به گزارش ایسنا، چالشهای استخدام و منابع محدود از جمله مواردی هستند که دانشمندانی که در مناطق دورافتاده و منزوی زندگی و کار میکنند با آن مواجه هستند.
نیچر با چهار دانشمند در نقاط مختلف جهان صحبت کرده که در حال کنار آمدن با اشکال مختلف انزوا هستند. آنها درباره رویکردشان به کارشان و چالشهای زندگی در پایگاههای علمی بحث میکنند.
فلاویا مورلو (FLAVIA MORELLO): پرداختن بهای دور بودن
باستان شناس در دانشگاه ماگالانز، پونتا آرناس، شیلی
من یک باستان شناس در منطقه تیرا دل فوئگو(Tierra del Fuego) در شیلی هستم. در عرض جغرافیایی ۵۳ درجه جنوبی، من در فاصله حدود ۲۰۰۰ کیلومتری جنوب سانتیاگو، شهری که در آن متولد و بزرگ شدم، مستقر هستم. موسسه من، دانشگاه ماگالانز، در پونتا آرناس است که حدود ۱۳۰ هزار نفر جمعیت دارد. این تنها شهر با هر اندازهای در منطقه به حساب میآید. زمینهای خالی زیادی در اطراف ما وجود دارد که به احساس انزوا میافزاید.
از پردیس اصلی ما تا نزدیکترین دانشگاه، دانشگاه ملی پاتاگونیا جنوبی در ریو گالگوس، آرژانتین، چهار ساعت رانندگی که شامل توقفهای مرزی و بازرسیهای شناسایی میشود، راه در پیش است. هر دو سال یا من به آنجا میروم یا ممکن است محققانی از آنجا به اینجا بیایند. اما ما به احتمال زیاد یکدیگر را در کنفرانسهایی در کشورهای دیگر خواهیم دید.
من دکترای خود را در دانشگاه پانتئون سوربن در پاریس گذراندم، اما همیشه قصد داشتم به شیلی بازگردم. من به دلایل شخصی و حرفهای خاص خودم به این منطقه دورافتاده کشیده شدم. به عنوان یک محقق، من متحیر و مجذوب جوامع برابری طلب شکارچی-گردآورنده هستم. تیرا دل فوئگو سرزمین شکارچیان-گردآورنده بود که به هزاران سال قبل بازمیگردند. من مشتاق کشف شیوه زندگی آنها هستم.
جامعه شکارچی-گِردآورنده(Hunter-gatherer) جامعهای است که اصلیترین روش معیشت آن تغذیه مستقیم از گیاهان خوراکی و حیوانات حیات وحش است. این جامعه در جستجوی گیاه و در پی شکار حیوان است و تلاش مهمّی در پدید آوردن کشتزار یا اهلی کردن حیوانات نمیکند. بیش از هشتاد درصد از غذای این جامعه از طریق جمعآوری فراهم میشود.
در سال ۲۰۲۳، من به رم سفر کردم تا یافتههای خود را در مورد ابزارها و مصنوعاتی ارائه کنم که بازتاب صنعت و نبوغ ساکنان تیرا دل فوئگو هستند و به ۱۳ هزار سال پیش برمیگردند. گروههای مختلف با موانع جغرافیایی قابل توجهی مواجه بودند، از جمله صفحات یخی و تنگههای ماژلان که جوامع جزیرهای را از سرزمین اصلی و از یکدیگر جدا میکرد، اما ما شواهد قوی از آمیختگی و همکاری، از جمله شباهتها در روشهای ساخت ابزار پیدا کردیم.
مهم است که با وجود موقعیت مکانی من ارتباطم با جهان را حفظ کنم. سعی میکنم سالی یک کنفرانس بینالمللی بروم. در ماه آوریل، در نشست سالانه انجمن باستان شناسی آمریکا در نیواورلئان، لوئیزیانا شرکت کردم که گردهمایی برای باستان شناسانی است که در هر نقطه از قاره آمریکا کار میکنند.
من با محققان دیگر از طریق مرکز بینالمللی کیپ هورن، که شامل کنسرسیومی از هشت دانشگاه پاتاگونیا و همچنین یک شبکه بینالمللی است که توسط دانشگاه تگزاس شمالی در دنتون هماهنگ شده است، همکاری میکنم. ما رویکردهای زیستی، باستان شناسی، مردم شناسی و سایر رویکردهای تنوع زیستی و حفاظت را داریم. من به دیدگاه بلندمدت بر انسان در محیطزیست کمک میکنم. انجام آنالیز بر دیانای استخوان انسانهای مربوط به ۱۰ سال قبل یکی از کارها است اما این دیانای نشان نمیدهد که آیا آن شخص شکارچی بوده یا دریانورد و از چه ابزاری استفاده میکرده است. من به ارائه زمینه کمک میکنم.
