شماره اول روزنامه جنگل در تاریخ یکشنبه ۲۰ خردادماه ۱۲۹۶خورشیدی به مدیریت غلامحسین کسمایی در چاپخانه (کسما) به صورت چاپ سنگی منتشر شد و تا شماره ۱۲ ادامه یافت و سپس متوقف گردید. این جریده بار دیگر از شماره ۱۳ تا ۳۱ ادامه یافت و در خرداد ۱۲۹۷ خورشیدی به کار خود پایان داد. این روزنامه در کنار نامهها و احکام حکومتی میرزا کوچک خان، به نوعی رسمیترین مرجع برای اطلاع از منویات نهضت جنگل محسوب می شود.
انگیزه های قیام جنگل:
برخی از عوامل مربوط به رضاخان و سید ضیاء الدین طباطبایی از جمله محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده و متاسفانه شخصیتی نظیر ملک الشعرای بهار نیز ، انگیزه قیام میرزا کوچک خان را (تجزیه طلبی) و ایجاد کشوری مستقل به نام (جمهوری گیلان) معرفی کرده اند. البته این مسأله محمل درستی نمیتواند داشته باشد. زیرا نهضت میرزا کوچک خان دقیقاً از زمانی شروع شد که روسها شمال ایران و انگلیسها جنوب ایران را اشغال کرده و در صدد تجزیه قطعی ایران بودند. میرزا کوچکخان در واقع برای ممانعت از تجزیه طلبی قامت مردانگی برافراشت و از این کار جلو گیری کرد.
گفته می شود؛ « هنگامی که رضا خان دست همکاری و دوستی به سوی میرزا کوچک خان دراز کرد ، اگر میرزا درصدد یکپارچگی کشور بود ، چرا با او همکاری نکرد؟» باید گفت، یکپارچگی جغرافیایی کشور یک طرف قضیه بود ولی طرف دیگر ، استعمار انگلیس بود که به عنوان پشتیبانی قدرتمند پشت رضاخان ایستاده و مقدرات مملکت در دست او بود. مرور زمان هم نشان داد که رضاخان با یک اشاره همان انگلیسی ها بود که عرصه سیاسی و نظامی کشور را یکروزه ترک کرد.
وانگهی ، مگر دکتر ابراهیم حشمت(حشمت الأطباء) که بازوی راست میرزا کوچک بود ، به سوی رضاخان (که پشت قرآن را به عنوان تضمین امضاء کرده و برایش فرستاده بود ) نرفت؟ و دیدیم که چوبه دار نصیبش شد! انگیزهء قیام میرزا کوچک، ایجاد یکپارچگی ملی و جغرافیایی و نیز کوتاه کردن دست بیگانگان از سرنوشت کشور بود. این را خود میرزا کوچک خان در جلسه ای که با سفیر کبیر انگلیس (دنسترویل) در آتشگاه (پسیخان) داشت ، به صراحت بیان داشته است. در جلسه آتشگاه، دنسترویل به میرزا پیشنهاد میدهد؛ «ما می دانیم که شما به اندازه کافی قدرتمند هستید و مردم ایران هم شما را می خواهند. چنانچه اراده نمایید که به سوی تهران حرکت کرده و پایتخت را تصرف کنید ، دولت فخیمه انگلیس شما را به عنوان (شاه ایران) به رسمیت خواهد شناخت.» در این جا میرزا کوچک خان جواب سختی به وی داد: « آقای سفیر، علت قیام ما این است که دست بیگانگان را کوتاه کنیم. حال شما از من می خواهید که آلت دست شما بشوم و با کمک شما تهران را فتح کرده و سلطنت قاجار را منقرض کنم؟ من و یاران من هرگز تن به چنین کار ننگینی نخواهیم داد » ( نهضت جنگل ، صادق خان کوچکپور ۱۳۶۹ ، ص:۱۶) گذشته از این ، چنانچه در کلیه نامه ها و دستنوشته ها و فرمان نامهها و دیگر آثار میرزا کوچک خان جستجو شود ، هیچ نشانهای از (تجزیه طلب بودن) او نخواهیم یافت.
