«غلام فلاح پورِ هنرمند» متولد ۲۰ تیر ۱۳۵۴ در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، بهطور مفصل و با بیان جزییات در خصوص تاریخچه این هنر، چهار دهه حضور خود در خاتمسازی و مشکلات و دغدغههای خود گفت که چکیده این صحبتها را در ادامه از نظر میگذرانید:
*علت ورود شما به عرصه خاتمکاری چه بود؟
در بحبوحه جنگ، کلاسهای درس از طریق تلویزیون برپا میشد و حقیقتا من و دوستانم چندان به درس اهمیت نمیدادیم. سال ۶۵ وقتی کلاس پنجم ابتدایی بودم، سعی کردم به کلاس خاتم بروم. چندماه طول کشید تا والدین را راضی کردم، به این شرط که عصرها درس بخوانم. از تابستان آن سال مشغول یادگیری خاتم شدم تا سال ۶۷. پس از آن تا سال ۶۹ دوره گیاهشناسی و طب گیاهی را گذراندم و از آن سال دوباره به شغل خاتمسازی مشغول شدم. مادرم یک مغازه در دروازه کازرون برایم خرید و این شروع کار دائمی من بود.
*و این راه چطور ادامه یافت؟
در مدت ۳۸ سال که در این رشته هستم، در بیش از ۱۳۰ نمایشگاه داخلی و خارجی حضور پیدا کردم. ۱۱ بار نشان هنرمند برتر را در این رشته گرفتهام و ۸ نشان ملی مرغوبیت هم دارم. فوق لیسانس خاتم را از دانشگاه هنر و معماری در سال ۹۴ گرفتم و دفاعیه دکتری را هم بهمنماه امسال پیش رو دارم.
*در دانشگاه هم این رشته را تدریس میکنید؟
بله با وجود اینکه دانشگاههای دولتی اجازه نمیدهند کسی با مدرک لیسانس تدریس کند، اما من از سال ۹۰ تا ۹۴ در دانشگاه تدریس میکردم. ضمن اینکه از سال ۸۹ تا ۱۴۰۲ از شبکه فارس و شبکه شما، هفتهای یک برنامه زنده را روی آنتن بردم. از این دو شبکه، آموزش زنده خاتمسازی را نزدیک به ۱۳ سال داشتم و حدود ۷ مستند در مورد خاتم کار کردم. ۷ برنامه کودک هم برای صدا و سیمای فارس کار کردم. حتی در سریال «کوچه هفت پیچ» نقشی با موضوع خاتم بازی کردم.
*چه ابداع یا نوآوری در ساخت خاتم داشتهاید؟
ما ریزترین خاتم جهان را برای اولین بار توانستیم در کشور ثبت کنیم. خاتمی که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست. این خاتم بیش از ۲۰ بار از شبکههای مختلف پخش شده و فقط با ذرهبین تمام اجزای آن دیده میشود. سعی کردم در کارهایم از سبک دوران صفویه تا انقلاب استفاده کرده و تلفیقی از کارهای سنتی و مدرن را بسازم.
*در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
فلزی که خاتم از آن استفاده میشود برنج است. من رنگ بازی را دوست دارم و سعی میکنم در برنامههای تلویزیونی و در کلاسها روی این موضوع مانور دهم. برای اولین بار یک خاتم گره ۱۰ سرمهداندار که متعلق به دوران صفویه بود را به همان شیوه سنتی ساختیم، اما چندکار در آن انجام دادیم. یکی این بود که فلز خاتمهای دوران صفویه که برنج بود را تغییر دادیم. اینجا ترکیب برنج، آلومینیوم و مس را در کنار استخوان در دو رنگِ سبز و سفید، چوب فوفک و چوب عناب استفاده کردیم و سعی کردیم در کارهای هنری، رنگ بازیها را داشته باشیم. مخصوصا در فلز، کسی این کار را انجام نمیدهد اما ما سعی کردیم در کارهایی هم که کسی انجام نمیدهد، یک سری کارها را انجام دهیم که وقتی خارج از کشور میرویم یا در بعضی نمایشگاههای بیرون از استان فارس، حرف تازهای برای گفتن داشته باشیم.
