عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان:

نظریه تکامل تقابلی با خلقت ندارد

یک مدرس معارف در دانشگاه گفت: این تصور که اگر نظریهٔ تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کرده‌ایم، سوء‌تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی غلط است.

این جملات، بخشی از محتوای همایشی بود که در روز دوشنبه (۱۰ اردیبهشت) با عنوان «تکامل، معمای رازآلود خلقت»، توسط انجمن علمی زیست‌شناسی با همکاری سایر انجمن‌ها در دانشگاه اصفهان برگزار شد.  

ابوالحسن فیاض، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، به‌عنوان اولین سخنران این نشست بیان کرد: علم تاریخ، از زمانی که مکتوباتی وجود داشته است، شروع می‌شود و هر چیزی که به پیش از تاریخ مکتوب برگردد، مربوط باستان‌شناسی و دیرینه‌شناسی است. در وهله اول باید توجه کرد که مسئله صحیح یا غلط بودن نظریه داروین برای تاریخ‌دانان مطرح نیست. چیزی که در تاریخ به آن پرداخته شده، این است که تئوری تکامل در تاریخ ایران چگونه ورود پیدا کرده، گذشتگان ما چه واکنشی به آن نشان دادند و چرا باید به بحث تکامل در تاریخ تکامل بیندیشیم؟

او با اشاره به مواجهه سکولاران ایرانی با تئوری تکامل، بیان کرد: پیروان این دیدگاه، تقید دینی ندارند. آنان کاملاً تکامل را می‌پذیرد و با منتقدان و مخالفانش سر ستیز داشته و جزم‌اندیشانه، برخورد غیرعلمی با مسئله علمی دارند. این سکولاران که برای برنامه‌های تجدد و مدرنیزاسیون در ایران به خط‌ومشی و مرام‌نامه‌ای نیاز داشتند، نظریه تکامل را مبنا قرار داده و از آن بهره‌برداری اجتماعی و سیاسی می‌کند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان دیدگاه دینی به تئوری تکامل، تصریح کرد: بخشی از آنان مباحث جدلی داشته و غیرتمندانه وارد شدند و به رد تئوری تکامل می‌پردازند. سیدجمال‌الدین اسدآبادی یکی از شاخص‌ترین چهره‌ها در میان آنان است. بخش دیگری از اهالی علوم دینی به صورت علمی و حتی پذیرش‌گرانه با این نظریه برخورد کردند. یکی از این عالمان، محمدرضا نجفی است که در تخت‌فولاد اصفهان مدفون است.

فیاض که معتقد است برای سکولارها، صادق و کاذب بودن تئوری تکامل اهمیتی ندارد، اظهار کرد: پروژه تجدد، از تئوری تکامل به عنوان یک پشتوانه شبهه علمی قاطعانه با اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کند و با کسانی که اعتقادات راسخ دینی داشتند، در تنش بودند. آنان تلاش می‌کردند با مخالفت با نظم قدیم، نظم جدیدی را به وجود آوردند. آنان رویکرد سیاسی دارند و رویکرد علمی در اندیشه آنان دیده نمی‌شود.

او با طرح این پرسش که «چرا متفکران سکولار جوامع سکولار بیش از تکیه به تئوری نسبیت انیشتن و قانون جاذبه نیوتون به اندیشه داروین اقبال نشان داده‌اند؟» پاسخ داد: زیرا تئوری تکامل، ظرفیت بیشتری برای مانورهای سیاسی، مقابله با نظم قدیم و اجرای سیاست‌های متجددانه داشته است.

او با بیان اینکه مواجهه‌های دینی با نظریه تکامل هم در میان اهل سنت و شیعیان وجود داشته است، افزود: این گروه مجادله را بر مواجهه علمی ترجیح داده‌اند. در نسخه شیعی این دیدگاه‌ها بین تکامل جانوری و انسانی تمایز جدی قائل می‌شوند و تکامل جانوری را می‌پذیرند ولی در مورد تکامل انسانی احتیاط جدی دارند و معتقدند که این مسئله طبق آیات قرآن قابل اثبات نیست.

