امیر عابدینی در گفتوگو با ایسنا، درباره مباحث مطرح شده پیرامون فساد در فوتبال به صحبت پرداخت. رئیس پیشین فدراسیون فوتبال معتقد است نبود کمیته صیانت از فوتبال باعث شده نظارتها در فوتبال کم و به این ترتیب ساختار فساد ایجاد شود. او همچنین اشارهای هم به مشاهادات خود از فساد در فوتبال کرد و گفت که در ساختمان باشگاه لیگ برتری شاهد حضور جادوگر بوده است.
ببینید:
در ادامه گفتوگوی امیر عابدینی را با ایسنا میخوانید:
* پرونده فساد در فوتبال ایران از باشگاه مس رفسنجان شروع شد اما احتمالاً ابعاد آن بزرگتر خواهد بود. ارزیابی شما از این گسترده شدن ابعاد فساد چیست؟
فساد فقط برای فوتبال نیست. ما این روزها خیلی از فساد در بخشهای مختلف میشنویم. در مسائل اقتصادی الی ماشاءالله خبر از فساد میشنویم. من اعتقاد دارم سیستم نظارتی و کنترل سیستماتیک ما ضعیف شده است. این ضعف در ارگانهایی که به ثمنها متصل هستند، بیشتر است. اگر ما فدراسیون فوتبال یا فدراسیون ورزشی را فدراسیونهای تخصصی بدانیم. آنجایی که باید اینها را هدایت کند، وزارت ورزش است. خود فدراسیونها باید کجا نظارت کنند؟ اعتقاد دارم اگر آقایان روسای فدراسیونها، اساسنامه را دقیق مطالعه کنند، متوجه این موضوع میشوند. ما در اساسنامه فدراسیون فوتبال این بند را به صورت قاطع داریم. صیانت از سلامت، و حفظ حرمت اینها جزو وظایف رییس فدراسیون است. رئیس فدراسیون موظف است تشکیلاتی را برای صیانت و حفاظت از سلامت فوتبال مهیا کند. یکسری ارگانها، تشکیلات، کمیتههایی مانند کمیته اخلاق، انضباطی و استیناف تشکیل شده است. وقتی در شرح وظیفه اینها نگاه میکنید، بعد از وقوع یک حادثه، وظیفه اینها شروع میشود. اینها نمیتوانند از اول بروند، قضیه را بررسی کنند و بدون شاکی و متشاکی وارد یک پروندهای شوند. کمیته اخلاق به نظرم بیشتر نقش ارشادی دارد یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر است. این کمیته میتواند احضار و بررسی کند یا تذکر بدهد. کمیته انضباطی نمیتواند به مسائل رئیس فدراسیون، هیات رییسه و اعضای مجمع رسیدگی کند. اما کمیته اخلاق این بضاعت را دارد. حتی در فیفا کمیته اخلاق مسائل فیفا را رو کرد که از آقای میشل پلاتینی تا خیلی از مدیران بزرگ فیفا گرفتار این پرونده شدند. در همین پرونده، بلاتر گرفتار و حتی بکن باوئر احضار شد. پس این کمیته اخلاق در کشور ما چطور قرار شده عمل کند؟ من فکر میکنم کمیته اخلاق باید در دست یک کمیته بالاتر از فدراسیون فوتبال باشد که بتواند به فدراسیون هم نظارت کند و تذکر بدهد. اگر جواب نداد، کمیته اخلاق پرونده تشکیل بدهد و آن را به کمیته قضایی بدهد. ما این را نداریم. حالا صیانت چطور است؟ آیا ما صیانت انجام میدهیم؟
من نام نمیبرم اما به حافظه تاریخی خودتان از فوتبال مراجعه کنید، این اسامی به ذهنتان میرسد. یک داوری از فوتبال خداحافظی کرد و کنار گذاشته شد. در همین کمیتهها هم به او رای منفی دادند و داور مذکور را کنار گذاشتند. آن داور از استان خراسان بود. اما قهرمانی داور بدی بود؟ داور خیلی خوبی بود. یک بازی را اگر همه ما به یاد داشته باشیم و به حافظه تاریخی خودمان مراجعه کنیم. بازیکن در دقیقه ۹۰ بلند شد و با ضربه سر گل زد اما داور سوت زد و توپ را برای تیم رقیب کاشت! بازیکن مذکور جلوی دفاع بلند شد و خطایی انجام نداد. آفساید نبود و هیچ اتفاق دیگری نیفتاد اما آن بازی عجیب بود. جالب اینجاست که آن داور به عنوان کارشناس داوری صدا و سیما انتخاب میشود. یا داوری که در برنامه نود به او یک جمله گفتم. گفتم دیگر نمیگذارم داوری کنید. او استعفا داد و به کانادا رفت.
