۲۷ آوریل امسال مصادف با ۷ اردیبهشت، نمایشگاهی از آثار پوستر ۷۷ هنرمند از ۳۶ کشور دنیا به مناسبت هفته گرافیک با کیوریتوری بهنام رئیسیان در ساری برگزار شد.در گفتوگوی پیشرو، بهنام رئیسیان از چرایی و چگونگی برپایی نمایشگاه، گرافیک در مازندران، زیباسازی شهری در استان، مشکلات توسعه این شاخه از هنر در مازندران و این که آیا راه ورود به جهان هنر صرفا از دانشگاه میگذرد یا نه؛ میگوید.
۷۷ هنرمند جهانی در مرکز مازندران
به گفته رئیسیان گرافیک ایران الهامگرفته از لهستان است که در گذر زمان، با حذف و اضافه به گرافیک ایران تبدیل شده، بارزترین عیار سنجش این اثرگذاری نیز در تفکر و آثار هنرمندان قدیمی ایرانی دیده میشود؛ فضاهایی پر شده با عناصر بصری درهمتنیده و انتقاد از مینیمالیسم.
این دانشآموخته هنر، درباره چگونگی برگزاری نمایشگاهی با شرکت هنرمندانی از سراسر جهان در مرکز استان میگوید: ۱۷ سال فعالیت تخصصی در حوزه طراحی پوستر و گستره مراودات با سراسر دنیا بستری شد برای جلب اعتماد و همکاری با هنرمندان جهانی تا آثاری را طراحی و به این نمایشگاه ارسال کنند. مکاتباتمان نزدیک به یک ماه طول کشید و درنهایت ۷۷ آرتیست از ۳۶ کشور جهان در دو بخش فیزیکی و مجازی این نمایشگاه شرکت کردند. تعدادی از آثار در قالب پوسترهای کاغذی و برخی هم بهصورت ویدئوپروژکتور نمایش داده میشود. برای نمایش هم به قول همکارم «چه جایی بهتر از ساری!»، برای من ساری مرکز جهان است.
رئیسیان در ادامه به جایگاه ساری در گرافیک ایران میپردازد: به واسطه کارم در دهها شهر و استان حضور داشتم. ظرفیتی که در ساری وجود دارد در هیچ جای دیگری وجود ندارد و اگر آرتیستهای ما کوتاهی میکنند نباید تصور کنیم که ساری ظرف مناسبی برای توسعه گرافیک نیست. در ۴ سال گذشته فضا را امیدوارکنندهتر دیدم، من با اکثر هنرمندان استان در ارتباطم و میبینم که کمکم به ساری برگشتهاند و به فکر کار در این جغرافیا هستند. خب این مساله حتی اگر در حد حرف هم باشد امیدوارکننده است.
برندینگ شهری با احیای گرافیک محیطی
در دنیای امروز برندینگ شهری بهعنوان یکی از راههای توسعه و رونق اقتصاد شهرها بر پایه منابع بومی و داخلی شناخته میشود، اگر نگوییم تمام، اما بخش بزرگی از بار برندینگ بر دوش گرافیستها است. رئیسیان درباره استفاده از المانها و نقوش بومی در برندینگ شهری میگوید: در کشورهای کوچکتری مثل عراق، فلسطین یا کرهجنوبی برگزاری نمایشگاههای پوستر به رشد شهرها و اقتصاد بومی منطقه کمک کردهاست، بهطور کلی تصویر زودتر و راحتتر از کلمه روی ذهن مخاطب اثر میگذارد و از طرف دیگر ماندگاری بیشتری هم در حافظه دارد، به این معنا که مخاطب با دیدن آن نشانه، تصویر یا المان به یاد مقصد میافتد و این تداعی به نهادینه شدن تصویر برند و گسترش آن در جهان کمک میکند.
این هنرمند مازندرانی تماشای آثار شهری را نوعی برندینگ دانسته و ادامه میدهد: افراد با دیدن یک اثر هنری که موضوع آن «ساری» یا «مازندران»است در تعامل با موضوع قرار میگیرند و در تداوم ارتباط بصری، اثرگذاری لازم برای ایجاد وفاداری در حافظه مخاطب شکل میگیرد، در نتیجه مخاطب عادی بعد از مدتی به مخاطب فعال تبدیل میشود. یکی از راهکارهای ماندگاری در حافظه مخاطبان استفاده از تصویر و نماد است، مثل مجسمههای شهری، نقاشی دیواری و عناصر بصریای که یادآور مقصد در ذهن مخاطب باشد. المانهای تصویری و نقوش بومی مازندران قابلیت بسیار زیادی برای استفاده در فضای شهری و بصری دارند اما متاسفانه چنان که باید از آنها استفاده نکردهایم.
