اگر از حجرهداران بازار رشت بپرسید، لااقل نامش را شنیدهاند. اما جوانترها، نه نامی از آن شنیدهاند و نه خاطرهای از آن دارند. از وقتی کامیار کاشانچی، یکی از فعالان فرهنگی رشت، در فضای مجازی درباره «تخت داروغه» در میانه بازار رشت نوشت، برخی به یاد آوردند که نام تخت داروغه را از پدربزرگ و مادربزرگهای خود شنیدهاند، ولی از کارکردش بیخبر هستند.
«داروغه» لغتی ترکی – مغولی و به معنی رئیس شبگردان، سرپاسبان، رئیس و بزرگتر هر کار، مباشر و ناظر شهر و قریه است (نک لغتنامه دهخدا)؛ از ابتدای بازار رشت، وقتی از کسبه بازار بپرسید، «تخت داروغه» کجا بود، هر کدام مکان متفاوتی را آدرس میدهند. با این حال، «قاسم شکرگزار»، یکی از کسبههای قدیمی بازار، به یاد دارد که پدر مرحومش در همان محدوده حجره پارچه فروشی داشته است. او که به نوعی بزرگتر و ریش سفید بازار هم هست، میگوید: قدیمها در بازار، هم شهربانی بود و هم دادگستری. یعنی اگر مشکلی برای کسی پیش میآمد، در همین بازار توسط ریش سفیدان کسبه حل و فصلش میشد. مثلا اگر کسی به ورشکستگی میرسید، معتمدان بازار به طلبکارانش مراجعه و سعی م کردند به نحوی طلبکار را راضی کنند.
سال ۱۳۹۵ مدیریت شهری، خبر داد که قرار است مستندی درباره بلدیه رشت بسازد و مکانهای تاریخساز رشت را در این مستند بازآفرینی کند. مستندی که همچون کتاب «تاریخ شهرداران رشت» در پیچ و خم ساختار اداری و احیانا عدم پرداخت هزینهها ابتر مانده است. آن زمان یکی از لوکیشنهای مستند بازآفرینی، معرفی «تخت داروغه» بود. اما این تخت داروغه در کجای بازار رشت قرار داشته است و کارکردش چه بود؟
کامیار کاشانچی، در این باره میگوید: «میدان داروغه یا به عبارتی تخت داروغه در دل بازار رشت و در محدوده فعلی کفش بِلّای امروزی قرار داشت. به این مکان «میدان داروغه» هم میگفتند. ظاهرا در زمان قاجار چهارپایهای در این مکان قرار میدادند و داروغه شهر در روزهای مشخصی برآن مینشست و مشکلات و درگیریهایی که در بین بازاریان و یا مردم شهر پیش میآمد، حل و فصل میکرد.
کاشانچی، با اشاره به سنگفرش بازار رشت در اواخر سال پیش و پیشنهاد اینکه مدیریت شهری در پروژههای بهسازی و بازآفرینی، به مکان رویدادهای شهر هم توجه کند، ادامه داد: صرف سنگ فرش بازار رشت به منظور بهداشت محیط کافی نیست. میتوان بجای تندیسهای غیر مرتبط با فرهنگ بومی که اخیرا با هزینههای گزاف ساخته و در نقاط مختلف شهر نصب شده است، تندیسهای مرتبط با تاریخ این شهر را ساخت. مثلا مدیریت شهری میتوانست تخت داروغه را در بازار رشت بازآفرینی کند و تندیسی با مفهوم داروغه شهر و حل و فصل مشکلات مردمی که به گردش نشستهاند، بسازد و در مکان تخت داروغه نصب کند. جایی که در حال حاضر کانکس نیروی انتظامی قرار دارد. وجود همین کانکس روبروی کفش بلا، خود نشان دهنده پیشینه تاریخی تخت داروغه است که جوانان از وجود آن بیخبر هستند ولی در منابع مکتوب به آن اشاره شده است.