آقای مهدی تاج، علی کفاشیان، امیر عابدینی و هر فردی که در فدراسیون فوتبال به عنوان رئیس و عضو هیات رییسه مسئولیت داشته است، کمیته صیانت را تشکیل نداده که به این خاطر است که اصلاً آن را نخوانده است. این کمیته برای این است که بتواند نقش نظارتی داشته باشد و تحقیق و تفحص انجام بدهد یا هدایت کند و اجازه ندهد آلودگی دامن فوتبال را آنقدر بگیرد که صدای فساد به گوشه عامه هواداران و مردم برسد و همه را ناراحت و نگران کند. این اتفاق اخیر بارها تکرار شده است. من نام نمیبرم اما به حافظه تاریخی خودتان از فوتبال مراجعه کنید، این اسامی به ذهنتان میرسد. یک داوری از فوتبال خداحافظی کرد و کنار گذاشته شد. در همین کمیتهها هم به او رای منفی دادند و داور مذکور را کنار گذاشتند. آن داور از استان خراسان بود.
* من میتوانم اسم بیاورم؟ منظورتان محسن قهرمانی است دیگر؟ هیچ وقت مشخص نشد آن داور مذکور در دستکاری نتایجی که دست داشته یا خیر؟
اصلاً مهم نیست. مهم این است آن داور نتوانست از خودش دفاع کند و پرونده مذکور بسته شد. وقتی پرونده بسته شد، حکم صادر شده بود. اما قهرمانی داور بدی بود؟ داور خیلی خوبی بود. یک بازی را اگر همه ما به یاد داشته باشیم و به حافظه تاریخی خودمان مراجعه کنیم. بازیکن در دقیقه ۹۰ بلند شد و با ضربه سر گل زد اما داور سوت زد و توپ را برای تیم رقیب کاشت! بازیکن مذکور جلوی دفاع بلند شد و خطایی انجام نداد. آفساید نبود و هیچ اتفاق دیگری نیفتاد اما آن بازی عجیب بود. جالب اینجاست که آن داور به عنوان کارشناس داوری صدا و سیما انتخاب میشود. یا داوری که در برنامه نود به او یک جمله گفتم. گفتم دیگر نمیگذارم داوری کنید. او استعفا داد و به کانادا رفت.
* سعید مظفریزاده را میگویید؟
شما دنبال اسامی نباشید به هر حال نویسنده و اهل قلم هستید، میدانید چه اتفاقاتی را میگویم و مربوط به گذشته بوده و الان اتفاق نیفتاده است. ما در لیگ یک پلی آف داشتیم. نمیدانم در حال حاضر پلی آف وجود دارد یا برداشته شد؟
* در حال حاضر دیگر پلی آف برداشته شده و دو تیم به صورت مستقیم از لیگ یک به لیگ برتر صعود میکنند.
شما بروید، ببینید در چه جلسهای پلی آف برداشته شد. در جلسهای که من التماس کردم که آقایان پلی آف را بردارید. یکی از جاهایی که آلودگی و فساد ایجاد میکند، همین پلی آف است. خیلی ساده این اتفاق میافتاد. مثلاً شما مدیر یک باشگاه هستید، به شما میگویند امسال چقدر هزینه کردید؟ میگویید من تا الان نزدیک به ۱۲۰ میلیارد تومان هزینه کردم. که چه کار کنید؟ که به لیگ برتر صعود کنم. به شما میگویند اگر در پلی آف شکست بخورید چه میشود؟ در لیگ یک میمانید و دوباره برای صعود باید ۱۲۰ میلیارد دیگر هزینه کنید پس ۶۰ میلیارد تومان بده و هزینه سال بعد خودتان را شریک شو. ما هم همین امسال تیم شما را به لیگ برتر میآوریم.
