از تولید مشترک این سریال و حتی کیفیت ساخت آن مهمتر، سوژهاش است که کمتر در پلتفرمهای ویاودی دیدهایم: مقاومت اسلامی و مبارزه با داعش. پیش از «آمرلی»، سریال «سقوط» تنها محصول خانگی با این مضمون بود و حالا کارنامه صنعت نمایش خانگی ایران، در تولید سریالهای استراتژیک به عدد دو رسیده است.
در مقابل این دو اثر که دومی هنوز پایان نیافته، حداقل ۶ مجموعه نمایشی تولیدشده در سازمان صداوسیما، اشارات مستقیمی به مبارزه مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران با گروهکهای تروریستی تکفیری در سوریه و عراق داشتهاند که برخی مثل «پایتخت ۵» و «خانه امن» را میتوان در زمره محصولات پرمخاطب رسانه ملی دانست.
با وجود این تلاش و هزینه در تلویزیون، «آمرلی» و «سقوط» کارکرد مهمی دارند که احتمالا محصولات صداوسیما ندارند و آن، آشنایی طیفی از مخاطبان با این معانی است که احتمال دارد به ندرت مخاطب محصولات تلویزیونی قرار بگیرند.
شاهد این سخن، یک نظرسنجی از معتبرترین نهاد افکارسنجی کشور است. با وجود نمایش ۶ سریال تلویزیونی یادشده، طبق نظرسنجی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در اسفند ۱۴۰۱ و پیش از پایان پخش سریال «سقوط» منتشر کرد، ۳۲ درصد از مخاطبان این سریال، اعلام کردند تا پیش از تماشای آن، هیچ محصول فرهنگی درباره داعش نخوانده و ندیدهاند. رقم چشمگیر یک سوم تماشاگران، به اندازهای بالاست که تولید محتوای هنری و رسانهای مخصوص را بطلبد.
اگرچه شواهد نشان میدهد «آمرلی» به اندازه «سقوط» دارای بیننده نیست، ولی میتوان حدس زد اگر حالا هم یک نظرسنجی از مخاطبان سریال «آمرلی» صورت گیرد، این اثر نیز کمابیش دارای آماری مشابه با نظرسنجی یادشده خواهد بود.
اهمیت تولید و پخش محصولات ملی و استراتژیک در پلتفرمهای نمایش خانگی اینجاست. در حالی که احتمالا میزان مخاطب سریالهای رسانه ملی با گستره و نفوذ فوقالعاده بالای مدیوم تلویزیون در خانههای ایرانیان، با مخاطبان چند میلیون نفری پلتفرمهای نمایش خانگی قابل قیاس نیست، ولی دست سریالهای خانگی به مخاطبی میرسد که چندان در دسترس سریالهای تلویزیونی قرار ندارد.
به شکل شهودی، میتوان مخاطب محصولات نمایش خانگی را طبقه متوسط شهرنشین یا حتی کلانشهرنشینی دانست که برای پر کردن اوقات فراغت، تمایل دارد بیشتر به آلترناتیو تلویزیون سنتی توجه کند. این مخاطب که به علت امکانات و دسترسیها، شاید حتی بیش از جمعیتش، دارای ظهور و بروز رسانهای خصوصا در شبکههای اجتماعی باشد، خواه ناخواه در اثر این دیده شدن، اهمیتی دوچندان مییابد. بازتاب گسترده سریالهای نمایش خانگی در شبکههای اجتماعی در مقابل سروصدای کمتر همتایان تلویزیونی، نشانهای از همین وضعیت است.
کاهش تماس این مخاطبان با محصولات رسانه ملی که به علل مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اتفاق افتاده، یکی از آخرین راههای دستیابی به آنان را سریالهای خانگی قرار داده. البته مراد هم تنها سریالی نیست که توسط پلتفرمها پخش شود، بلکه از نظر مختصات صنعتی و رسانهای، باید با اقتضائات این دست سریالها ساخته شده و اصطلاحا شبیه سریالهای نمایش خانگی باشد.
«آمرلی» البته جز این مورد، نقطه قوت دیگری هم نسبت به «سقوط» دارد که آن، تولید مشترک اثر است؛ بر همین اساس بود که این سریال توانست مخاطبی بیش از یک سریال معمول ایرانی دستوپا کند و در خارج از مرزهای کشور هم دیده شود، تحسین شود و حتی جایزه بگیرد.
در عین حال، هشداری که باید به تولیدکنندگان این محصولات داد، پرهیز از شعارزدگی است. هرچند دو پروژه یادشده، چندان دچار این نقطه ضعف نیستند، اما مستقیمگویی احتمالا رایجترین عارضهای است که محصولاتی با مضامین ملی و استراتژیک را ضعیف میکند. در این سریالهای خانگی، شعارزدگی یک پیامد بزرگتر هم خواهد داشت و آن، نه فقط تخریب ارتباط محصول با مخاطب، بلکه حتی آسیب به مدیوم است؛ مدیومی که حالا محل رجوع مخاطب دنبالکننده رسانههای آلترناتیو شده و نظر قشر تازهای از بیننده را جلب کرده، اگر در برابر بیان شعارزده و سیاسی مراقبت نشود، این خاصیت مهم را از دست خواهد داد.
انتهای پیام