با این وجود من برای دور بودن از پایتخت بهایی نیز میپردازم. شیلی در اطراف سانتیاگو بسیار متمرکز است و دولت چشم اندازی برای حمایت از مکانهای دور مانند تیرا دل فوئگو ندارد. نابرابری با عرض جغرافیایی افزایش مییابد. حمل و نقل گران است، اما من باید مسافتهای زیادی را برای کنفرانسها و سایر ملزومات طی کنم. من سعی میکنم برای هر سفر اهداف متعددی پیدا کنم. اگر قرار باشد برای کنفرانسی به جایی بروم، سعی میکنم آثار باستانی را در یک موزه نزدیک مطالعه کنم یا شاید کار میدانی انجام دهم.
از آنجایی که تعداد بسیار محدودی از دانشجویان فارغ التحصیل بالقوه در این منطقه وجود دارد، من برای جذب و حفظ گروهی برای تحقیقات آزمایشگاهی و کار میدانی در تلاشم. سفر و زندگی در اینجا برای مردم بسیار گران است. من سعی میکنم روابط کاری ایجاد کنم که محققان را تشویق کند به اینجا بیایند و بمانند، اما این یک چالش به حساب میآید.
جرارد روکامورا(GÉRARD ROCAMORA): بسیاری از مردم یک روز هم در اینجا دوام نمیآورند
مدیر علمی و رئیس مرکز حفاظت و تنوع زیستی جزیره، دانشگاه سیشل
محققان از سایر نقاط جهان اغلب وقتی متوجه میشوند که من در سیشل زندگی و کار میکنم که یک کشور جزیرهای در وسط اقیانوس هند است به من حسادت میکنند. اینجا زیباست، اما من در تعطیلات نیستم. من میتوانم شب از روی تختم صدای اقیانوس را بشنوم، اما چند ماه است که برای تفریح به ساحل نرفتهام.
من به عنوان یک دانشمند آموزش دیدهام، اما در درجه اول خود را به عنوان یک طرفدار محیط زیست میدانم. ماموریت اصلی من حفاظت و احیای تنوع زیستی در جزایر سیشل و فراتر از آن است.
بسیاری از مردم حتی یک روز را در اینجا دوام نمیآورند. ما در خط مقدم تغییرات آب و هوایی هستیم. سطح آب دریا در حال افزایش است، بارانهای سیلآسا خاک را میشوید و هوا همیشه گرم است. یک روز معمولی در اینجا ۳۵ درجه سانتیگراد با رطوبت ۸۵ درصد است. لپتاپهای من اغلب بعد از یک سال به دلیل رطوبت باید تعویض شوند. من با پشه بند میخوابم اما همچنان دو بار به تب دنگی مبتلا شدهام و مطمئن نیستم که بتوانم از سومی جان سالم به در ببرم.
از اینجا، حدود ۲۱۰۰ کیلومتر تا سواحل کنیا و دانشگاه نایروبی، نزدیکترین دانشگاه بزرگ فاصله است. دانشگاه سیشل دانشجویان کم و منابع محدودی دارد.
برای غلبه بر این انزوا و عدم حمایت محلی، من در سال ۲۰۰۱ انجمن حفاظت از جزیره را تأسیس کردم. و در سال ۲۰۱۴، مرکز تنوع زیستی و حفاظت جزیره را در دانشگاه سیشل تأسیس کردم. هر دو برای ایجاد همکاریهای بینالمللی و دریافت بودجه از آژانسهای بینالمللی و کمککنندگان خصوصی مؤثر بودهاند.
من همچنین کتابی با عنوان گونههای بیگانه مهاجم در سیشل نوشتم تا توجه را به کارهایم در این بخش از جهان جلب کنم. تلاشهای من تفاوتی واقعی ایجاد کرده است.
