نقد تند و تیز سند ملی موسیقی در پژوهشگاه وزارت ارشاد؛ «موسیقی‌ فاخر» چاله است!

پیروز ارجمند در پژوهشگاه فرهنگ و هنر وزارت ارشاد در نقد سند ملی موسیقی می‌گوید که برای «برای اثر هنری موسیقی نمی‌توان سند نوشت» و مسعود کوثری هم تاکید می‌کند که سند فعلی، درباره موضوعات بسیاری سکوت کرده و روی عبارت‌هایی مثل «موسیقی فاخر» که مانند چاله هستند، مانور داده است.

به گزارش ایسنا، نشست نقد و بررسی سند ملی موسیقی باحضور مسعود کوثری (استاد تمام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) و پیروز ارجمند (آهنگساز و پژوهشگر موسیقی) سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

سند ملی موسیقی غیرواقعی است

در آغاز این نشست پیروز ارجمند درباره روح حاکم در سند ملی موسیقی به نکاتی پرداخت که در ادامه آن را می‌خوانید.

او گفت: تدوین این سند که از سال ۹۰ آغاز شده و ۱۲ سال طول کشیده، یک سند چند صفحه‌ای است که خیلی کلی گویی و مباحث کمی و فلسفی دارد و نشانی از پروژه و رویداد که بیانگر واقعیت باشد، ندارد. آنقدر این سند در متن پراکنده گویی کرده و سردرگم است که به تک تک خط‌های آن می‌توان ایراد گرفت که این نشان می‌دهد کسانی که این سند را نوشته‌اند از واقعیات موسیقی ایران و جهان بی‌خبر بوده‌اند. 

او ادامه داد: در این سند از عبارت «مهندسی فرهنگی» استفاده شده است ولی مگر می‌شود که فرهنگ را مهندسی کرد؟ فرهنگ یک عنصر پویا در بطن جامعه است و نمی‌توان آن را مهندسی کرد، بلکه دولت‌ها صرفا می‌توانند سرعت فرایند توسعه را بیشتر یا زیرساخت‌ها را فراهم کنند. اما هیچ دولتی نتوانسته به هنرمند خود بگوید تو اثر بنویس تا آن اثر بتواند منشأ تحول در جهان شود. بلکه هنرمند اثر خود را خلق می‌کند، دولت‌ها زمینه‌ای برای بروز و ظهورش پیاده می‌کنند، حقوق معنوی مالکیت‌ها را حمایت می‌کنند و اثر منتشر می‌شود. درحقیقت تنظیم سند برای موسیقی، مثل این است که به یک باغدار بگوییم که من می‌گویم زردآلوی درختت چه رنگی باشد! آخر ولی زردآلو زردآلو است. برای اثر هنری موسیقی نمی‌توان که سند نوشت.

موسیقی انتزاعی‌ترین هنرهاست، مگر می‌توان برای اثر انتزاعی سند نوشت؟ موسیقی فراگیرترین، پرکاربردترین، بینارشته‌ای‌ترین و علمی‌ترین هنرها است. به همین جهت نظر دادن درباره آن باید با حضور کارشناسان، اساتید دانشگاه، خبرگان، مدیران و کسانی که در این زمینه تجربه دارند باشد. ولی هیچ نشانی از حضور چنین افرادی در تنظیم این سند برای موسیقی نیست. حتی در پیاده‌سازی مفاد این سند مدیر دفتر موسیقی که سکان‌دار موسیقی کشور است حق رأی ندارد

برای اثر انتزاعی که سند نمی‌نویسند! 

این هنرمند با بیان ویژگی‌های موسیقی و لزوم نوشتن سند برای آن گفت: برای پدیده‌ای سند نوشته‌ شده که چند ویژگی دارد؛ اول اینکه موسیقی انتزاعی‌ترین هنرهاست، خب مگر برای اثر انتزاعی می‌توان سند نوشت؟ مگر اینکه موسیقی متن داشته باشد که آن بحث دیگری است. موسیقی فراگیرترین، پرکاربردترین، بینارشته‌ای‌ترین و علمی‌ترین هنرها است. به همین جهت نظر دادن درباره آن باید با حضور کارشناسان، اساتید دانشگاه، خبرگان، مدیران و کسانی که در این زمینه تجربه دارند باشد. ولی هیچ نشانی از حضور چنین افرادی در تنظیم این سند برای موسیقی نیست. حتی در پیاده‌سازی مفاد این سند مدیر دفتر موسیقی که سکان‌دار موسیقی کشور است حق رأی ندارد.