این پژوهشگر تاریخ، با معرفی پیشگامان رویکرد دینی به نظریهٔ تکامل و آثارشان، تصریح کرد: میرازتقی‌خان انصاری کاشانی کتاب «جانورنامه» را نوشته است. رساله سید جمال‌الدین اسدآبادی با عنوان «رساله رد نچریه» در همین موضوع نوشته شده است. محمد حسین شهرستانی، در کتاب «آیات بینات» نظریات داروین را نقد و رد می‌کند و محمدرضا نجفی اصفهانی که مقیم نجف بوده، کتاب «نقد فلسفه دارون» (همان داروین) را نوشته است. امام خمینی از شاگردان محمدرضا نجفی بوده و به استادش پیشنهاد داده که این کتاب را در حوزه علمیه تدریس ‌کند. کتاب این عالم دینی نشان می‌دهد که او درک جامعی از تئوری داروین داشته است. نگاه به تاریخ اندیشمندان ایرانی در طول تاریخ نشان می‌دهد در قرون قبل و پیش از داروین کسانی بودند که به نظریهٔ تکامل تدریجی اشاره کردند. در باورهای ایرانیان قدیم، انسان تکامل‌یافتۀ نسل حیوانات است. کیومرث اولین انسان و متمایز کنندهٔ بین حیوان و انسان است. قبل از او همه حیوان هستند و بعد از او انسان‌ها زاده شدند. پیش از او نسناس‌ها وجود داشتند که حیواناتی مشابه انسان بودند.

 تکامل و به روزرسانی در نظریه تکامل

در بخش دیگری از این نشست، مجید مرادمند، عضو هیئت علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه اصفهان، گفت: ارائه نظریه تکامل با محوریت انسان، چالش‌برانگیز است. در علوم تجربی دو دیدگاه نسبت به موجودات زنده وجود دارد؛ اولی این است که موجودات زنده همواره وجود داشتند، تغییری در آن‌ها رخ نداده و قالب‌هایی مجزا از یکدیگر هستند. تنها تغییر از بین رفتن برخی موجودات و به وجود آمدن جانوران جدید است.

این دیدگاه، ثبات گرایی نامیده می‌شود و ریشه در اندیشه‌های فیلسوفان یونان باستان دارد و مذهبی هم نیست. دیدگاه دوم این است که موجودات تغییر می‌کنند و دارای نیای مشترک‌اند و جهان ما آغازی داشته است. این دیدگاه از خلال روند تکامل زیستی است.

او با بیان اینکه داروینیسم دیدگاهی است که در کتاب منشاء انواع آغاز می‌شود، افزود: باور به تغییر و تکامل در موجودات در این کتاب وجود دارد. تفاوت داروین با پیشینیانی که به تکامل باور داشتند در این است که او  توضیح و تبیین علمی برای تغییر در موجودات ارائه کرده است. او تغییر را با انتخاب طبیعی، گونه زایی، تغییرات درون جمعیتی و غیره توضیح داد.  

او با اشاره به تطور در مکتب داروین، اضافه کرد: داروینیسم از قرن ۱۹ شروع شد و انتخاب طبیعی و وراثت بعد از احیای علم ژنتیک در قرن بیستم دوباره داروینیسم حیات گرفت. همین دیدگاه نیز امروز قدیمی شده و دیدگاه‌هایی چون ژن محوری کنار رفته و دیدگاه‌های جدید در پی کشفیات جدید ژنتیکی از سال ۲۰۱۰ به وجود آمدند و وارد دوران جدید تکامل تلفیقی شده‌ایم.

این مدرس دانشگاه که معتقد است انسان‌ هم مثل مابقی موجودات زنده که واحد سلولی دارد، در درخت نمادین حیات قرار می‌گیرد، خاطرنشان کرد: انسان، گوناگونی‌های جمعیتی و نژادهای مختلفی دارد. دو دیدگاه به تکامل وجود دارد، تکامل خُرد، معادل شجرنامه است و تغییر در نسل و نسب را تکامل خیرد می‌گویند. هر تغییری در میان یک نسل به وجود می‌آید ولی گونه جدیدی تولید نمی‌شود، تکامل خرد است که قابل مشاهده نیز است. حوزهٔ پر چالش، تکامل کلان است و موجودات جدید در آن ظاهر می‌شوند و انسان نیز چون سایر موجودات در درخت نمادین حیات از این تغییرات مستثنی نبوده است.

