این کتاب روایتی است از زندگی یک مرد گمشده در فراخنای ذهن خود، مردی که به صورت اتفاقی و در حادثهای در خاطرات خود گم میشود. خاطراتی بسیار عینی و واقعی.
به گزارش ایسنا، «گرداب» روایتگر دوران جنگ و حرمانهاست. روایتگر عشق و ناکامی. «گرداب» روایتگر نوجوانی دبیرستانی است که حالا وارد ۴۰ سالگی شده و با حیرت گذشته را در زمان حال میبیند.
«گرداب» راوی کودکان دستفروش گمشده تاریخ این سرزمین و راوی آسفالت داغ ظهر گرماسوز جنوب است.
این رمان با واگویه غریب شخصیت اصلی داستان این گونه شروع میشود:
«انگاری عادت کردهام که با شنیدن شرشر باران هوایی شوم، سودایی میشوم انگار. اما همیشه یک چیزی باعث شده تا بترسم و بمانم. دوست دارم سرم را بیندازم پایین و بیتوجه به دور و برم بروم. بروم و بروم و بروم و در میان کوههای به هم تنیده خودم را گم و گور کنم اما نمیشود. همیشه یک چیزی هست که از آن بترسم و بمانم.»
و از زبان یک کارگر چنین درد دل میکند:
«ایران همسایمونه، توی ده خودمون درس میخونه.»
بهرام متولد ۱۳۵۳ساکن اهواز و دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی و پایهگذار انجمن داستانی «چکاوک» و روزنامه الکترونیکی «دیدگاه» است.
خوانندگان آثار بهرام پیشتر از او ۲ مجموعه داستان «شور و شیرین» و «جایی برای پناه» و رمانهای «پرسههای غریب» و «سالهای ملخی» را خواندهاند.
انتهای پیام