*یک اثر خاتم اخیرا به موزه پارس شیراز اهدا شد. کمی درباره آن صحبت کنید.
یک کار فوقالعاده و بینظیری که در عرصه خاتمسازی موجود است، تخته نردی متعلق به ۱۹۰ سال پیش است که در روز صنایع دستی(۲۰ خردادماه جاری) به موزه پارس شیراز اهدا شد. این کار از نقره، چوب فوفک و آبنوس، استخوان شتر، عاج فیل و صدف تشکیل شده و منحصر به فرد است. تخته نرد بودن این اثر خاتم نشان دهنده این است که قیمت بسیار بالایی داشته و احتمالا متعلق به شخصیتی چون پادشاه و وزیر بوده است. زمانی که این اثر به دست من رسید، حدود ۸۰ درصد آن را گچ گرفته بودند. حدود ۶ ماه زمان گذاشتم، با روشی که میدانستم به چه صورت میتوانم خاتم را سالم در بیاورم. چون گچ با آب درست میشود و وقتی آب به خاتم برسد، آن را از بین میبرد. اما این اثر آنقدر قوی کار شده و محکم بود، که شاید تنها ۵ درصد آن در مرمت تخریب شد.
*تفاوت خاتم شیراز و اصفهان در چیست؟
شیراز شاید ۱۰ تولیدکننده داشته باشد ولی در اصفهان ممکن است بیش از یک هزار خاتمساز داشته باشیم. اما شیراز روی کیفیت مانور میدهد و وقت بیشتری برای ساخت هر خاتم میگذارد. بخش دوم هم نوآوری است، مثل آن جعبهای که ریزترین خاتم جهان در آن کار شده است. ۲۳ نوع خاتم در آن جعبه کار شده است. خاتم در کل کشور ۶ ضلعی است، اما در آن جعبه از خاتم چهارگوش تا خاتم ۱۰ ضلعی کار شده است. تمام رنگها هم رنگ طبیعی است، منهای استخوان که سفید است و یکسال تا یکسال و نیم طول میکشد تا بتوانیم آن را به رنگ سبز در بیاوریم. استخون را درون سرکه، براده مس و نشادر میگذاریم که زنگ زدگی مس به مرور زمان به خورد استخوان برود و تغییر رنگ اتفاق بیفتد.
*استقبال جوانها از این هنر چگونه بوده است؟
آنچه ما شاهد هستیم، امیدوار کننده است. کارگاه ما تنها کارگاه شیراز است که هنرجوهایی از اصفهان، قزوین، ساوه، ساری، تبریز، مشهد و برخی استانهای دیگر دارد. آنها هزینههای بسیاری را متقبل شدهاند که بیایند در این کارگاه به شکل واقعی خاتمسازی به سبک شیراز را آموزش ببینند و جزو افتخارات بنده است که در حال حاضر بیش از ۷۰ نفر هنرجو از شهرهای مختلف دارم و در طول تمام این سالها شاید تعداد شاگردانم از هزار نفر فراتر برود.
*خاستگاه اصلی خاتم کجاست؟
سند قطعی وجود ندارد که مشخص کند خاستگاه اصلی خاتم کجاست. خیلی حرفها زده شده، کتابها نوشته شده است ولی نمیتوان چیزی را به قطعیت گفت. قدیمیترین سندی که در شیراز داریم، سقف مسجد جامع عتیق است که در آن از خاتم چهارضلعی استفاده شده است. چین، هندوستان، سوریه و پاکستان و کشورهای دیگر هم خاتم دارند که هر کدام نوعشان با هم فرق میکند. خاتم اولیه چهار ضعلی، لوز و مستطیل بوده است. به مرور زمان تا اواخر زندیه خاتمهای ۵ ضلعی، ۸ ضلعی و ۱۰ ضلعی هم پدید میآید. از اوایل یا اواسط قاجار تاکنون نیز خاتم به شکل ۶ ضلعی در میآید.
