دل‌هایی که دخیل مهربانی شده‌اند

پاهایش نه بر زمین که بر ابرها است، دلش غنج می‌زند که در رهایی و هوای بی‌حصار و میله، گام می‌زند، چو آهویی رمیده از صیاد نه به پا که به سر می‌رود. اشتیاقی ناتمام به رفتن در وجودش موج می‌زند که او را بی هیچ خستگی تا مقصد می‌برد.

می‌رود تا شروع اش را این بار از آنجایی آغاز کند که آستان مهر بی‌انتهاست، همان که به هنگام یاس و ناامیدی و رنج محبس، آنجا که در برزخ ناچاری، ناداری، گرفتاری در بند بود، گره گشایش شد چون همیشه که وقتی دست ها را بر پنجره فولادش قفل می زد این بار هم دل بر ضریح نور بست و در این گرفتاری دل شکسته را روانه آستان حضرت کرد .

آرزو کرد کاش آهویی می شد و خورشید غریب، ضامنش و چه نزدیک بود آرزو.

اینک  او به شکرانه این رهایی، پای پیاده تا آستان جانان می رود و در مسیر مهر، خدمت می کند زائران حضرت را؛ کودک خسته را به دوش می گیرد. ویلچر جوان قطع نخاعی را ساعت ها به پیش می راند، بادگیرش را حفاظ نوزادی در برابر باران می کند و عصای دست پیرمردی می شود که این مسیر را به عشق می پیماید.

با پاهای تاول زده اما استوار گام برمی دارد و درمسیر امام مهربانی ها، عشق و مهر نثار می کند تا به وادی مقدس برسد.

با تنی خسته و روحی تکیده از رنج روزگار در آستانه این حریم کبریایی در میان صحن و سراهای بهشتی نجوا کنان اذن دخول می خواهد و مسحور این فضا پا به درون می‌گذارد.

در میان شکست نورمقرنس های میناکاری و آیینه کاری‌ها می شکند و بیخود از خود با سیل جمعیت عاشق می رود تا پای ضریح مطهر.

من به شفا آمده ام، تا جان را به نور هشتم شفا و تطهیر بخشم و دل از هر چه غیر است، صافی کنم و نگاهم و دستانم را از ناپاکی ها بشویم و در حریم حرمت یار خود را بار دیگر بازیابم.

او تنها نیست و چون او بسیارند و هر کسی به حاجتی بر در خانه مهر آمده است.

اما همه آمده اند با دیدگانی آرزومند و دستانی مملو از آرزوها و دعاهایی که با نجوا و زمزمه در سرزمین اعجازهای بهشتی در سایه مهر و رافت امام مهربانی ها تا عرش می رود، تا بر فرش زمین روا شود.

هر آنکه توانسته به هر شکل پا در این مسیر نهاده از آنکه فقط با یک پا مسیر می پیماید تا آنکه به دل می پوید، هر یک به عشق و نذری در مسیر عصمت هشتم غریب الغربا پیاده راهی شده اند از شیعه و سنی؛ کرد و ترک و ...

اما نه امام هشتم غریب الغربا نیست که او آشنای قریبی است.

اما عشاق حضرت فقط زائرانش نیستند بلکه آنان که بی ریا و خالصانه خدمت این زوار می کنند هم آمده اند تا در سایه مهر هشتم، خاک پای زائران را طوطیای چشم کنند.

دهه کرامت است و این روزها قبله‌گاه حرم علی ابن موسی‌الرضا (ع)، دیار کریمان تعظیم گاه هزاران عاشق شده است، امروز که به سیل جمعیت حاضر در صحن‌های باصفای رضوی می‌نگرم به‌خوبی می‌فهمم که چه نیکو گفته‌اند، کبوتر شدن بال و پر نمی‌خواهد.

توصیف حضور مردمی که از سرتاسر این کره‌ی خاکی پای به مکانی گذاشته اند که روزی مردمی از کیلومترها آنطرف‌تر تنها به عشق آنان به این سو آمده اند، سخت است.

پایتخت معنوی کشور امروز مملو از زائرانی است که برای گفتن «لبیک» دوباره به امام خویش به مشهد آمده اند تا باری دیگر از عمق وجود عشق و ارادات خود را به سلطان توس نشان دهند.

این روزها خراسان شمالی میزبان زائران پیاده حرم مطهر شمس الشموس، امام هشتم(ع) است که به صورت پیاده در حال رسیدن به بارگاه ملکوتی امام مهربانی ها هستند تا روز ولادت این امام بزرگوار در حرم ایشان باشند.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۰۹:۱۸
  • دسته‌بندی: خراسان شمالی
  • کد خبر: 1403022820295
  • خبرنگار : 50046