در همین راستا نظرات برخی از بزرگان، عالمان، شعرا و ادبای اهلسنت در مورد امام رضا(ع) را که در تاریخ ثبت شده است، ذکر میکنیم. این نکته را نباید از نظر دور داشت که تاریخ مدح اهلبیت همواره زیر تیغ سانسور خلفا و سلاطین زمان بوده است.
در منابع متعددی آمده است که روزی به ابونُواس اهوازی، شاعر شهیر عرب اهل سنت، گفتند که «چرا در مورد امام رضا(ع) شعری نسُرودهای؟» و او پاسخ داد: «موقعیت من در حدی نیست که دربارهٔ ایشان شعری بسرایم» و سپس این ابیات را در مدح حضرت رضا(ع) سرود:
«قیل لی: أنت أوحد الناس طرّا / فی فنون من الکلام النبیه
لک من جوهر الکلام بدیع / فی المعانی و فی الکلام البدیه
فعلی ما ترکت مدح ابن موسی / و الخصال الّتی تجمعن فیه
قلت: لا أهتدی لمدح إمام / کان جبریل خادما لأبیه»
در ترجمهٔ فارسی این ابیات آمده است که «به من گفتند که تو در میان تمام مردم در فن سخنوری و نکتهسنجی یگانهای/ جوهر گفتار اصیل در معانی و کلام داری / کسی که سخنان تو را درک کند، بهرههای وافر به او عطا میشود / به من گفتند که پس چرا مدح امام را ترک کردی؟ من پاسخ دادم که من راهی ندارم برای مدح امامی که جبرئیل خادم پدرش بود»
او این سرودۀ خود را نزد امام رضا(ع) خواند.. حسن ابن جهم میگوید از امام رضا(ع) شنیدم که فرمودند: «هر کسی دربارهٔ ما شعری بسراید و ما را در آن مدح و ستایش کند خداوند شهری که گستردهتر از هفت شهر دنیاست در بهشت برایش فراهم میسازد که آن را تمام فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل زیارت خواهند کرد.» توجه داشته باشید که شعر و ادبیات مهمترین ابزار رسانهای و ارتباطی دوران ماقبل مدرن بوده است.
در جلد چهارم «تاریخ ابنخلدون» نیز این عالم اهل سنت و اولین جامعهشناس مشرق زمین، در مورد امام رضا(ع) آورده است که «او در میان بنیهاشم، دارای مرتبهای عظیم بود.»
شمسالدین ذهبی، محدث و تاریخنگار مسلمان و سیرهنویس اهل سنت در سدهٔ هشتم در کتاب «سیر اعلام النبلاء» امام رضا(ع) را شایستۀ خلافت دانسته است و در کتاب «تاریخ الاسلام» در مورد امام رضا(ع) گفته است: «او آقای بنیهاشم زمان خود بود و با عظمتترین و با فضیلتترین آنها به شمار میرفت.»
ابن روزبهان خنجی، ایرانیالاصل ساکن شیراز که با دربار عثمانی در تعامل بود، در کتاب «مهمانخانه بخارا» گفته است: «او [امام رضا(ع)] مظهر علوم نبوی و وارث صفات مصطفوی و امام بر حق و رهنمای مطلق و صاحب زمان امامت خود و ارث نبوت و حق استقامت خود بود.»
او در ادامه، در وصف علی ابن موسی الرضا سروده است: «هزار دفتر اگر در مناقبش گویند / هنوز ره به کمال علی نشاید برد»
برخی از اهل سنت نیز مانند عبدالرحمن جامی، و برخی دیگر نیز این معنی را چنین به نظم درآوردهاند:
«امام علی نام عالی نسب / پناه عجم مقتدای عرب
از و بود راضی جهان آفرین/ از آنرو رضا گشت او را لقب»
در کتاب «الکوکب الدریه» آمده است که مناوی شافعی، امام رضا(ع) را دارای شخصیتی والامرتبه، بلندآوازه و صاحب کرامات بسیار توصیف کرده است. همچنین ابوسعد سمعانی، حافظ، محدث، فقیه شافعی و ادیب قرن ششم هجری قمری نیز، در جلد ۶ کتاب «الانساب»، گفته است: امام رضا(ع) اهل دانش و فضیلت بود و آن را با شرابت نسب جمع ساخته بود.
در مجموع باید گفت که بالغبر ۵۰ نفر از عالمان و نویسندگان اهل سنت در کتابهای خود به اجمال یا تفصیل، به شخصیت امام رضا(ع) پرداختند؛ بهعنوان مثال ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه»، محمد ابن جریر طبری در کتاب «تاریخ طبری»، ابوعلی بلعمی در کتاب «تاریخنامه طبری» و مسعودی در کتاب «التنبیه و الاشراف»، برخی از آنان هستند.
منابع: کتاب پرسمان رضوی، جلد اول و مقالهٔ امام رضا به روایت اهل سنت
انتهای پیام