گرچه به مرور زمان با پیشرفت علم و تکنولوژی، طریقه تهیه اینگونه وسایل تغییر کرده است و تعداد اندکی از این اقلام با دست ساخته میشود اما کمتر کسی پیدا میشود که بخواهد سفارش ساخت گاو آهن، نعل و... را بدهد.
شاید اگر همین انگشتشمار هنرمندان پیر و مُسِن نبودند که برای گذران زندگی و عشق و علاقهشان این هنر را زنده نگه نمیداشتند این هنر سالها قبل از این به افسانهها و شاید هم به فراموشی سپرده شده بود.
عباس دادگر پیرمردی است که صدای چکشش از حجره کوچکی که در آن کار میکند هنوز هم به گوش میرسد، حجرهای که امکان حضور دو نفر همزمان در داخل آن به سختی امکانپذیر است.
کنارش قفسهای فلزی که چند تکه آهن و چند ابزار کار بر روی آن و در مقابلش سندان آهنی و چرخ تیزکنی چاقو قرار دارد، برخی ابزارهای دیگر که بر روی قفسه جایی برای آنها نیست مانند چند داس و دسکاله (چاقوی ارهای تاشو برای کشاورزی) از دیوار سیاه و خاک گرفته آویزان کرده است.
در حال تیز کردن چند چاقو و داس است، به زحمت وارد حجرهاش میشوم و گوشهای مینشینم، کمی کلاه بافتنی روی سرش را جابجا میکند، سفارش کار ندارم فقط آمدهام خدا قوتی گفته باشم و حال و روز کارتان را جویا شوم.
لبخندی بر گوشه لبش مینشیند و عرقی که گرمای هوا بر روی پیشانیاش نشانده را پاک میکند، ابزارش را کنار میگذارد انگار دنبال کسی میگشت که به این بهانه کمی خستگی نشسته بر تنش را در کند.
شاید او آخرین بازمانده نسل آهنگری سنتی در این شهر باشد که هنوز حجره کوچک خود را باز نگه داشته است، پا به سن گذاشته و عمل جراحی که داشته موجب شده دیگر مانند قدیم نتواند کارهای سنگین و سخت را با آهن انجام دهد و به تیز کردن چاقو، داس، قیچی و ... اکتفا کرده است.
گرچه حجره عباس دادگر اکنون یک مترمربع بیشتر نیست اما در گذشته این مکان بزرگتر بود و به دلیل اجرای طرح بازگشایی معابر مقدار زیادی از مغازهاش توسط شهرداری گرفته شد.
وی گفت: هرچند الان برای برش آهن از دستگاه هوا استفاده میشود اما درگذشته که کوره آهنگریام فعال بود فلزهای بریده شده و قطع شده را با دست و قلم و چکشهای سنگین قطعه قطعه میکردیم تا وسیله موردنیاز را بسازیم، سپس این تکه آهنها را در کوره میگذاشتیم تا داغ و کمی نرم شود، در ادامه آنها را با اَنُبر گرفته و روی سِندان قرار میدادیم و آنقدر با چَکُش بر روی آن میکوبیدیم تا شکل ابزار موردنظر را بگیرد.
این آهنگر افزود: در سالهای گذشته کارمان تا حدودی رونق خوبی داشت، بهگونهای که هزینه زندگیام را از روی همین کار مهیا میکردم و توانستم با قناعت همسرم ۱۰ فرزندم را سروسامان داده و به تحصیل بفرستم ولی امروز دیگر وسایلی مانند میخهای سر کج، اَنبُر، سیخ، سهپایه، زنجیر، دِرَفش، قلم، جوالدوز، چکُش، سُنبه، منقل، مُقار، خیش (گاوآهن)، داس، قیچی، علف چین و نعل کاربردش بسیار کم شده و یا از طریق صنعتی و ماشینی تولید میشود و این صنعت قدیمی را از رونق انداخته است.
او همچنان که روی چهارپایه آهنی کوتاه خود نشسته بود، ادامه داد: بسیاری از این وسایل از جوانان دیگر نمیشناسند. در گذشته همان طور که قطعههای آهن در کوره ذوب میشد و به حالتهای مختلف درمیآوردیم و برای محکمتر شدن قبل از سرد شدن در آب میانداختیم تا آبدیده و محکم شود ما هم در این روزگار مثل همان آهنها آب دیده شدیم.
این هنرمند که اکنون ۸۰ سالگی خود را سپری میکند و عمرش را با همنشینی با پتکهای سنگین و سِندان سپری کرده و اقلام مرتبط با آهنگری سنتی به ویژه در بخش کشاورزی و دامپروری که کاربرد فراوانی داشته را مهیا میکرده است، گفت: هرچند کار آهنگری را دوست نداشتم اما یکی از اقوام مرا بغل میگرفت و به آهنگری خودش میبرد.
وی ادامه داد: گرچه امروزه هیچکس سفارش ساخت ابزارهای آهنی را نمیدهد و مشتریان کمی برای تیز کردن ابزار قبلی و قدیمی خود به مغازه آهنگریام مراجعه میکنند اما هنوز هم هرروز به مغازه میآیم و در حد چند ساعتی کار میکنم.
عباس آقا گفت: آن زمان چون زندگیها با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکرد و هرکس باید بر ای گذران زندگی یک درآمدی میداشت برای همین تحصیل اهمیت چندانی برای خانوادهها نداشت و شغل و کار مهمتر بود به طوری که قالیبافی و آهنگری در گذشته رونق خوبی داشت.
عباس آقا گفت: همین نعل به ظاهر ساده شاید برای کسانی ملاک فقط یک تکه آهنبر کف سم آن حیوان باشد، ولی همانها نیز باید در اندازههای مختلف ساخته میشد، نعلهای بزرگ و کوچک به اندازه سمهای آن حیوانات و نعل اسب باری و سواری که هرکدام در نوع و اندازه فرق داشت.
وی با اشاره به اینکه زمانی نعل زیاد درست میکردیم و کاروانسراها محلی برای نصب نعلها بودند، گفت: کاروانسرای امینالتجار، کارون سرای حاج علیاصغر، کاروانسرای پروان و حاج حسن شیخ و کارون سراهای دیگر محل کارمان شده بود. این ابزار را هم میساختیم و هم نصب میکردیم.
دادگر گفت: گرچه الآن ضربالمثل شده است که یکی به نعل میزند و یکی به میخ آن زمان اما همینگونه هم بود؛ برای اینکه حیوان به ضربه چکش عادت کند و لگد نزند گاهی یک ضربه به نعل میزدیم و ضربههای بیشتر را به میخ تا به کارمان عادت کند، گرچه حوادث مختلفی هم در این کار بر ما وارد میشد و لگدهای این حیوانات آسیب میرساند.
این آهنگر قدیمی رعایت انصاف را مهمترین شرط کاسبی دانست و افزود: متأسفانه جوانان امروزی دچار زرق و برق زندگی ماشینی شده و در داد و ستد رعایت برخی اصول عرفی و اخلاقی را نمیکنند، درحالیکه همیشه به فرزندانم توصیه کردهام کم بخورید، ولی رزق حلالبخورید.
انتهای پیام