* این اتفاقات واقعاً قبلاً در پلی آف اتفاق افتاده است؟
بله من قبلاً اینها را در جلسه هیات رییسه گفتم. اگر جلسه هیات رییسه فدراسیون فوتبال ضبط شده باشد، دوستان به موضوع حذف پلی آف برای تیمهای صعود کننده رای دادند چرا که من به عنوان نماینده باشگاهها در هیات رئیسه اظهار نظر کردم. این اظهار نظر من برای حاضران در جلسه جا افتاد و رای آورد. پس باید چه کار کرد؟ یک منفذ فساد را باید بست. شما وقتی متوجه میشوید و میبینید یک باشگاهی به دنبال ساحر میگردد یا دنبال کسی است که باشگاه را با جادو و جنبل پیش ببرد، آن باشگاه خیلی راحت به محض اینکه اطلاعاتی از این موضوع کسب شد، خیلی راحت از باشگاه مذکور دو امتیاز کسر شود. ما اگر از یک یا دو باشگاه ۳ تا ۶ امتیاز کسر میکردیم، تمام باشگاهها این کرکره را پایین میکشیدند. دیگر اینقدر بروز پیدا نمیکرد که رمل، طرلاب، یا نوشتن جادو و جنبل و آن را در رختکن یا این طرف و آن طرف قرار نمیدادند. یا به تیر دروازه بستن اینها دیگر معنی و مفهوم پیدا نمیکرد. ولی وقتی رها کردید، کجا وظیفه داشت جلوگیری کند؟ صیانت. صیانت نقش خودش را به درستی ایفا نکرد چون اصلاً شکل نگرفت. یک آدمی را به عنوان مسئول صیانت انتخاب کردید اما به دنبال مسائل دیگر بود. چون صیانت را درک نکرده بود. هیچ وقت این اتفاق نیفتاد.
* منظورتان آقای علیپور بود؟
شما همه را میشناسید اما من هدفم این است که بگویم توقعات برآورده نشد.
* در مورد پرونده فساد گفتید فدراسیون کمیتههایی نداشته که امر صیانت از فوتبال را به درستی انجام بدهد. یک نکته دیگری بحث جادو و جنبل یا وجود اطلاعاتی در مورد رشوه بود. به نظر میرسد فدراسیون فوتبال در دورههای مختلف همانند دوره آقای تاج، خیلی علاقه ندارند وارد چالش شود. ما یک اتفاقی مثل کالچوپولی ایتالیا را به یاد داریم. چطور با یوونتوس که یکی از قدرتمندترین تیمهای سری آ بود، برخورد کردند و آن تیم را به سری بی فرستادند یا چه محرومیتهایی برای تیمهای دیگر در نظر گرفتند اما ما در فدراسیون فوتبال ندیدیم این اتفاق بیفتد. شما به پرونده محسن قهرمانی اشاره کردید که داور مذکور از داوری خداحافظی کرد. کسی نپرسید این دستکاری در نتایج داور مذکور، تاثیرگذار بود یا نبود؟ در حال حاضر ارزیابی شما از پرونده فعلی که مفتوح است چیست. آیا فدراسیون در پرونده فعلی عملکرد مناسبی داشته است؟
اگر بخواهیم آقای کفاشیان را به عنوان رئیس فدراسیونی که ریاست را به صورت طولانی مدت برعهده داشت با آقای تاج مقایسه کنیم، اصلاً قیاس مع الفارق است. آقای تاج دربست حمایت میشود. آقای کفاشیان حمایت نمیشد. آقای صفایی فراهانی به خاطر حمایتها تبدیل به صفایی فراهانی شد ولی آقای دادکان این حمایتها را نداشت و موفق بود. اما رئیس فدراسیونی در برنامه زنده تلویزیونی میگوید ۸۰ درصد تعیین نتایج در بیرون زمین نقش دارد. این دارد چه چیزی را فریاد میزند؟ بیرون زمین چه خبر است؟ بیرون زمین تاکتیکی است که سرمربی میتواند به بازیکنانش بگوید؟ یک ستاد باشگاهی است. هدایت و هماهنگی است. علم، پزشکی دانش و تغذیه است. نه اینکه من بگویم که ۸۰ درصد نتیجه بیرون رقم میخورد. نه! نتیجه تدارک دیده میشود اما رقم نمیخورد. اینکه نتیجه بیرون از زمین رقم میخورد یعنی میتوان دَم داور و برگزارکننده را دید. بازیها و نتایج را جابهجا کرد. یک نفر نمیتواند به من بگوید چرا ما کمک داور ویدیویی نیاوردیم؟ وقتی نداریم آیا میشود گفت تعمدی وجود دارد؟ آیا میشود گفت برای این کمک داور ویدیویی نمیآید که چون یکسری افراد بیرونی منافع خودشان را از طریق فوتبال و تغییر نتایج دنبال میکنند و آنها متضرر میشوند؟ ما نمیتوانیم جلوی شرطبندی را بگیریم چون دست ما نیست. نهادهای دیگر باید بگیرند. اما نمیتوانیم جلوی تقلب و تخلف یک داور را بگیریم؟! نمیتوانیم بگوییم کدام داور مشکل ایجاد میکند و حیثیت داوران سالم را میبرد. ما کلی داور سالم داریم. ما نمیتوانیم جلوی یک مجری را بگیریم؟ نمیتوانیم متوجه شویم که مشغول چه کاری است؟ نمیفهمیم این برنامه برای چه کسی چکش میزند؟ آن مجری راست و دروغ را قاطی و تحویل مردم میدهد؟ یک نفر را مجری کردند و یک مجری با کلاس و با سواد را کنار گذاشتند. اینها بستر را برای آلوده شدن مهیا نمیکند؟ بعضی چهرهها بالانس و تراز فوتبال هستند. مردم به آنها اعتقاد دارند و آنها سلامت هستند. بعد آنوقت اینها را کنار میگذاریم. مربیان هم همینطور. مربی سالها میماند و هیچ جا کارش ارزشیابی نمیشود که این مربی موفقیت و عدم موفقیتش در کجا بود؟
یک روزی آقای جلالی کاری انجام داد و کانون مربیان را ساخت تا این مشکلات را اصلاح و مربیان سالم رشد کنند اما دید که موفق نمیشود. در حال حاضر لیگ برتر ما خیلی مربیان خوبی دارد اما دوباره مشاهده میکنیم، کسانی حرف و حدیثهایی میزنند که عملاً شما نمیتوانید روی سلامتشان قسم بخورید و بگویید گارانتی دارد. این همه مربیان سالم تلاش میکنند و زحمت میکشند. آخر سر کارد به استخوانشان میرسد. آخر سر در مصاحبه یکسری حرفهایی میزنند که مال او نیست. در این اتفاق اخیر هم ما ۳ اسم را شنیدیم. بعد هم سراغ مجریان رسانهای رفتند. یکی از آنها اگر اشتباه نکنم آقای میثاقی بود که جوابی دادند. "آقا اگر یک قران یا دلاری ما گرفتیم رو کنید و ما اینجا رسیدگی کنیم. از خود بنده تا تهیه کننده." اگر این حرفها بیربط بوده، برونده حلالیت بگیرند و ماجرا را درست کنند. بروند مطلب را احیا و تدارک کنند. اگر مطلب درست بوده پس چرا نمیروند جوابش را بدهند؟ وقتی بستر آلوده شد ممکن است هر چیزی در آن گفته و شنیده شود. یک نفر از این آقایان که بیشتر کار قلم میکرد. من او را میشناسم. شاید او جزو کسانی باشد که سالها که من در ورزش مسئولیت داشتم، با من هم ارتباط داشته است. حتی یک کمک از من نخواسته است. مثلاً من یادم است وقتی قصد داشتیم برای عید یک سکه به ایشان بدهیم، جرات نداشتیم بدهیم. آقا مثلاً این سکه عیدی ما است که هیچ کجا نقشی ندارد اما تاثیرگذار هستند. چطوری میشود؟ اگر قلم این آدم را بخرند، ورزش را بیچاره میکنند. این آقا (اشاره به مجری تلویزیونی) اگر بیان و کلامش را بخرند، ورزش را بیچاره میکنند. من به جرات قسم میخورم عادل فردوسیپور یکی از سالمترینها است. من با او کری و چالش داشتم اما او در کارش سالم بود. حرف میزد، نقد میکرد، او دانشپژوه، باسواد، فرهیخته و محقق هم بود. بعد به یکباره او را کنار میگذاریم. بعد میگویند آقای پژمان راهبر... همه بدهکار آقای پژمان راهبر هستند. بعد به من بگویند پژمان راهبر چقدر میتوانسته در چینش داور نقش داشته باشد؟
*کمیته داورانی که رشوه گرفته چطور؟ آقای خداداد افشاریان و سهیل مهدی از سمت خود استعفا دادند. به نظرتان وقتی این دو نفر مدیر حساس کنار میروند، فدراسیون نباید تصمیم جدیدی بگیرد؟