برای محافظت از گونههای بومی، من تلاشهای موفقیتآمیزی برای ریشهکن کردن مهرهداران بیگانه از جمله گربهها، موشها، جغدهای انبار و مارمولکها از ۱۴ جزیره در سیشل انجام دادهام. نتایج فوقالعاده خوشحال کننده بوده است. برای مثال، ما موشها و گربهها را از دو جزیره در کوزمولدو آتول(Cosmoledo Atoll) در سال ۲۰۰۷ ریشهکن کردیم. از آن زمان، تعداد پرندگان استوایی دُم قرمز(Phaethon rubricauda) و بوبیهای نقابدار(Sula dactylatra) و بوبیهای قهوهای(Sula leucogaster) افزایش یافته است و آنها بزرگترین جزیره را دوباره استعمار کردهاند. قدم زدن در یک جزیره بازسازیشده و دیدن همه پرندگان و خرچنگها در همه جا بسیار خاص است. احساس میکنم یک جوان عاشق هستم.
از سال ۲۰۱۹، من با محققانی در فرانسه، نروژ، ایالات متحده و بریتانیا برای مطالعه محدوده جستجوی غذا و حرکات پرندگان استوایی دم سفید(Phaethon lepturus)، که در این بخش از جهان خوب شناخته نشدهاند، همکاری میکنم. ما متوجه شدیم که آنها بسیار فراتر از آبهای محافظت شده پرسه میزنند و این نشانهای از ناکافی بودن حفاظتهای فعلی است.
مهم است که دانشمندان در مکانهای دور افتاده مستقر شوند. اگر محققان بخواهند برای مطالعه برخی از جنبههای سیشل حتی موضوعاتی فراتر از حوزه تخصصی من به اینجا بیایند، میتوانم به عنوان یک نقطه تماس خدمت کنم. این واقعیت ساده که ما اینجا هستیم، در را به روی دیگران باز میکند.
گابریله کاروگاتی(GABRIELE CARUGATI): مثل زندگی در سیارهای دیگر
یخچالشناس و شیمیدان جو در ایستگاه کنکوردیا، قطب جنوب
من و همکارانم از اوایل ماه نوامبر سال ۲۰۲۳ در ایستگاه کنکوردیا که یک پایگاه تحقیقاتی فرانسوی-ایتالیایی در فلات قطب جنوب است، مستقر بودیم و تا اواخر ماه نوامبر سال ۲۰۲۴ در آن جا خواهیم ماند. ما حدود ۹۵۰ کیلومتر در داخل خاک و حدود ۵۶۰ کیلومتر با نزدیکترین انسانهای دیگر که در ایستگاه وستوک روسیه کار میکنند، فاصله داریم. به مدت ۹ ماه، ما ۱۳ نفر در کنکوردیا کاملا تنها خواهیم بود. هیچ کس ما را ملاقات نخواهد کرد و کسی از پیش ما نخواهد رفت.
من در این محیط کار میکنم تا بتوانم نمونه برف و هستههای یخ را برای مطالعه تغییرات آب و هوا، چه در دوران مدرن و چه در گذشتههای دور، تهیه کنم. سطح دی اکسید کربن در هستههای عمیق یخ میتواند درباره جو یک میلیون سال پیش به ما بگوید. من همچنین ذرات معلق موجود در هوا را مطالعه میکنم. اینجا مانند یک لوح خالی است زیرا هیچ فعالیت انسانی وجود ندارد و این به ما کمک میکند تا جو طبیعی را بهتر درک کنیم. دما در زمستان میتواند به منفی ۸۰ درجه سانتیگراد یا حتی منفی ۱۰۰ درجه سانتیگراد با باد سرد برسد. این واقعا خطرناک است، اما ما اقدامات احتیاطی زیادی را انجام میدهیم.
نزدیکترین مکان برای مقایسه زندگی در اینجا، سکونت در سیارهای دیگر است. فضانوردان ایستگاه فضایی بینالمللی که در ارتفاع حدود ۴۰۰ کیلومتری در مدار هستند، هر زمان که بر فراز این شهر پرواز میکنند، نسبت به هر فرد دیگری به ما نزدیکتر هستند. آژانس فضایی اروپا از ما به عنوان مطالعه موردی برای درک بهتر انزوای روانی که فضانوردان ممکن است در پایگاه تحقیقاتی مریخ تحمل کنند، استفاده میکند. ما قبل از این مأموریت تحت آزمایشهای روانشناختی کامل قرار گرفتیم و مرتبا پرسشنامهها را پر میکنیم و تستهایی میدهیم تا ببینیم آیا انزوا بر تواناییهای شناختی و مفهوم ما از زمان تاثیر گذاشته است یا خیر.
