یادداشت ر. ساداتی ـ خبرگزاری ایسنا
«دلمان کمی حج میخواهد، کمی کعبه، کمی هم صبح عرفه، خنکای هوا سجاده پهنشده وسط جاده، یک نماز پیغمبر (ص).
دلمان یک مقداری هم آتش گرمای منا و یک قهوه دم پنجره به سمت مسجدالحرام میخواهد.
دلمان خستگی طواف و بعد رو به روی مستجار ولی خیلی نگاه ... انگار کم نگاه کردیم که حالا کم آوردیم... .
دلمان یک مقدار شنیدن صدای ابابیل یا اخاطیف یا همان پرندههای کوچک بالای مسجدالحرام زمان اذان مغرب شیعیان هم میخواهد.
یواشکی هم کمی بخوابیم از خستگی و نفهمیم که خوابمان برده روی سنگهای سفید و سخت، ولی راحتتر از پر قوی مسجدالحرام.
یک کمی هم شیعه ببینیم و لبخند بزنیم و بدون کلمهای حرف زدن، رو به روی مستجار تسبیح تربت هدیه بگیریم.
کمی هم نماز صاحبالزمان بخوانیم و بیخود از خودشدن و در نهایت صبرمان طاق شود.
بیاختیار خودمان را از وسط جمعیت برسانیم آخرش به مستجار منادی ظهور و دست پاکستانیها در دستمان و برویم از خدمه نظافت حرم کمی آب بگیریم، ولی بالاخره پایمان خیس شود به آب زمزمِ کنار کلمنها و برویم.
قرآن سبز برداریم ختم قرآن کنیم. قرآن در محل نزولش چه قدر جذاب است. مثلاً برسی به آیه تعویض قبله و بعد ۲۱۳ امت واحده و بعد مناسک حج و ایاما معدودات بقره و مثلاً ۱۱۰ آل عمران که پر از حس علوی است و ...
چه خاطراتی، چه حسرتی... ی. باید برسی به سوره توبه آنجا که حضرت علی (ع) مامور ابلاغ آن به مسجدالحرام شد. باید بلند تلاوت کنی: «وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ۙ وَرَسُولُهُ ۚ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٣﴾
و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همه مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند [و هیچ تعهدی نسبت به آنان ندارند]؛ پس [ای مشرکان!] اگر [از پیمان شکنی و خیانت] توبه کنید [و مسلمان شوید] برای شما بهتر است و اگر روی [از وفای به پیمان و اسلام] بگردانید، بدانید که شما عاجز کننده خدا نیستید [تا بتوانید از دسترس قدرت او بیرون روید]؛ و کسانی را که کفر ورزیدند، به عذابی دردناک مژده ده.»
حسرت بلند تلاوت نکردنش مانده بر دلم... شاید قسمت شد برویم دوباره. هم کاسه نگاهمان را پر کنیم، هم یک لبیک دیگر به ابراهیم بگوییم، هم دوباره پا به پای آدم، سعی صفا و مروه برویم، هم حسرت نشنیدن صدای علی(ع) را با فریاد برائت از مشرکین تسکین بدهیم و هم اعداد طواف را دوباره شک کنیم و هم دمپایی مان را در منا گم کنیم ... تا باشد از این گم کردنها.
به امید حج»
انتهای پیام