ما اگر سیستم گزینشی و ورودی خوب داشتیم شاید آن فرد برای هیات رئیسه تایید نمیشد ولی تایید میکنیم و به او نقش راهبری میدهیم و به عنوان رئیس کمیته داوران انتخابش میکنیم. حداقل قبل از انتصاب ایشان میتوانستیم بررسی کنیم. آقای عسگری در برنامه تلویزیونی به صراحت گفت من به دلایلی شما را قبول ندارم. من آن دلایل را نمیتوانم بگویم ولی آقای عسگری گفت. آقای عسگری داوران را بهتر میشناسد یا من؟ یک نفر بیاید بگوید یک بخشی از کار آقای عسگری ناسالم بوده است. مدرس، باسواد، محقق و مسئولیت مدیریت کمیته داوران را در گذشته بر عهده داشت. حتی در یک بازی مشکل پیدا کردیم و دعوا کردیم. اما مشکل این نبود که بگوییم تو مقصر هستی. ولی به او گفتم نظارت تو ضعیف است. من فکر میکنم نظارت فدراسیون فوتبال وظیفه خود را به خوبی انجام نداده است و آقای تاج نمیتواند بگوید در فوتبال بیگانه هستم. آقای تاج مدیر باشگاه، عضو هیات رییسه باشگاهی، عضو سازمان لیگ و بعد رییس فدراسیون شده است. پس او جیک و پوک فوتبال را میفهمد. بعد نمیداند ضعف فوتبال کجاست؟
شب قبل بازی که فردایش سرنوشت صعود یا عدم صعود تیم تو را رقم میزند، به یکباره بهترین دفاعت میگوید من تب دارم. دفاع نداری که در پست او بگذاری. ناچار میشوید دفاع راست خود را به پست دفاع وسط منتقل کنید. یکباره از فدراسیون با شما تماسی میگیرند که ایشان دوپینگش مثبت است. چه زمانی مسابقه است؟ فردا! که تو از ترس این بازیکن را هم دیگر نداری. خب هیچی دیگر.
* قطره چکانی اطلاعات دادن، عدم شفافیت و عدم صحبت درباره خیلی مسائل خیلی بد نیست؟
خصاصت در نشر اطلاعات جزو ویژگیهای مدیریتی او است. خصاصت را کنار بگذار.
*بعد از استعفای آقای خداداد افشاریان بحث این است که یکسری اتفاقات در سال ۱۴۰۰ افتاده است. آیا اگر اتهام خداداد افشاریان و سهیل مهدی ثابت شود، آنها روی نتایج تاثیر داشتند یا خیر؟ سوالی است که از آقای ممبینی پرسیدم اما واقعاً جوابی در مورد آن نشنیدیم. آیا کسی بررسی کرده که آنها روی نتایج تاثیرگذار بودند یا خیر؟
وقتی میگوییم رئیس کمیته داوران خلاف دارد و این خلاف را میپذیرند و ایشان استعفا میدهد، پس خلافش چه بوده؟ بیتاثیر بوده؟ من باید در یک ساختمانی که ساخته میشود تاثیرگذار باشم تا بپذیرم که چیزی را بگیرم و در یک جایی چشمانم را ببندم. این خلاف است دیگر. من امیدوارم هستم و نمیگویم برای بار آخر است. امیدوارم هستم یک تدبیر، اندیشه و اراده در فدراسیون فوتبال، هیات رئیسه و مجمع به وجود بیاید. تا سریعاً برای کمیته صیانت از فوتبال فکر کنند و مطلب را جمع و جور کنند.
* یعنی ما به کمیته صیانت از فوتبال نیاز داریم؟
نیاز داریم و اصلاً جایش خالی است. با یک نفر که نمیشود از فوتبال صیانت کرد. صیانت نماز شب خواندن نیست. آن وظیفه دینی فرد است. میخواهی بخوان، میخواهی نخوان. به خداوند باید جواب بدهی. ولی آنجایی که حقالناس است، اینکه من حق یک باشگاهی را تضییع کنم و به یک باشگاه دیگری که حقش نیست حق را بدهم، باید از این صیانت کنیم و این همان صیانت در فوتبال است. آقایان این کار را انجام نمیدهند. چرا صیانت نمیکنند را باید آقای تاج و کفاشیان جواب بدهند که چرا این کار را نکردند؟ من یادم است برای آقای کفاشیان این ماده را خواندم. جلوی او نشستم و این ماده را خواندم و گفتم وظیفه تو این است که اینکار را بکنی. چرا اینکار را انجام نمیدهند؟
* در حال حاضر پرونده فساد در فوتبال در مورد باشگاه مس رفسنجان مطرح شده و همه حواسها به این تیم است. لیگهای پایینتر حرف و حدیث بسیار است. آیا خود شما در این مورد چیزی شنیدید؟
در لیگ یک و دو حرف و حدیث خیلی است. من اینها را لمس کردم و دیدم.
