به گزارش ایسنا، سیزدهمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با چالشها و راهکارهای تحول کشور بر اساس سند الگوی اسلامی ایرانی برگزار شد. در این کنفرانس باقر غباری بناب، استاد دانشکده روانشناسی و علوم ترتبیتی دانشگاه تهران و نفیسه حاجی حیدری دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران مقالهای با عنوان «عقلانیت و معنویت با نگاه روانشناختی» ارائه دادند.
در این مقاله آمده است عقلانیت و معنویت سازههایی هستند که در علوم و حوزههای تخصصی مختلف میتوان از آنها صحبت کرد. تاریخچه رشد و تحول این سازهها نیز شاهد نوسانات مختلف در مکاتب مختلف روانشناسی، فلسفه، عرفان، کلام و حدیث بوده است. در مثنوی معنوی که گروهی آن را تفسیر قرآن میخوانند مولوی عقلانیت فلسفی و محاسبه گر را محدود میداند. پیامبران معنویت را در اولویت قرار داده و آن را جزو لاینفک وجود انسان به شمار میآورند. عقلانیت نیز در راستای هدایت انسان تنظیم شده است.
انبیاء و اولیاء این عقلانیت را برای نجات انسان ضروری میدانستند منتهی معنویت چنان چتر گستردهای است که عقلانیت را نیز در بر میگیرد. عقلانیت برای تشخیص خیر از شر و گمراهی از رشد و هدایت تنظیم شده است. بحثهای معنویت و عقلانیت یکی از داغترین بحثها در حوزههای فلسفی و عرفانی است و تفاوت معنویت و عقلانیت در کشف حقایق عالم روان انسانها بوده است.
تفکیک این سازهها و تحدید هر کدامشان به حدود خود بستگی به تعریف و نظریههای گوناگون فلسفی دارد. در این مختصر پژوهشگران حاضر قصد دارند از بعد روانی و روانشناختی به این موضوع بپردازند. بنابراین فقط برای وصل شدن به بحث همکاران در رشتههای دیگر از جنبههای دیگر غیر از رویکرد روانشناختی به موضوع خواهند پرداخت. از آنجا که پژوهشگران حاضر از دیدگاه روانشناسی به موضوع نگریستهاند لازم ندیدهاند که آراء فلاسفه و عقلا را در باب معنویت و عقلانیت در طول تاریخ از ارسطو از یونان باستان، از فلسفه مشایی تا کنون پیگیری کنند.
لذا سنگینی بحث بر دوش روانشناسی اعماق افتاده است و از بین روانشناسان اعماق با توجه به ضیغ و محدودیت فضای نگارش به دیدگاه یونگ بطور اختصار پرداخته شده است. روش تحقیق در این مقاله مطالعه حاضر به بررسی تحلیلی متون مرتبط با عقلانیت و معنویت پرداخته است. رابطه عقلانیت و معنویت با توجه به بررسی تحلیلی و انتقادی مفاهیم و سازهها مورد بررسی و نتیجه گیری قرار گرفته است. تعاریف معنویت و عقلانیت و ارتباط بین آنها از نظر جامعیت و منحصر بودن و همچنین از دیدگاه روانشناسی (یونگ) و عرفانی (مولوی) مورد بررسی قرار گرفته است.
بحث عقلانیت و معنویت یکی از قدیمیترین بحثهای بین فلاسفه و اهل تصوف و عرفان بوده است. پس از اسلام با استفاده از آیات قرآنی و تفسیر ابن عباس از آیات قرآن در مورد آیات مربوط به عقلانیت و معنویت که از بهترین تفاسیر به حساب میآیند این بحث جان تازهای گرفت. معراج نبی اکرم (ص) که توسط صحابه در زمان خود حضرت نبی انگیزه فزونی بر افرادی خالص و متقی شد که این بحث را در خودسازی خیلی جدی بگیرند. ادامه تفسیر معراج نبوی در شکل دادن به نظرات عرفان اولیه از قبیل ذوالنون مصری، بایزید بسطامی، ابوسعید ابوالخیر، عطار نیشابوری بسیار موثر بوده است.