مرادمند با بیان اینکه اطلاعات ما از انسان‌ها از طریق انسان‌های امروزی، DNA، موکول‌ها، کروموزوم‌ها و اندامک‌ها جمع آوری شده است، افزود: بر این اساس، انسان‌های امروزی برگرفته از جمعیت مادری و حتی تک مادر در شرق آفریقا هستند که آن را حوا نامیده‌اند.

او با اشاره به اینکه دیدگاه تکاملی معتقد است که انسان و موجودات چند سلولی از یک موجود تک سلولی به وجود آمده‌اند و حاصل گردهمایی سلول‌ها هستند، ادامه داد: این دیدگاه اساساً برای درمان بیماری‌های لاعلاج مثل سرطان شکل گرفته‌ است و توضیحاتی طبق این مکتب برای درمان سرطان وجود دارد.  

این محقق و پژوهشگر علم زیست شناسی، افزود: بخش دیگری از اطلاعات راجع به تکامل انسان‌ها از سنگواره‌ها و استخوان‌های باقی‌مانده از گونه‌های انسانی پیشین، گردآوری شده است. با تکنیک‌های پیشرفته، چهره‌های گونه‌های انسانی پیشین، بازسازی می‌شود و حتی می‌توان DNA انسان‌های گذشته‌ را از انسان‌های امروزی تفکیک و مقایسه کرد.

مرادمند با تأکید بر اینکه از هفت میلیون سال پیش تاکنون آثار سنگواره از موجودات شبیه به انسان‌ کشف شده است، یادآوری کرد: این موجودات نام‌های گوناگونی دارند. گونه اخیر آن‌ها، انسان ساپینس هست و گونه دیگر، نئاندرتال‌ها هستند. امروزه تنها ساپینس‌ها باقی مانده‌اند. هابیلیس‌ها هستند که آتش را به اختیار گرفتند. غارهای شانیدر در کردستان عراق و رشته کوه زاگرس یکی از سایت‌های غنی از گونه‌های نئاندرتال است. در رشته‌کوه زاگرس، گونه‌های انسان‌های نئاندرتال زیادی کشف شده است.

او با اشاره به اینکه مطالعه روی جرم دندان‌های فسیل‌ها نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها از گیاهان پخته هم استفاده می‌کردند درحالی‌که پیش از این تصور می‌شد که این گونه انسانی، صرفاً شکارچی و گوشت‌خوار بوده است، بیان کرد: همچنین تغییر در حجم مغز در آثار سنگواره دیده می‌شود که روند صعودی به سمت انسان امروزی دارد. علاوه بر این، ابزارهای کشف شده در آن دوران هم تأیید می‌کند که استفاده از مغز افزایش یافته است.  

او که معتقد است ۲۰۰ هزار سال پیش در شرق آفریقا انسان‌های ساپینس‌ خالص زندگی می‌کردند، تشریح کرد: آنان وارد خاورمیانه شده و جایگزین نئاندرتال‌ها شدند. یک تا ۴ درصد از ژن‌های نئاندرتال در انسان‌های خاورمیانه وجود دارد. شواهد نشان می‌دهد که این گونه انسانی از ۵۰۰ هزار سال پیش تا ۳۰ هزار سال پیش وجود داشتند و در نهایت منقرض شدند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، خاطرنشان کرد: نوبل سال ۲۰۲۲ به یک انسان‌شناس زیستی تعلق گرفت که روش‌هایی را توسعه دادند که به واسطه آن توانستند، DNA انسان‌های باستانی را کشف کنند و انسان‌های نئاندرتال را با انسان مقایسه کردند و متوجه شدند استعداد برخی بیماری‌ها مثل دیابت نوع دو از نئاندرتال‌ها به انسان‌های امروزی منتقل شده است.