او ادامه داد: اگر ما قبول داریم که موسیقی کلاسیک غرب یک موسیقی ارزشمند علمی است، آیا بررسی کرده‌ایم که فرانسه چه کرده که امروز مصرف محصولاتش مشتری خودش را دارد؟ همچنین در سند از کلمه ابتذال برای موسیقی قبل از انقلاب استفاده شده است ولی آیا این ابتذال الآن وجود ندارد؟ گرچه طی ۴۵ سال گذشته تمام رویکرد ما در جهت سلب رویکرد بوده و تازه بعد از ۴۵ سال در حال مطرح کردن این صحبت‌ها هستیم! این سند در کلیات غیرقابل دفاع است و تنها کلمات قشنگی دارد. من به عنوان کسی از اول انقلاب تا امروز در جریان همه اتفاقات موسیقی هستم، موسیقی کار کرده‌ام و مسئولیت‌هایی داشته‌ام، می‌توانم بگویم تا امروز رفتاری که با موسیقی شده است، سلبی بوده تا ایجابی. این سند در جهت توجیه و ایجابی کردن موسیقی است. 

ارجمند اضافه کرد: در متن این سند، به وفول ادبیات سلبی دیده می‌شود. مثلا در ماده دو اهداف این سند، بندی هست که نوشته: «پاسداشت جایگاه هنرمندان موسیقی و پیشگیری از کارکردهای غلط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی محتمل در حاشیه موسیقی». یعنی موسیقیدان‌ها خود عقل، درایت و اندیشه ندارند و دولت باید تعیین کند که جایگاه آنها چگونه باشد. درصورتی که موسیقیدان‌ها راهبران جامعه هستند، اینها چگونه می‌خواهند به هنرمند بگویند که کارکردش اشتباه است و آنها می‌خواهند او را راهنمایی کنند. یا در سند آورده شده «تأمین حقوق معنوی جامعه، مخاطب، هنرمند و تولیدکننده، در فرایندهای قانونی و ساختاری حوزه موسیقی»، آخر چگونه می‌خواهند حقوق معنوی جامعه را تعریف کنند؟ آیا می‌توان به تولیدکننده گفت که حقوقش را دولت تأمین می‌کند؟ اصلا نمی‌تواند این کار را کرد. هنرمند تنها باید یک اثر را تولید و دولت کیفیت را تایید کند. در کیفیت هم خود به خود ممیزی عرفی و اخلاقی شکل خواهد گرفت. باید به بلوغ هنرمندان اعتماد کنیم نه اینکه برای آنها تعیین کنیم که جایگاهش کجاست!

اینکه بعد از سال‌ها دنبال نوشتن سند موسیقی هستیم، یعنی یک جای کار ایراد داشته است