«میدان ساعت» ظرفیت بالقوه برندینگ شهری
به اعتقاد رئیسیان گرافیک مازندران با میدان ساعت شناخته میشود، نمادی که کمتر موردتوجه قرار گرفته، وی دراینباره اظهار میکند: پتانسیل ساری بسیار بالاتر از حدی است که دیده میشود و این مسالهای است که خود من خیلی با آن درگیرم. تا به حال ۴ یا ۵ پروژه رایگان به شهرداری تحویل دادم تنها به دلیل تعلقخاطری که به این شهر داشتم؛ اما توجهی نکردند و اجرا هم نشد. قصد گلایه ندارم ولی من این شهر را خانه خودم میدانم اما در آن غریبم، این همان ناامیدی است که در نسل هنرمندان ما ریشه دوانده، هنرمندانی داریم که آثارشان به خارج از کشور فروخته میشود اما در همین شهر ناشناس ماندهاند.
در زیباسازی شهری ضعیف هستیم
از رییسیان درباره زیباسازی شهری مازندران و نقاط ضعف آن میپرسم، در پاسخ میگوید: ببینید همانطور که یک فرد عادی نمیتواند در کار پزشک ابراز عقیده کند، درباره زیباسازی شهری هم همین امر مصداق دارد، باید افراد واجد صلاحیت در این مساله قدرت انتخاب و اعمال نظر داشته باشند. در جامعه ما هنر با نگاه سرسری مورد قضاوت قرار میگیرد و این تصور وجود دارد که طراحی و اجرای آثار شهری از عهده همه برمیآید.
به نظر میرسد یک سر این ماجرا به تغییر ذائقه عمومی و سازگاری مردم با آن چه که در فضای شهری با آن مواجهاند بازمیگردد، تغییری که نه یک شبه، بلکه در گذر زمان اتفاق افتاده، این هنرمند در پاسخ به این سوال که آیا ذائقه عمومی به تماشای آثار سطحی عادت کرده یا نه؛ میگوید: خب بدیهی است که ما در زیباسازی شهری دچار ضعف هستیم، اما من درصدی خود هنرمند را مقصر میدانم. هنر به خلق اثر محدود نیست و بسیاری از مباحث در کشور ما مطرح نمیشود، در تمام دنیا علاوه بر طراحی، پرزنت هم اهمیت دارد. درواقع چگونگی ارائه اثر در تغییر ذائقه عمومی اثرگذار است، هنرمند باید مخاطب را با اثر خوب و چرایی اهمیت دادن به آن آشنا کند. شخصیت عادی آنچه که میخواهد را طلب میکند اما هنرمند میتواند تغییر ایجاد کند. مخاطب با دیدن اثر هنریِ خوب، به مرور با معیارهای ارزشگذاری آشنا میشود و تغییر ذائقه عمومی اتفاق میافتد.
هنرمند ساروی ادامه میدهد: در شهرهای بزرگتر متولیان و مسئولان هنر به وظایفشان آگاهند و تعامل لازم میان نهادهای فرهنگی، هنرمندان و مخاطبان آثار هنری به واسطه همین آگاهی شکل میگیرد. قصدم این است بگویم این امر اشتباهی یک طرفه نیست و من به عنوان هنرمند باید با جامعه مخاطبان، مسئولان و افراد فعال این حوزه تعامل داشته باشم.
به عقیده رئیسیان بخشی از ضعفهای این حوزه به عدمتعامل جامعه فرهنگی مازندران برمیگردد: چند سال قبل نمایشگاهی با مشارکت ۲۰ آرتیست از سراسر جهان با موضوع اختصاصی «ساری» در ادارهکل فرهنگ و ارشاد مرکز استان برگزار کردم. ببینید اهمیت قابلتوجهی دارد که از ۲۰ کشور دنیا، آرتیستها پوستر اختصاصی برای ساری و مازندرانی که هرگز آن را ندیدهاند، خلق کنند. تصور کنید شخصی از اندونزی پوستری از میدان ساعت ساری طراحی کرده در حالی که هرگز این بنا را ندیده، این قدرت تصور و هنر دست آنها است که حتی من ساروی هم نتوانستم آن را تصور کنم.