سیاست خارجی نهضت جنگل :
نهضت میرزا کوچک خان در سیاست خارجی خود، با لحاظ کردن شرایط خاص ، سیاست (درهای باز) را برای کشور انتخاب کرده بود. در (مجموعه روزنامه جنگل شماره ۱۵ ص ۱۰۰ ) میخوانیم « هر که به ما زحمتی نرسانید با او صمیمانه دوست خواهیم بود. هر کس به مملکت ما سوق قشون (لشکر کشی) نموده بیطرفی ما را نقض نماید، او را متعدی و متجاوز خواهیم دانست ، خواه روس و انگلیس باشد، خواه عثمانی و یا آلمان. »
برخلاف ادعای بعضی از مغرضان -که میرزا را تجزیه طلب معرفی می کنند- مرام سیاسی او دقیقاً جهت مخالف گفته های آنان را نشان می دهد. ما در روزنامه جنگل ، استقلال و تمامیت ارضی ایران را در رأس خواستههای میرزا می بینیم «جنگلیها می گویند ایران مال ایرانی است. دست اغیار باید از استیلای به این مملکت به کلی قطع شود. جنگلیها میگویند ایرانیان باید در خانه خود بدون تجاوز و اذیت همسایگان به راحتی مشغول اصلاحات باشند.» (مجموعه روزنامه جنگل ، شماره ۱۳ ص ۸۶)
میرزا هنگامی که پی می برد( لنین) رهبر انقلاب سرخ روسیه به چشم بی طرفی به نهضت جنگل و اقدامات میرزا نگاه نمی کند و به صفحات گیلان و خاک ایران چشم طمع دارد ، با لحنی محکم و صریح وی را متوجه اشتباهاتش می سازد. در همین راستا ، در نامهای به مِدیوانی - از سران کودتای سرخ روسیه- نوشته و یادآوری می کند که اگر لنین برخلاف منویات جنگل اقدامی بکند، با او همچون نیکلا (تزار روس) قاطعانه برخورد خواهیم کرد « من استقلال کشور را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم ، آسایش ایرانی و همه أبنای بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم. من بیانات لنین و تروتسکی و سایر زمامداران عاقل را که گفته اند هر کشوری باید مقدراتش را خود در دست بگیرد قبول داشته و در مقام اجرایش هستم. هر کس در امور داخلی ما مداخله کند ، او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران می شناسیم، من آلت دست قویتر از شما نشده ام چه رسد به شماها! » (سردار جنگل ،۱۳۵۷ ص ۳۰۱(
سیاست داخلی نهضت جنگل :
در زمینه سیاست داخلی، نهضت جنگل هیچ گاه در صدد دگرگونی اساسی در مملکت از طریق سرنگون ساختن حکومت قاجار نبوده و چشم انداز خود را این چنین معرفی می کند: « مرام واقعی جنگلی ها افتتاح مجلس شورای ملی (آزاد) و استحکام مبانی مشروطیت ، استقلال مملکت ، راحتی ملت ، محو ظلم و قلع و قمع خیانت است. جنگلی غیر از این مقصودی نداشته و سودایی در سر ندارد. » (مجموعه روزنامه جنگل شماره ۱۳ ص۸۶)
همچنان که قبلاً اشاره شد، دنسترویل شخصیت عالی رتبه انگلیس در تهران ، قبول مقام پادشاهی ایران را در جلسه آتشگاه ( پسیخان) به میرزا کوچک خان پیشنهاد داده بود و ایشان این پیشنهاد را نپذیرفت. زیرا اولاً سرنگونی سلطنت قاجار با منش جوانمردانه میرزا سازگاری نداشت. ثانیاً مشکل اصلی میرزا خود انگلیسی ها و روسها بودند که باید دست آنها از مقدرات مملکت قطع می شد. حال چگونه امکان داشت که میرزا دست نشانده آنها باشد؟ این بود که حفظ دولت مرکزی را با انجام اصلاحات اساسی ، بیشتر به نفع مردم می دانست. در همین رابطه در روزنامه جنگل مرامنامه نهضت را چنین می بینیم که:« هیأت حاضره دولت ، خرابی های ادوار منحوسه و کابینه های ننگین قبل را باید مرمت نمایند. و ضمناً سعادت و رفاه آتیه این ملت را هم باید تأمین کنند.» (مجموعه روزنامه جنگل ، شماره۱۳ ص۸۵)