در اکثر شهرها کنسرت در سالن‌های ورزشی اجرا می‌شود. ولی در این سالن که نمی‌توان آداب موسیقی را رعایت کرد! در سالن‌های رسمی کنسرت موسیقی باید کت و شلوار پوشید، کفش‌ها تمیز باشد، بوی عرق بدهید در سالن شما را راه نمی‌دهند. ورود به این سالن‌ها آداب دارد!او گفت: اینکه بعد از ۴۵ سال به دنبال نوشتن سند موسیقی هستیم، یعنی یک جای کار ایراد داشته است و آن هم این است که دانشگاهیان و متخصصین موسیقی در تصمیم‌گیری برای موسیقی دخیل نبوده‌اند. آیا پزشکان قبول می‌کنند که یک غیر پزشک رییس بیمارستان باشد؟ به هر حال مشخص نیست چه کسانی این سند را نوشته‌اند و گویا حمیدرضا نوربخش تنها عضو موسیقیدان نگارش این سند بوده است. ولی آیا مدیر غیر موسیقیدانی که سه سال مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری بوده است صلاحیت حضور در تدوین سند را دارد؟ این کار باید توسط یک گروه علمی انجام شود؛ این گروه علمی باید آسیب‌ها و کارکردها را بررسی کند، راهبردهای کلان را براساس مدل علمی استراتژیک ببیند ولی چنین چیزی در سند وجود ندارد. مثلا من عبارت موسیقی ایرانی اسلامی را برای بار اول است که می‌شنوم؛ چون یک موسیقی اسلامی داریم که کارکردش مشخص است ولی موسیقی ایرانی چیز دیگری است و لزوما ایرانی بودن به اسلامی بودن ختم نمی‌شود. کما اینکه موسیقی مصر را هم داریم که اسلامی است ولی ایرانی نیست. بنابراین واژگانی که در اینجا خلق شده به نوعی توجیه کننده تصویب سند بوده است. 

سند ننویسیم چون نتیجه‌ مشکل‌دار است؟

او گفت: من با سندنویسی مخالف نیستم، اما سند چه می‌خواهد بگوید؟ آیا قرار است یک نقشه راه باشد؟ سند باید در رویکرد خودش رفتارها را مشخص کند. مثلا می‌گوییم اجرای کنسرت باید استاندارد شود، در همین جهت دولت باید سرمایه‌گذار را تشویق کند و بسته‌های حمایتی به آنها بدهد. سالن‌های کنسرت ما استاندارد نیست. در اکثر شهرهای ما کنسرت در سالن‌های ورزشی اجرا می‌شود و جوانی که در آن سالن ورزشی تیم مورد علاقه خود را تشویق کرده باید با همان روحیه به تماشای کنسرت خواننده مورد علاقه خود بنشیند، ولی در این سالن که نمی‌توان آداب موسیقی را رعایت کرد! در سالن‌های رسمی کنسرت موسیقی باید کت و شلوار پوشید، کفش‌ها تمیز باشد، بوی عرق بدهید در سالن شما را راه نمی‌دهند. ورود به این سالن‌ها آداب دارد. آیا برای ظرفیت ۸۵ میلیونی کشور سالن‌های مناسب کنسرت ساخته‌ایم که در هر شهر یک سالن کنسرت استاندارد داشته باشیم؟ شهرداری باید مسئولیت ساخت این سالن‌ها را برعهده بگیرد که گروه‌های موسیقی بتوانند در آنها کنسرت برگزار کنند.

این هنرمند تصریح کرد: در این سند وزارت ارشاد می‌توانست اعلام کند که برای تقویت بخش اقتصادی سالن‌ها را درست می‌کند. من در جشنواره‌های مهم موسیقی دنیا حضور پیدا کرده‌ام ولی هیچکدام موسیقی ایران را نمی‌شناختند و این نشان می‌دهد نتوانسته‌ایم بزرگترین جشنواره موسیقی کشور را تبدیل به یک برند کنیم. در این سند می‌شد ذکر کرد که باید رویدادهایی تعریف کنند که گردشگری موسیقی را رونق دهد. سند باید راهکار نشان دهد. تا زمانی که راهکار نشان ندهد فایده ندارد. این سند باید ۸۰۰ صفحه داشت که گفته می‌شد برای ساخت سالن موسیقی چه رویکردی دارد نه اینکه کلی گویی کند.

او ادامه داد: جای وزارت آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان در این سند کجاست؟ در سال ۸۹ پنج میلیون دانش آموز فعال در حوزه سرود داشتیم، ولی اینکه چند سال بعد از آن جمعیت به ۱۰۰ هزار نفر در یک استادیوم برای ضبط یک سرود برسیم، هنر نیست. بلکه نشان می‌دهد رویکرد ما در سرود هم اشتباه بوده است. نقش دستگاه‌های امنیتی و فرمانداری‌ها کجای این سند دیده شده است؟ امروز اکثر استان‌ها برگزاری کنسرت خود را به شورای تأمین محول کرده‌اند بنابراین باید نقش دستگاه‌های امنیتی دیده می‌شد.

