عملیات «بیت المقدس» در چهار مرحله انجام شد و در حالی که رزمندگان در دو مرحله اول به پیروزی رسیده بودند در مرحلۀ سوم که همان آزادسازی خرمشهر بود با مقاومت ارتش صدام مواجه شدند. نیروهای دشمن حضور پرشماری در منطقۀ شلمچه داشت و نیروهای خودی در دو مرحلهٔ قبل خسته شده بودند. همین دلایل مانع از پیشروی اساسی در این مرحله شد و نیروهای خودی بعد از مقداری پیشروی، در ۳ کیلومتری شلمچه استقرار یافتند. اهداف مورد نظر این مرحله بهطور کامل محقق نشد، اما تعداد زیادی از نیروهای عراقی منهدم شده و اطلاعاتی از آرایش دشمن به دست آمد که برای اجرای مرحله چهارم عملیات و فتح خرمشهر مفید واقع شد.
در این زمان همۀ خبرگزاریهای کشورهای حامی صدام جنگ روانی شدیدی علیه رزمندگان ما و به نفع صدام به راه انداخته و پیامهای قرارگاه جنگ عراق و پیام صدام را منعکس میکردند. آنها بر نفوذ ناپذیری خرمشهر صحه گذاشتند، اما خرمشهری که ۳۰ هزار نفر نیروی نظامی عراقی را در خود جای داده بود، در مرحلهٔ بعدی زیر قدمهای لشکریان خودی قرار گرفته و اضمحلال ارتش متجاوز بعث عراق را به چشم دید.
نیروهای عراقی وقتی با مقاومت نیروهای خودی مواجه شدند، به شدت روحیهٔ خود را از دست دادند، اما جسارت گریختن را نیز نداشتند، زیرا در آیین بعثیها ممکن بود که سربازان فراری تیرباران شوند. از طرفی از اسارت توسط نیروهای ایرانی نیز بیم داشتند.
در همین راستا یکی از فرماندهان گردانهای تیپ امام حسین(ع) نقل کرده است: «ما یک افسر عراقی را اسیر کرده بودیم که اصرار داشت فقط با هم درجهٔ خودش صحبت خواهد کرد. ما هم حاج حسین خرازی را مطلع کردیم. «حاج حسین خرازی» آمد و بین او و افسر عراقی گفتوگویی شکل گرفت. من عربی میدانستم و این گفتوگوها را ترجمه میکردم. سپس «حاج حسین خرازی» دستهای افسر عراقی را باز کرد و گفت: «برو به نیروهایتان بگو ما آدمهای بدی نیستیم، ولی از خاکمان نمیگذریم.» سپس قمقمۀ آبش را به آن افسر داد و او در حالی رفت که مدام پشت سرش را نگاه میکرد. یکی دو ساعت بعد، صدای هیاهو و شعار به گوش میرسید. به سمت خاکریز روانه شدم و روی آن ایستادم. دیدم که جمعیت زیادی از عراقیها زیرپوشهای سفیدشان را به علامت تسلیم بالای سرشان گرفته بودند و به ستون به طرف مواضع ما میآمدند. جلوی این ستون، افسری که به دست «حاج حسین خرازی» آزاد شده بود، حرکت میکرد.» اینگونه بود که در عملیات بیتالمقدس جمعیت زیادی از سربازان عراقی اسیر شدند.
دو نفر از فرماندهان شجاع سپاه یعنی «حاج حسین خرازی»، فرمانده «تیپ ۱۴ امام حسین (ع)» و «حاج احمد کاظمی»، فرمانده «تیپ ۸ نجف اشرف»، در خط مقدم مرحلهٔ چهارم مشغول هدایت نیروها بودند و نخستین پیام پیروزی و آزادسازی شهر خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ توسط «حاج احمد کاظمی» مخابره میشود.
در این پیام، «احمد کاظمی» خبر آزادی خرمشهر را با بیسیم خود اعلام میکند و با لهجۀ شیرین نجفآبادی میگوید: «خرمشهر را خداوند آزادش کرد.» او پیش از امام خمینی(ره) این جملهٔ معروف امام را که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، به زبان آورده بود. در گفتوگوی پشت این بیسیم که چند سال از انتشار عمومی آن در شبکههای اجتماعی میگذرد، «حاج احمد کاظمی» میگوید: «من بهعنوان اولین فرمانده وارد خرمشهر شدم» و فردی آن سوی بی سیم ناباورانه پاسخ میدهد: «کجایی؟» شهید کاظمی مجدداً تکرار میکند: «وارد خرمشهر شدم.»
پس از «حاج احمد کاظمی»، «حاج حسین خرازی» به همراه نیروهایش وارد خرمشهر شدند و نخستین یگان تیپ امام حسین(ع) و تیپ نجف اشرف از اصفهان نام خود را بهعنوان اولین آزادسازان خرمشهر ثبت کردند.
پوشش خبری عملیات بیت المقدس در رسانههای جهانی
رادیو BBC در تاریخ پنجم خردادماه ۱۳۶۱ نوشته بود: «از زمانی که خبرنگاران غربی از نیروهای عراقی در خرمشهر دیدن کرده و از روحیهٔ خوب آنها گزارش دادهاند، بیش از سه یا چهار روز نمیگذرد که ناگهان همه شهر از دست عراقیها بیرون کشیده شده است.»
خبرگزاری رویتر نیز اینگونه موضعگیری کرده بود: «خرمشهری که ایرانیها آن را خونین شهر نامیدهاند، در پی یک نبرد ۲ روزه توسط ایران آزاد شد. بر پایهٔ این گزارش، ۳۰ هزار تن از نیروهای عراقی که از خرمشهر دفاع میکردند پس از کشته شدن فرماندهانشان در برابر نیروهای ایران تسلیم شدند.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس دست به تحلیل زده و نوشته بود: «بنا به گزارش آسوشیتدپرس از بیروت، ایران دیروز ادعا کرد که نیروهای شجاع آن بعد از ۵۷۸ روز، شهر ساحلی خرمشهر را آزاد کرده و بدین ترتیب به حضور نظامی ارتش عراق در تمام منطقه نفت خیز خوزستان پایان داده است. اگر ادعاهای به عمل آمده از سوی خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران صحت داشته باشد، آزادی خرمشهر به معنای شکستی حقارت آمیز برای رژیم صدام است. خرمشهر آخرین دژ تحت کنترل عراقیها در خوزستان بود»
منبع: کتاب نبرد بیست و ششم؛ تألیف از حسین سالمی
انتهای پیام