آیا با حضور بیگانگان چگونه ممکن بود که این منویات تحقق پیدا کند؟ پاسخ این پرسش اساسی را در مرامنامه نهضت جنگل چنین می یابیم که میرزا با یک قیام عمومی ضد استعماری در کشور موافق بود تا اگر شده بیگانگان از کشور اخراج شوند و اگر هم نشد، با قدرت نمایی که از طرف ملت صورت می گیرد ، بیگانگان حساب کار خود را خواهند رسید. اگرچه پژوهندگان قیام جنگل این مطلب را کمتر مطرح کرده اند ، ولی در روزنامه جنگل منعکس شده است: « امروز بهترین مواقع فرصت و استفاده است تا ملت ایران با یک قیام عمومی و جنبش ملی مقام شرافت و استقلال خود را به نوعی تثبیت نمایند که بعدها مجالی برای تجاوز متجاوزان باقی نماند.» (مجموعه روزنامهء جنگل ، شماره ۱۳ ص۸۵)
میرزا به خوبی پی برده بود که انگلیسی ها به بوی نفت آمده و جنوب ایران را تصرف کردهاند. آنها حقوق بشر را با منافع خود می سنجند: «در عقیده انگلیسی ها حق فقط منفعت است و حقوق دولتها هرگاه موافق منافع آنها باشد، مشروع است وإلّا نه » (مجموعه روزنامه جنگل ، شماره۹ ص۶۳)
اقدامات داخلی که میرزا کوچک خان در هنگام قحطی مصنوعی انگلیسی ها در گیلان انجام داد، باعث شد که در آن منطقه اثری از قحطی نباشد. این در حالی بود که در بخشهای دیگر ایران بنا به روایات گوناگون، از ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از گرسنگی جان باختند. دکتر محمد قلی مجد در کتاب (قحطی بزرگ ،۱۳۹۴ / صص ۲۰۶ – ۲۱۳ ) می نویسد :«اخیراً جنگلیها که به تازگی کنترل کامل شهر رشت را به دست گرفتهاند، هزینهها و دیگر موارد را پرداخته و بهترین اقدامات امدادرسانی که من تاکنون دیدهام، برای بخش زیادی از پناهندگان ایرانی انجام رساندهاند. آنها در گام نخست کنترل برنج را به دست گرفتند، و هر محموله برنجی را که به شهر میآید، ملزم به کسب مجوز کرده و صادرات برنج از شهر را بدون مجوز منع کرده اند. آنها سرپرستی مستمندان را میان اعیان شهر تقسیم کردند. و هزاران تن را نیز به روستاها فرستادند تا در آنجا تیمار و نگهداری شوند. اما همچنان جمعیت از کوه ها به سمت رشت سرازیرند. جنگلی ها دکان های زیادی را به منظور ایجاد مقرهایی برای پناهندگان اجاره کرده اند. این اقدامات در حال حاضر تا حد زیادی بار مصیبت قحطی را کم کرده است.»
در زمینه آبادانی و بهداشت و ترویج علم و فرهنگ و راهسازی توسط جنگلیان گفتنی بسیار زیاد است و در این مجال کوتاه نمی توان به آنها پرداخت.
(منبع: مجموعه روزنامه های جنگل( نشریه نهضت جنگل) ، به کوشش امیر نعمتی لیمایی. مشهد : انتشارات امید مهر،چاپ اول: ۱۳۸۹)
یادداشت: اسماعیل شفق
انتهای پیام