می‌توان مجوز تک‌خوانی زنان را تحت شرایطی صادر کرد

این موسیقیدان درباره مباحث فقهی موسیقی در این سند گفت: کجای این متن درباره موسیقی خیابانی و موسیقی زیرزمینی نظر داده است؟ بخواهیم یا نخواهیم وقتی فرزندان ما می‌خواهند به موسیقی گوش کنند دیگر کاری به این ندارند که فقه چه گفته است! حتی اگر مبنا فتاوایای مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه باشد، وزارت ارشاد می‌تواند مجوز تک‌خوانی زنان را با شرایطی بدهد. ولی آیا این کار را می‌کنند؟ خیر؛ زیرا یکی از مشکلات ما خود مدیران هستند. درحقیقت این مدیران بخاطر نگرانی برای حفظ جایگاه خود، حتی در مواردی که امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب بسیار شفاف درباره مسائل فقهی صحبت کرده‌اند، اعتنایی نکرده و سلیقه شخصی خود را دخیل کرده‌اند.

او با طرح این پرسش که «بحث نشان دادن ساز در کجای این سند حل شده است؟» گفت: جایی برای سبک‌های مختلف موسیقی در این سند در نظر گرفته نشده است. واقعیت جامعه موسیقی این است که در ایران مصرف ۹۸ درصدی موسیقی پاپ داریم. اگر در این سال‌ها درست عمل کرده بودیم، می‌توانستیم یک گروه موسیقی ایرانی فعال را نام ببریم. می‌گویند آقای علیرضا قربانی موسیقی سنتی اجرا می‌کند ولی موسیقی او تلفیقی است. باید فاتحه موسیقی کلاسیک غربی، ایرانی، هنری، سرود و... را بخوانیم. در این سند به بحث تسهیل مجوزها پرداخته نشده است، هنرمندی مثل علیرضا قربانی که طی سال بارها کنسرت برگزار می‌کند چرا باید هر بار برای مجوز به ارشاد مراجعه کند؟ ما باید به هنرمند اعتماد کنیم و مثلا به آن‌ها که فعال هستند مجوز ۶ ماهه بدهیم. مگر وقتی گواهینامه‌ می‌گیریم هر روز آن را با پلیس راهنمایی و رانندگی چک می‌کنیم؟

برداشتی اشتباه از کلمه حکمرانی، فاخر و تمدن‌سازی!

«موسیقی فاخر» از آن چاله‌هایی است که کشور سال‌هاست در آن افتاده! یعنی از ادعای تولید فیلم فاخر به «فسیل» رسیده و معلوم است از ادعای موسیقی فاخر هم به «صادق بوقی» می‌رسد. سمِ حوزه هنر، کلمه فاخر است. ولی می‌بینیم که سرمایه زیادی را مثلا برای تولید یک سمفونی ملی به ظاهر فاخر صرف می‌کنند اما آن سمفونی ملی را مردم نمی‌شنوند و تنها جنبه نمایشی دارد

در بخش دیگری از این نشست، مسعود کوثری درباره گذاره‌های پرهیاهوی سند صحبت کرد.

کوثری گفت: در بخش اهداف سند از کلمه «حکمرانی» استفاده شده است. سند نشان می‌دهد تدوین‌کنندگان از مفهوم کلمه حکمرانی شناختی ندارند؛ زیرا حکمرانی به منزله میان‌داری است و به همین جهت دولت‌ها بسیاری از وظایف خود را به انجمن‌های مدنی واگذاری می‌کنند و تنها به کار تسهیل، میان‌داری و نظارت می‌پردازند. درصورتی که منظور از حکمرانی در این سند کاملا حکومتی و حاکمیتی کردن است. دومین مسئله «تمدن‌سازی» است. این ادبیاتی که اخیرا تحت تأثیر برخی جامعه شناسان به منزله تمدن ایرانی اسلامی راه افتاده، مفهوم دارای تردیدی است. من خیلی با این مفهوم موافق نیستم؛ چون دوران تمدن‌ها به مفهوم دقیقش گذشته است. حال زمانی تمدن چین، هنر، ایران باستان داشتیم، ولی دوران امپراتوری‌ها یا تمدن‌ها به مفهوم کلی خودش گذشته است. امروز بیشتر با دولت/ ملت‌ها مواجه هستیم. در این زمینه دقیقا چه کسی مسئول تمدن اسلامی است؟ ایران؟ مصر؟ دقیقا کدام کشور می‌تواند بگوید من مسئول تمدن اسلامی هستم؟ هیچکس! ما مسئول دولت ملت ایران هستیم و در همین حد هم بتوانیم کارمان را درست انجام دهیم گُل کاشته‌ایم.