مرادمند در پایان با اشاره به مطالعه‌ای که بر روی DNA انسان‌های باستانی و انسان‌های امروزی انجام شده و مقالهٔ آن در ۲۰۲۲ چاپ شده، اظهار کرد: این مطالعه نشان می‌دهد که فلات ایران جایی برای تکامل انسان بوده است. انسان‌های ساپینس‌ که از آفریقا خارج شدند ۱۰۰ هزار سال پیش در فلات ایران سکنا گزیدند و ۱۵ هزارسال اینجا زندگی کردند و سپس به سایر نقاط مهاجرت کردند. مردمان سرزمین ایران به لحاظ ژنتیکی به مردمان آناتولی و غرب آسیا شبیه هستند.  

تقابل خلقت و تکامل صحیح نیست

عبدالرسول مشکات، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان، در خصوص رابطه نهاد دین و نظریه تکامل در غرب، افزود: با ظهور داروین، ضربه‌ای سهمگین به کلیسا و تعالیم آن وارد شد ولی به مرور زمان  این پرسش انکاری مطرح شد که اصلاً نظریه تکامل چه ضرری به دین زده است؟ بسیاری از اندیشمندان دینی، به خداباوران تکاملی معروفند و آن را باور دارند و بین دین و نظریه مذکور هیچ منافاتی نمی‌بیننند.

او با اشاره به نظریات اندیشمندان ایرانی مسلمان، اظهار کرد: در ایران، یکی از دینداران موافق نظریه تکامل دکتر صحابی است. برخی دیگر از آنان همچون آیت‌الله مشکینی معتقدند که قرآن نظر صریحی در مورد تکامل ارائه نداده است. آیت‌الله طباطبائی نیز  با نظریه تکامل مخالفت کردند و معتقدند که ظاهر قرآن به تکامل نمی‌خورد.

این پژوهشگر و محقق ادامه داد: آقای صحابی معتقد است که قرآن نگفته که انسان را مستقیم از خاک افریده شده و شاید طی پروسه طولانی انسان از آب و خاک خلق شده است. ممکن است از یک تک سلولی به یک چند سلولی و سپس به یک پر سلولی آبزی تبدیل شده و انشقاق یافته و در نهایت انسان تشکیل شده باشد. آقای صحابی نظرات خود را در کتاب «تکامل در قرآن» توضیح داده‌اند.

مشکات با اشاره به نظر آیت‌الله طباطبایی در مورد تکامل، ادامه داد: ایشان معتقد بودند که زیست‌شناسان وفاق و اجماع بر سر تکامل انسان ندارند و جایی که دلیل متقن عقلی، روایی و قرآنی نداشته باشیم، ظاهر قرآن حجت است.

او تقابل تکامل و خلقت را غلط دانست و بیان کرد: این تصور که اگر تکامل را بپذیریم، خلقت خدا را رد کرده‌ایم، سوء تفاهمی بیش نیست. تقابل خلقت و تکامل، تقابلی رهزن است. تئوری تکامل سازوکار خلقت را تشریح می‌کند و سر و کاری با خالق ندارد. اینکه موجودات را خدا خلق کرده یا به طور تصادفی خلق شده است، محل دعوا در نظریهٔ تکامل نیست.  

این عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان اضافه کرد: روش اثبات نظریهٔ تکامل، تجربی و زیست‌شناختی است درحالی‌ که روش اثبات خالق، متافیزیکی است. اگر به روش متافیزیکی اثبات شود که آفرینش، طراحی داشته است، این پرسش مطرح می‌شود که خداوند چگونه موجودات را خلق کرده است؟ اینجاست که پیروان نظریه تکامل، یک روش خلقت را مطرح می‌کنند.  

مشکات در پایان گفت: این مسئله در مورد بیگ بنگ هم صدق می‌کند و آیات قرآن قابلیت تأیید آن را دارند. خداوند در قرآن فرموده است که آیا نمی‌بینند که آسمان و زمین فشرده بودند و ما آن را گشودیم؟ این مسئله به این دیدگاه علمی اشاره دارد که تمامی کهکشان، چگالی بی‌نهایتی است که در یک ذره فشرده بودند. در آیه ۱۰۴ سوره انبیا نیز گفته شده که ما طومار آسمان و زمین را جمع می‌کنیم و به حالت اولیه برمی‌گردانیم. قرآن خدا را فاعل این تغییرات دانسته و در نظریه طراحی هوشمندانه نیز این مسئله مورد تأیید است.  

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۲۱:۰۳
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1403021007892
  • خبرنگار :