وقتی به منابع مکتوب مراجعه میکنیم، اطلاعات کمی درباره تخت داروغه به دست میآید. نویسنده کتاب «رشت شهر باران»، اشاره ضعیفی به تخت داروغه دارد: «بازار رشت در گذشته مشاغلی نظیر مسگری و غیره داشت که امروز جای خود را به صنوف دیگر دادهاند. به عنوان مثال راسته علاقه بندان که به صنف قلابدوزان اختصاص داشت، امروزه جایش را در بازار رشت مقابل تخت داروغه به صنف فروشندگان آینه و شمعدان، چراغ، چمدان، خرازیها و کیف و کفش داده است»، (علاقهبند به سازنده و فروشنده نخهای ابریشمی میگفتند و قلابدوز، همان هنر رشتی دوزی است که با قلابی مخصوص، نخهای ابریشمی را بر پارچه ماهوت نقش میزدند).
محمود نیکوییه همچنین مینویسد: «میدان داروغه میدانکی بود در بازار که در حال حاضر پشت راسته زرگرها و مقابل بلور فروشها و در جوار راسته خرازها واقع شده است. این میدان در گذشته جایگاه داروغه شهر و نیروی انتظامی آن دوران بود که به حل و فصل اختلافات و نظارت بر اوضاع بازار و بازرسی و سنجش اوزان و مقادیر و کنترل نرخ و بهای اجناس میپرداخت».
جیمز فریزر جهانگرد اسکاتلندی بین سالهای ۱۸۲۱ تا ۱۸۲۲ میلادی از ایران، از جمله رشت و انزلی دیدن کرده و در سفرنامهاش درباره وظایف داروغه شهر رشت چنین مینویسد: «داروغه یا ناظر کل، تمام روز را در دفتری که در مرکز بازار قرار دارد، مینشیند و وظیفه او تنظیم و ترتیب تمام دعواها و مسائل مربوط به بازار و نظارت بر اوزان و مکائیل و حفظ نظم و نظام، پاکی و نظافت و نسق عمومی است».
لوئی رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، نیز پس از توصیف وضعیت و مکانهای مهم بازار رشت، درباره تخت داروغه مینویسد: «در میانه بازار میدانهای عمومی وجود دارد که میتوان از آن جمله میدان بزرگ و میدان کوچک و میدان داروغه را نام برد».
اما موارد یاد شده از منابع، مربوط به قبل از مشروطه و یا در آستانه تحولات مشروطه خواهی بوده که هنوز انجمنهای بلدیه تشکیل نشده است. بر اساس منابع مکتوب و مطالب مندرج در روزنامههای پس از تشکیل انجمنهای ایالتی، میدانیم اداره تمام امور شهر بر عهده شهرداری است که منتخب انجمن بلدیه است. پس از آن است که شاهدیم مدیریت شهری برای ارزاق عمومی نرخ گذاری و عملکرد کسبه گران فروش را رصد میکند و حتی اگر تخلفی از سوی داروغه شهر هم رخ میداد، این انجمن شهر است که بهعنوان ناظر عالیه پیگیر حقوق مردم است و اجازه نمیدهد کسبه در آشفته بازار، به هر قیمت و کیفیتی اجناس خود را بفروشند.
بر اساس گزارش روزﻧﺎﻣﻪ «ﺣﺒﻞاﻟﻤﺘﯿﻦ» و ﺑﺮﻃﺒﻖ دﺳﺘﻮر اﻧﺠﻤﻦ ﻣلی رﺷﺖ، داروﻏﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﻬﺮ و ﻫﻤﺮاﻫﺎﻧﺶ را ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺮخی ﻟﻐﺰشﻫﺎی اﺧﻼقی ﺑﺎزداﺷﺖ کردند و کشان کشان ﺑﻪ اﻧﺠﻤﻦ آوردﻧﺪ (شماره ۵۸). در واﻗﻊ اﻧﺠﻤﻦﻫﺎی بلدیه، ﻣﺮجع رﺳﯿﺪگی ﺑﻪ ﺷکایتهای ﻣﺮدم ﺟﻬﺖ ﺑﺮﻗﺮاری ﻧﻈﻢ اﺟﺘﻤﺎعی بودند و این اختیارات از سوی مجلس به انجمنهای ایالتی داده شده بود. اﻧﺠﻤﻦﻫﺎی رﺳمی گیلان، رابط بین مردم و حکومت بودند و شکایتهای مردمی به بالاترین مقامات قضایی در کشور ارجاع داده میشد (نک، کارکرد امنیتی و انتظامی انجمنهای رسمی گیلان در عصر مشروطه).
انتهای پیام