او ادامه داد: «موسیقی فاخر» از آن چاله‌هایی است که کشور سال‌هاست در آن افتاده! یعنی از ادعای تولید فیلم فاخر به «فسیل» رسیده و معلوم است از ادعای موسیقی فاخر هم به «صادق بوقی» می‌رسد. سمِ حوزه هنر، کلمه فاخر است. ولی می‌بینیم که سرمایه زیادی را مثلا برای تولید یک سمفونی ملی به ظاهر فاخر صرف می‌کنند اما آن سمفونی ملی را مردم نمی‌شنوند و تنها جنبه نمایشی دارد

این استاد دانشگاه تصریح کرد: هنر فاخر زمانی شکل می‌گیرد که تولیدات موسیقی به یک حد مناسبی از کیفیت برسد. ولی وقتی به سراغ تولید اثر فاخر می‌روند، برای دستگاه‌های دولتی‌ها هزینه زیاد و برای عده‌ای کسب درآمد به وجود می‌آید! در نهایت میلیاردها تومن هزینه می‌شود تا یک اثر فاخر ساخته شود ولی حتی همین اثر به اصطلاح فاخر را هم مجبوریم در ارمنستان ضبط کنیم چون در ایران ارکستر خوب نداریم! خب این یعنی چه؟ 

پس چه زمانی دولت موسیقی را کنترل کند؟

کوثری در عین حال با اشاره به کنترل موسیقی کلاسیک در غرب گفت: در حال حاضر غرب برای جذب مخاطب موسیقی کلاسیک که میراث آنها است، هزینه و تلاش می‌کند تا زنده نگاه داشتن این موسیقی را کنترل کند، ولی اینکه در تمام این سند گفته شود که سیستم دولتی می‌خواهد برای موسیقی تصمیم بگیرد، نشدنی است. کسانی که این سند را نوشته‌اند نخواسته‌اند با جریان موسیقی آشتی کنند. جریان واقعی موسیقی چیز دیگری است که در جهان و ایران در حال حرکت است. اگر این آشتی اتفاق نیفتد نمی‌توانیم یک سند واقعی بنویسیم بلکه یک سند تخیلی می‌نویسیم.

کوثری در راستای اشاره به بحث فقهی موسیقی در این سند، گفت: همه تأکیدهای دولت‌ها نسبت به موسیقی طی سال‌هایی که در این سند ذکر کرده‌اند، به غیر از چند اعتراف؛ مانند اینکه مدیران ناکارآمد فرهنگی داشته‌اند. این سند به بحث فقهی موسیقی اشاره کرده است. چند دهه وقت داشتیم که به لحاظ فقهی به این موضوع پرداخته شود. خب بررسی می‌کردید!

او همچنین در نقد اجراهای صحنه‌ای که در سند ملی موسیقی آورده شده، بیان کرد: اجراهای صحنه یعنی چه؟ یعنی کنسرت؟ خودش را می‌آوردیم اما اسمش را نه؟ اجراهای صحنه‌ای یعنی یک پرفورمنس؟ حتی در پرانتز هم نگفته‌اند منظور از اجراهای صحنه‌ای چیست؟! در سند همچنین ذکر شده که موسیقی اقوام در شهرستان‌ها اجازه دارند با تمام تجهیزات روی صحنه بروند و صدا و سیمای همان منطقه می‌تواند اجرا را نمایش دهد. پس تکلیف دیگر ژانرهای موسیقی چه می‌شود؟ آنها اجازه ندارند با تمام عوامل روی صحنه بروند و در تلویزیون نمایش داده شوند؟ همچنین در بخشی گفته شده که برای گردشگران موسیقی نواحی اجرا کنیم؛ یعنی همان حین که توریست در حال خوردن چلوکباب است، برایش موسیقی نواحی اجرا کنیم! البته که بر سر حفظ ماهیت موسیقی نواحی هم بحث است و مشخص نیست که آیا این موسیقی نواحی همان است که از اول بوده است یا منظور چیز دیگری است. هیچ کس این را تبیین نکرده است.