من در یک باشگاهی وارد شدم و این موارد را الی ماشاءالله شاهد بودم. به دلیل کاری که با یکی از مدیران باشگاهها داشتم به آنجا رفتم. دیدم که یکی از این آدمهای معروف به جادوگری پشت در نشسته است. به داخل اتاق رفتم. گفتم فلانی این چه کسی است که پشت در نشسته است. گفت بنشین تا برایت بگویم. مگر جادوگری در قرآن گفته نشده است؟ گفتم مذمتش را داریم. در قرآن نگفته که سراغ ساحر بروید. گفته از آنها اجتناب کنید. چرا شما این را به اینجا میآورید؟ گفت کار ما گره خورده است. ایشان را آوردیم تا گره کار ما را باز کند. گفتم چه کسی این توصیه را به تو انجام داده است؟ گفت سرمربیام.
* یعنی به شما پیشنهاد رشوه دادند؟
من کاملاً دیدم.
* امکان دارد مصداق این مسائل را به ما بگویید؟
از خرید بازیکن تا موارد دیگر.
* یعنی بازیکن را جهت تبانی در لیگ خریداری میکنند؟
شب بازی. یعنی شب قبل بازی که فردایش سرنوشت صعود یا عدم صعود تیم تو را رقم میزند، به یکباره بهترین دفاعت میگوید من تب دارم. دفاع نداری که در پست او بگذاری. ناچار میشوید دفاع راست خود را به پست دفاع وسط منتقل کنید. یکباره از فدراسیون با شما تماسی میگیرند که ایشان دوپینگش مثبت است. چه زمانی مسابقه است؟ فردا! که تو از ترس این بازیکن را هم دیگر نداری. خب هیچی دیگر.
* از این واضحتر هم اتفاق افتاده که بازیکن برای تیمی عملکرد واقعی خودش را به نمایش نگذارد یا کمکاری کند؟
بازی انجام داده ولی دقیقه ۹۰ بلند شده که قیچی برگردان بزند، دقیقاً همان توپ را نزده و توپ را مقابل فوروارد آنها گذاشته است.
* بعداً مشخص شده که رشوهای دریافت کرده؟ یا اینها همه حدس و گمان است؟
اینها بیّن است و من شاهد بودم. من در یک باشگاهی وارد شدم و این موارد را الی ماشاءالله شاهد بودم. به دلیل کاری که با یکی از مدیران باشگاهها داشتم به آنجا رفتم. دیدم که یکی از این آدمهای معروف به جادوگری پشت در نشسته است. به داخل اتاق رفتم. گفتم فلانی این چه کسی است که پشت در نشسته است. گفت بنشین تا برایت بگویم. مگر جادوگری در قرآن گفته نشده است؟ گفتم مذمتش را داریم. در قرآن نگفته که سراغ ساحر بروید. گفته از آنها اجتناب کنید. چرا شما این را به اینجا میآورید؟ گفت کار ما گره خورده است. ایشان را آوردیم تا گره کار ما را باز کند. گفتم چه کسی این توصیه را به تو انجام داده است؟ گفت سرمربیام.
* باشگاه لیگ برتری یا لیگ یکی بود؟
باشگاه لیگ برتری بود. شما در این مورد فکر کنید. وقتی یک مدیر عالیرتبه فوتبال به این نتیجه میرسد که با جادو و جنبل مشکلاتش را حل کند، نه با تکیه بر علم، بدنسازی، تغذیه، کار روحی- روانی، نه انتخاب خوب مربی و بازیکن. همه اینها را میخواهد در کاسه جادوگری بگذارد! حالا اگر یک نفر بگوید که جادوگر نیاز نداری پس این مقدار پول بده کار را برایت در بیاورد! این نوع تفکر آنها مشکل دارد.