*چطور خاتمهای چینی را از نمونههای ایرانی تشخیص دهیم؟
خاتمهای چینی تفاوت مشهودی با خاتمهای کشور ما دارند که ریزنقش بودن خاتمهای ما، اصل این تفاوت است. هرچقدر خاتم ظرافت و کیفیت بیشتری داشته باشد، نشان این است که کار تجاری نیست. در بازار شیراز، کار موزه و کار خاص را نمیتوانید پیدا کنید، مگر در کارگاهها. ای کاش روزی میآمد که اطلاع رسانی میشد و مردم متوجه میشدند که اگر بهدنبال صنایع دستی واقعی هستند، به کارگاههای خاتمسازی یا دستبافتههای داری مراجعه کنند. اینگونه هم کارگاهها جان میگرفتند و از بین نمیرفتند و هم یک کار دست واقعی و متعلق به شیراز به دستشان میرسید.
*بهنظر شما در شهر شیراز چقدر به جایگاه صنایع دستی از جمله همین خاتم توجه شده است؟
متاسفانه بسیار کم. وقتی وارد شهر آباده میشوید، المانهای منبت را در جایجای شهر میبینید. در صورتیکه المانهای شهر شیراز، هیچکدام خاتم نیستند. دستبافتههای داری را هم نمیبینیم. چرا نباید در ورودی شهرمان، یک جعبه فاخر خاتم داشته باشیم؟ یا مثلا دستبافتههای داری را. وقتی ادعا داریم که بیش از یکصد هنر در شیراز داریم که بعضی از آنها در حال از بین رفتن هستند، باید فکری برای احیای آنها داشته باشیم. در شمال کشور المانهای ماهی و حیوانات دریایی زیادی میبینیم ولی در شیراز هر المانی داریم بهجز صنایع دستی.
*مسئولان چقدر به هنرمندان توجه دارند؟
متاسفانه در کشور ما زمانی از یک هنرمند تجلیل میشود که یا از دنیا رفته است یا دیگر توان کار ندارد. امیدواریم از آن دسته از هنرمندانی که همچنان فعال هستند هم بهشکل شایستهای تقدیر شود. اینگونه هم موجبات دلگرمی هنرمندان فراهم شده و هم جوانان علاقهمند را تشویق به ادامه راه آنان میکند.
*مردم چقدر به صنایع دستی علاقه نشان میدهند؟ بهطور کلی بازار صنایع دستی چطور است؟
مردم علاقه دارند اما همین که توان خرید مایحتاج خود را داشته باشند، کفایت میکند. ما هم توقعی از عموم مردم نداریم. حتی ارگانهایی هم که میخواهند برای دفتر کار مدیران یا سالنهای کنفرانسشان جعبههای خاتم سفارش دهند، عمدتا از ما توقع کارهای ارزان دارند. یعنی کارهایی که متعلق به شیراز نیستند. کاری در حد ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان میخواهند. هیچگاه نشده بگویند: «یک کار با حمایت ما بسازید، با کیفیت بالاتر و قیمت بیشتر.» میتوانند بهجای تجلیل از ۳۰ نفر، از ۲۰ نفر تجلیل کنند اما در عوض، به کار شیراز اهمیت بدهند. باید به کیفیت کار خاتمسازان شهر توجه شود. وقتی یک تخته نرد متعلق به ۱۹۰ سال پیش که گچ گرفته شده، اینطور سالم میماند، این نشان دهنده کیفیت کار شیراز است اما متاسفانه مسئولان شهر خودمان هم به این موضوع مهم توجه نمیکنند.
انتهای پیام