جامعه مدنی چه نقشی در سیاست‌گذاری فرهنگی دارد؟

اگر کسی می‌خواهد موسیقی را کنترل کند، باید موسیقی خوب را ترویج کند و جای خالی محصول خوب را پر کند تا آن خلا خوراک موسیقی با آهنگ‌های مبتذل پر نشود. ولی در این سند به این امر توجه و فکری برایش نشده است. ما در کشور موسیقی خوب نداریم. در این سند توجهی به نوازندگان و ظرفیت‌های خوب موسیقی کشور نشده است

کوثری گفت: در سیاست گذاری فرهنگ کشور هیچ بخشی از جامعه مدنی، موسیقیدان‌ها، جامعه‌شناس‌ها و مخالفان خط مشی کنونی نقش ندارند. مدیرانی که در کمیته تصمیم‌گیرنده سند حضور دارند، همان افرادی هستند که دهه‌هاست مدیریت می‌کنند. نماینده جامعه مدنی و آن بخشی که برایش تصمیم می‌گیرند، کجاست؟ 

او ادامه داد: در جایی از سند گفته شده که باید به موسیقی کودکستان‌ها و مدارس توجه شود که این خوب است؛ ولی دقیقا چگونه؟ آموزش و اجرای موسیقی را که جمع کرده‌ایم و موسیقی کودک فقط در قالب سرود تعریف می‌شود. خب این چه برنامه‌ریزی است؟ به نظر من، این سند بیشتر به دنبال کنترل موسیقی است تا ترویج آن.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: اگر کسی می‌خواهد موسیقی را کنترل کند، باید موسیقی خوب را ترویج کند و جای خالی محصول خوب را پر کند تا آن خلا خوراک خوب موسیقی با آهنگ‌های مبتذل پر نشود. ولی در این سند به این امر توجه و فکری برایش نشده است. ما در کشور موسیقی خوب نداریم. در این سند توجهی به نوازندگان و ظرفیت‌های خوب موسیقی کشور نشده است.

کپی رایت کجای این سند است؟

این استاد دانشگاه بیان کرد: کپی رایت مسئله خیلی جدی است ولی این سند از آن فرار کرده است که دلیل اصلی این فرار صدا و سیما است. اگر بحث کپی رایت جدی شود، صدا و سیما باید حقوق مالی افرادی که اثرشان را پخش می‌کند، بدهد ولی صدا و سیما هیچوقت زیر بار نمی‌رود. در این سند صرفا به حقوق معنوی اشاره شده و کلک زده است و نگفته حق مالکیت. «حق معنوی اثر» صراحت حقوقی ندارد و در دادگاه نمی‌توان از آن استفاده کرد. حقوق معنوی همانند این است که پیش از استفاده از اثر به خالق آن اشاره شود.

او همچنین درباره تأثیر این سند برای جلوگیری از سلیقه‌بازی‌ها در اجرای کنسرت در شهرستان‌ها گفت: در بحث کنسرت‌ها، در بند ۱۲ ماده ۶ گفته شده «بازنگری در نظام مجوزدهی و ضمانت اجرایی مجوزها در حوزه موسیقی و جلوگیری از دخالت‌های شخصیت‌های حقیقی و حقوقی در روند صدور مجوز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به‌ویژه اجراهای صحنه‌ای»؛ که می‌توان در بحث مجوز کنسرت‌ها که اگر ارشاد مجوز دهد دیگر کسی نتواند دخالت کند، خیلی روی آن کار کرد.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۱۴:۳۶
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1403022619318
  • خبرنگار : 71625