوسط به دنیا بیاورد. به طور کل مسائل مربوط به جمعیت از لحاظ سیاسی و امنیتی بسیار مهم هستند و همچنین خواندن تاریچخه این مسئله هزاران عبرت دارد و الان جمعیت کشور ما با سرعت فوق العاده زیادی در حال سالخورده شدن است و طبق گفته دکتر ناظمی اردکانی رئیس سابق سازمان ثبت احوال کشور سومین کشور دنیا هستیم که با بیشترین سرعت جمعیت آن پیر می شود و این مسئله برای ما عواقب خیلی گسترده ای در حیطههای اقتدار، توسعه، پیشرفت، نظامی، امینتی، اقتصادی و ... خواهد داشت و ما چارهای جزء افزایش باروری برای جلوگیری از سالخوردگی جمعیت نداریم.
تنها راه این است که با افزایش باروری از سهم افراد سالمند در جمعیت کاسته بشود و تقریبا ما در سه دهه آینده از هر ۳ نفر ایرانی یک نفر بالای ۶۰ سال خواهیم داشت در حالی که الان از هر ۱۰ نفر ایرانی یک نفر بالای ۶۰ است و بحث ساختار جمعیت فعلی ایران به شدت نگران کننده است.
انتهای پیام