الگوی معراج یکی از بحثهای داغ در مورد سفر روحانی و سیر و سلوک و خروج به طبقات معنویت بوده است. بحثهای داغی که بین فیلسوفان عقل گرا و صوفیان اهل دل مطرح شده است گسترش خود را تا بحثهای ملای رومی کشانده و ایشان بارها این دو نوع تعبیر و تفسیر از سیر و سلوک را در مثنوی خود بیان کرده است. مثلا در مقایسه رومیان و چینییان به صورت بسیار آشکار سمت صوفیان را گرفته و آنها را اهل دل نامیده که در صدد زدودن زنگارهای گناه و معصیت از روان خود بوده و قلب خود را آئینه تمام نمای نور خداوندی میسازند و این صوفیان که دانش هر لحظه را از طرف دل خود دریافت میکنند چنانکه گویند:
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
آشکارا به گرفتن میوههای تر و تازه و دانش لحظهای از سوی خدا دوستانش را دعوت میکند. افراد دیگری نیز بودند که تدبیر و اندیشیدن بهای بیشتری میدادند که یکی از آنها بوعلی سینای فیلسوف معروف ایرانی است. مشهور است که بین بوعلی و ابوسعید ابوالخیر بحثی صورت گرفت و هر کدام نماینده مکتب خود شدند که با دیگری به بحث بپردازند و ببینند که حقیقت از آن فیلسوفان است که با تعقل و اندیشه ورزی به حقیقت دست مییابند یا از آن اهل تصوف و عرفان که با تقوی و پرهیزگاری و تمیز نگهداشتن دل در آینه آن حقیقت را منعکس میکنند. پس از بحث طولانی وقتی بوسعید از جلسه خارج شد از نتیجه مباحث پرسیدند و چنین گفت: «من هر جا که با نور ایمان، تقوی و پرهیزگاری از درجات علم رسیدم دیدم که بوعلی نیز عصا زنان این راه را طی کرده است. وقتی از بوعلی نیز سوال کردند او نیز گفت: به هر جایی که با عصای استدلال رسیدم تا به عمق دانش دست یابم قبل از خود بوسعید را آنجا دیدم.
این تعریف و تمجید بوعلی و بوسعید از همدیگر شاید یکی از مختصرترین و معتبرترین نتیجه گیریها باشد که علم تعقل محور و پرهیز و تذکر گرا در نهایت مورد قبول خدا و راه معتبری برای کشف حقیقت است و شاید به قول یونگ برای افراد درون گرا راه کشف و درون گری پاسخگو باشد و برای افراد برون گرا و اجتماعی روش تعقل محوری بهترین روش باشد ولی با توجه به اندیشه ورزی و با عنایت به نظریه اشراق سهروردی نویسندگان حاضر در تفسیر معضلات روانی از مدل اشراقی سود جستهاند و به نوبه خود طرف درون گرایان و اشراقیون را گرفته و معتقدند که ترکیب این دو روش همانند نیمکره راست و چپ مغز ضروری است ولی اگر قرار باشد که اولویتی به یکی داده شود بنا به دلایل زیر اولویت به معنویت داده میشود.
الف: گستره و وسعت ناخودآگاه و علم لدنی که از طریق معنویت و علم نبوی میتوان به آن دسترسی پیدا کرد.
ب: بنابر عقیده مدافعان روانشناسی اعماق که از خودآگاهی از درون ناخودآگاه جمعی رویش کرده است و پیوسته دریای بی نهایت این ناخودآگاه جمعی به کوزه خودآگاه افراد ریزش میکند.
ج: معنویت علاوه بر داشتن پایههای علمی که هنوز کشف نشده است ولی عملا عواطف، احساسات و کارکردهای زیستی و روانی ما را مدیریت میکند به علت نزدیک بودن به فطرت انسانی نسبت به اخلاقیات اصیل منبع بهتری است.
د: اندیشیدن بدون معنویت میتواند در جهت خودمحوری و منفعت طلبی شخصی به کار گرفته شود و فاجعه ایجاد کند و موجب استحمار و استضعاف دیگران شود.
با در نظر گرفتن این امور و با توجه به اینکه معنویت عقلانی سالمترین نوع معنویت است و ما به نفع معنویت سالم در مقابل تعقل صرف دفاع میکنیم.
انتهای پیام/