* به نظر شما آیا فساد در فوتبال ایران سیستماتیک است؟ که مثلاً خیلی از باشگاهها درگیر آن هستند یا به ندرت تیمی درگیر فساد است؟
یک روزی بود و خداوند به هواداران فوتبال، شرف و جوانمردی فوتبال عنایت داشت. یک جریانی که میخواستند به قول خودشان فوتبال را از دو قطبی خارج کنند. مصمم شده بودند. آنها ۴ یا ۵ باشگاه بودند و همه آنها ید طولایی در مدیریت کلان داشتند که استقلال به دسته سوم برود و بعد پرسپولیس به آن سوپر جام برود. خدا کمک کرد و نشد. بعد از آن دیگر معنای سیستماتیک پیدا نکرد. همانطور که شما این موضوع را میبینید هنوز ما به متهم رسیدیم. یعنی جامعه هنوز به مجرم نرسیده است. مجرم موقعی است که دستگاه قضایی حکم بدهد و یک نفر را مجرم قلمداد کند. تازه بعد از آن فرد مورد نظر حق دارد که درخواست تجدید نظر کند. در تجدید نظر مجدداً ممکن است رای برگردد یا تایید شود. آن وقت ما میتوانیم بگوییم یک عده مجرم هستند. باید بگویم دردآور است که اصلاً در فوتبال متهم داشته باشیم. باید به گونهای بستر تمیز باشد که حتی معنا و مفهوم متهم نداشته باشد. ولی الان میبینیم که وجود دارد. بنده در ذهن خودم خیلیها را متهم میکنم، چون سیستمی وجود ندارد که بررسی کند و موضوع را تجزیه و تحلیل کند و از منافع افراد و کمیتهها، سیستمهای ادارهکننده فوتبال قوی و محکم دفاع کند. شما به دفاع آقای تاج نگاه کنید. کار ما نیست کار دستگاه قضایی است. چرا؟ اتفاقاً کار شماست. شما باید بررسی کنید و شما باید در بحرانها دست نیاز را به دستگاههای بیرونی از فوتبال دراز کنید. در فوتبال همه چیز تعریف شده است و جایگاه دارد. اگر کمیتهها قوی عمل میکردند کار به دستگاه قضایی نمیکشید. مگر اینکه نتوانی. مگر اینکه نتوانی و بعد از آن به سمت استفاده از دستگاه قضایی بروید. امروز من فساد را سیستماتیک نمیبینم.
* چند روز قبل با آقای فرشاد پیوس صحبت کردیم. او مشاهدات خودش را از لیگ یک اعلام کرد. نکته این بود اگر ما بگوییم اتفاقی افتاده فقط یکسری اتفاقات را مشاهده کردیم اما سندی درباره آن نداریم. اولین سوالی که از ما میشود، بروید سند اثبات حرف خودتان را بیاورید. در صورتی که وظیفه من جستجوی سند اثبات جرم نیست. من اگر شواهدی دارم باید به ارکان قضایی فدراسیون بگویم تا خودشان بروند قضیه را بررسی کنند که آیا صحت دارد یا خیر؟
نه اینطوری همه شاکی هستند. این قانون، قانون خوبی است وگرنه میتوانستند هر کسی را متهم کنند. آبروی آدمها مُفت به دست نیامده است. فرشاد پیوس در دروان بازیاش یکی از بهترین بازیکنان است. او سالم و خوب بوده و واقعاً چهره بوده و جزو نوادر فوتبال ما است. اما من اعتقاد دارم آن کمیته صیانت باید تشکیل شود. وقتی فردی مانند فرشاد پیوس صحبتی کند، او را صدا میزنند. آن کمیته میگوید شواهدت را بگو، از تو قرائن نمیخواهیم. شواهد و قرائن را در مسائل قانونی کنار هم میآوردند. شاهدش را ایشان باید باشد. قرائن را آنها باید پیدا کنند. ولی وقتی فردی نیست که در این موارد حرف آدمهای حوزه فوتبال را گوش کند، من به شما این حرفها را میگویم. بعد متهم میشوم چرا این حرفها را بدون مدرک گفتم؟ من امروز حرفی را از گذشته دور فوتبال میزنم. آیا نباید بگویم؟ چرا باید بگویید. اما باید بشیر و نذیر باشید. اگر کار خوب و بد را نگوییم، صره از ناصره خوب شناخته نمیشود. باید گفت. در جامعه تشویق و ترغیب وجود دارد. وقتی اینها (تشویق، ترغیب و تنبیه) نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ همه فکر میکنند که در حال انجام کار درستی هستند و درست عمل میکنند. بعد از این تصور، شاهد این خواهیم بود که چه اتفاقات عدیدهای رخ میدهد که کار تا جراحی پیش میرود. چرا قبل از اینکه بخواهیم جراحی کنیم، کار را مورد بررسی قرار نمیدهیم که عیب را تشخیص بدهیم و برای آن راهکار پیدا کنیم؟ شما اگر اجازه بدهید غده سرطانی در بدن بیمار رشد کند دیگر عمل جراحی او سخت میشود.