ما اینجا تردمیل داریم و همه ورزش میکنند. ما همچنین یک گلخانه داریم که در آن سبزیجات تازه میکاریم و سرآشپز اختصاصی اینجا شگفت انگیز است. ما هر روز حدود دو برابر مقدار طبیعی کالری میخوریم تا نیازهای بدنی را برآورده کنیم، اما همچنان در حال از دست دادن توده عضلانی هستیم. اکسیژن در این ارتفاع حدود ۳۰ درصد کمتر از سطح دریا است و این امر ضرر دارد.
سلامت روانی و جسمی چالشهای بزرگی هستند، اما تا اینجای کار خوب عمل کردهایم و تمرکز روی کارمان به ما کمک میکند. ما بعضی مواردی که در زندگی عادی وجود دارد را از دست میدهیم، مانند دوستان و خانواده، اما مشکلی نیست. انزوا حتی گاهی اوقات آرامش بخش است.
میتوانید فارغ از سایر تعهدات و مشکلات زندگی روزمره، روی کار و خودتان تمرکز کنید.
من از ۱۱ سالگی آرزوی آمدن به قطب جنوب را داشتم. این یک موفقیت بزرگ برای من است که در اینجا باشم و رهبر ایستگاه باشم. من برای بقیه ماموریت هیجان زده هستم.
لامچ مواپاقا(LAMECH MWAPAGHA): تاثیر مستقیم با چاشنی عقب ماندن
محقق ژنومیک در دانشگاه علم و فناوری نامیبیا در ویندهوک
وقتی در کنفرانسهای بینالمللی پوستر ارائه میکنم، تعاملات پر جنب و جوش زیادی با دانشمندان دیگر دارم. مردم تصور میکنند که در جنوب آفریقا، به ویژه در نامیبیا، تحقیقات زیادی در حال انجام نیست. آنها اغلب با دیدن کارهایی که ما در زمینه ژنومیک انجام میدهیم شگفت زده میشوند.
من در رشته خودم پیشرفتهایی داشتهام، اما احساس میکنم منزوی هستم و احساس جا ماندگی دارم. ژنومیک به زیرساخت و بودجه زیادی نیاز دارد و ما تجهیزات آن را نداریم. به عنوان مثال، من در حال حاضر به مقاومت ضد میکروبی در فاضلاب نگاه میکنم. درک تنوع باکتریها در فاضلاب بسیار مهم است و من مجبور شدم نمونههایی را به مراکزی در غنا بفرستم که قابلیتهای توالییابی پیشرفتهتری نسبت به من دارند.
من همچنین با محققان مرکز بینالمللی مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی(ICGEB) در ایتالیا، برای پروژهای در مورد نقش ویروس پاپیلومای انسانی در سرطانهای سر و گردن همکاری میکنم. یکی از دانشآموزانم بورسیه دریافت کرد تا سه ماه را در آنجا بگذراند، بنابراین او توانست کارهای پروتئومیک را انجام دهد که نمیتوانست در موسسه ما انجام دهد.
من خوش شانس بودم که در تعدادی از جلسات بین المللی شرکت کردم، از جمله کنفرانسهایی در مورد زیست شناسی مولکولی و سلولی در کیستون، کلرادو، و هانوفر، آلمان. دانشگاه من بودجهای برای پوشش سفر ندارد، بنابراین باید به دنبال کنفرانسهایی باشم که میتوانند بودجه ارائه دهند یا کمکهای مالی مخصوص خود را پیدا کنم. حتی اگر معیار سنی یا سایر شرایط خاص کمک هزینه سفر را ندارید، میتوانید با سازماندهندگان کنفرانس مکاتبه کنید تا وضعیت مالی خود را توضیح دهید و اینکه چرا باید در آن کنفرانس شرکت کنید و گاهی اوقات این کار جواب میدهد. من همچنین پیوستن به یک انجمن تحقیقاتی در رشته خودتان را توصیه میکنم زیرا ممکن است کمک هزینههای مسافرتی را به عنوان یک مزیت ارائه دهند.
من از نظر جغرافیایی خیلی منزوی نیستم. از اینجا تا دانشگاه کیپ تاون در آفریقای جنوبی حدود دو ساعت با هواپیما راه است و من دکترای خود را در آن جا گرفتم. من هنوز هم در آنجا همکارانی دارم. بزرگترین فاصله بین من و سایر محققان ژنومیک، تامین مالی است من میتوانستم خیلی جلوتر از این بروم.
انتهای پیام