* در پرونده فساد در فوتبال، بابت گسترده شدن ابعاد فساد، از سوی فدراسیون فوتبال ترسی وجود دارد که کار به تغییر نتایج برسد و زلزله بزرگی در بدنه فوتبال ایران رخ بدهد. قبول دارید این ترس در بدنه مدیران فدراسیون فوتبال وجود دارد؟
چرا (ترس) نداشته باشد؟ من میخواهم بگویم که مسئولیت دارم و بستر کاری در سیستم بسیار خوب، بهینه و شفاف است. پس بهتر است اگر خودم عیوبی میبینم، نگویم و سکوت کنم. نمیداند چه اتفاقی میافتد. شما نمیتوانید به کسی که زگیل روی صورت مرا میبیند، بگویید نبین. او دارد میبیند. بعد شما میگویید مدرک؟ تو چرا نمیبینی؟ تو باید جلوی آیینه بروی و آنجا عیبهای خودت را تماشا کنید. آیینه شما چه کسی است؟ جامعه. آیینه شما وجدان جامعه است. وجدان جامعه شما مشغول داد زدن است. این وجدان میگوید این چهره، چهره گرفتاری است و به خاطر این زگیل است. این زگیل ممکن است سرطانی باشد. اگر به این موضوع رسیدگی نکنید ممکن است ریشه سرطانی آن وجود تو را نابود کند. از بروز اشکالات نترسیم. از مطرح کردن مشکلات نترسید. دست جراید را باید بوسید. به خدا اگر از انتقاد رسانهها بترسیم ما به رستگاری نمیرسیم. شلاق انتقاد مسیر ما را درست میکند. شلاق انتقاد که دیگر تعارف ندارد و باید به تن و بدن من مجری بزند. گاهی اوقات من شاهد این هستم که یک آقا شهردار است. همه دروغ میگویند جز او! آقا تو مشغول دروغ هستی. مردم شاهد دروغگویی تو هستند. حالا قصد دارید راست بگویید؟ شما باید حجت بینه نشان بدهید. من تو را در معرض قضاوت قرار میدهم. تو (مجری) نباید مرا در معرض قضاوت قرار بدهی. گاهی اوقات من شاهد این هستم که بعضی افراد و مدیران فکر میکنند ولی نعمت هستند و مردم خادمشان هستند. نخیر! مردم ولی نعمت هستند شما نوکر و خادم آنها هستید. اگر این را پذیرفتید در جامعه محبوب میشوید. اگر این را نپذیرفتید قضاوت مردم را قضاوت نادرست تلقی کردید. یک مخبر، سخنگو، مجری تلویزیونی، نویسنده و مصاحبه کننده را به خاطر اینکه شلاق انتقاد در دستانش است میخواهی دستش را بشکنی اما بیت المال دست تو است. بیت المال یعنی مال آن بنده خدا هم در دست تو قرار دارد. وقتی شما در مسائل اجتماعی و عمومی جلوی کلام، زبان و قلم را میگیرید، در فوتبال هم به تاسی موارد دیگر نتیجهاش همین موارد میشود. در ورزشهای دیگر هم همین میشود. آن وقت رئیس یک فدراسیون فکر میکند خداوندگارِ آن فن است و با اسطوره آن فن برخورد میکند و او را کنار میگذارد و میگوید کاذب است. نه! او کاذب نیست، تو کذاب هستی. من مگر میتوانم یک پهلوان و قهرمان ملی، اراده جمعیت درگیر این است که ایشان را پهلوان تلقی کند. تو دیگر نمیتوانی آن را از او بگیری. او در وجدان جامعه نمرهاش را گرفته است. تو اگر در وجدان جامعه نمرهات را نگرفتی، مشکل از تو است نه او. ببخشید من به همه بخشها مسائل را تسری دادم.
* سوال پایانی، در این شرایط فدراسیون باید چه کاری انجام بدهد و چه پیشنهادی برای آنها دارید؟
تشکیل کمیته صیانت و حضور مستمر و دقیق برای تجزیه و تحلیل در مسائل فوتبال. شنونده و خواننده باشیم. از شلاق انتقاد نترسیم و باور کنیم دشمن نداریم، خودمان دشمن میسازیم. چشم و گوش خودمان را باز کنیم و سلامت سیستم خودمان را حفاظت کنید.
انتهای پیام