خب این فرصت طلایی به راحتی از دست رفت، چطور؟ مسئولان همان زمان قول بیلبورد شهری دادند و من هم پیگیر کار شدم، اما توجهی نشد و از کنار نمایشگاهی با این دستاورد به راحتی عبور کردند. بعد از نمایشگاه آثار در جای دیگری اکران نشدند و این فرصت به راحتی از دست رفت. انتظار زیادی نداشتم جز این که مردم از این زیبایی بصری استفاده کنند. بحث بر سر نمایشگاه نیست! بلکه توجه به ساری اهمیت دارد.
هنرمندان در میانه راه کنار میکشند
رئیسیان درباره جایگاه گرافیک مازندران در کشور میگوید: در حال حاضر نمیتوانم بگویم ما استانی شاخص در این هنر هستیم. با استانهای زیادی کار میکنم و متوجه شدم دانشجویان و هنرجویان مازندران دانش بیشتری نسبت به دیگر استانها دارند و میتوان آینده خوبی برایشان متصور شد؛ اما به دلیل نبود حمایت بعد از این که تا اندازهای به جلو حرکت کردند، در میانه راه کنار میکشند.
او با ابراز امیدواری نسبت به آینده هنر در مازندران اظهار میکند: به عقیده من گرافیک در ساری سالها است که مرده اما با تلاش اساتید و هنرمندان میتوانیم انتظار تغییر در آیندهی هنر مازندران داشته باشیم. از طرف دیگر روند کار اداری در مازندران نسبت به استانهای دیگر طولانیتر و با فیلترهای بیشتر انجام میشود که باعث دلسردی هنرمندان میشود.
این هنرمند خاطرهای از مشکلات اداری نمایش آثار هنری در استان نقل میکند: چند سال قبل نمایشگاهی در تهران داشتیم که همان نمایشگاه در مازندران با حذف ۴۰ درصد آثار برگزار شد، چطور در یک کشور برای یک مساله واحد، قوانین استان به استان تغییر میکند؟ هنرمندان به من اعتماد کردند و باید پاسخگو بودم که چرا آثارشان در مازندران قابل نمایش نیست.
او در ادامه میگوید: در مشهد، زاهدان و بسیاری شهرهای دیگر نمایشگاه برگزار کردم اما فقط در مازندران این اندازه از سختگیری وجود دارد، به نظرم بین مخاطبان مازندرانی و باقی استانها نباید تفاوت و تبعیضی قائل شد. در کشورهای دیگر هنرمندان با فکر آزاد کار میکنند و به همین دلیل جریانهای هنری شکل میگیرند و رشد میکنند. با محدودیتها نمیتوان ایدهپردازی کرد و در ادامه هنرمند حذف میشود.
«کار دست» همچنان مهمتر
جهان با شیب تندی به سوی دیجیتالیزه شدن حرکت میکند، اما در این میان «کار دست» واژهای است که با گذر زمان نهتنها اعتبارش را از دست نداده، بلکه هر روز طرفداران بیشتری پیدا کرده، رئیسیان اهمیت اثری که با دست خلق شده و تفاوت آن با آثار دیجیتالی را اینطور بیان میکند: تجربه کاری من در کشورهای مختلف نشان میدهد که حتی در رقابتهای بینالمللی، اثری که با دست خلق شده امتیاز بیشتری دارد. چه بدانیم و چه ندانیم، حین کار با دست بخشی از احساسات و عواطف ما به مدیوم خلق اثر منتقل میشود و کار دست، به نوعی اثر انگشت هنرمند در بیان عواطف و افکار او به شمار میآید. به نظرم هر کدام از شیوههای خلق اثر ویژگیها و ارزشهای خاص خود را دارند اما اثر دست امتیاز بیشتری دارد.
استمرار و تعامل، رمز بقای هنرمند
برای بخش بزرگی از جامعه راه هنرمند شدن از دانشگاه میگذرد، رئیسیان درباره اهمیت تحصیلات دانشگاهی در شکلگیری شخصیت هنرمند و اندیشه او میگوید: من یکی از افرادی هستم که مخالف فکر کردن به این که کجا و در چه دانشگاهی درس میخوانید هستم. برای من چندان تفاوتی ندارد که دانشگاه برویم یا نرویم. معتقدم سه اصل خواستن، تعامل و استمرار در شکلگیری شخصیت هنرمند و بقای او در جامعه هنری اثرگذارتر از ورود به دانشگاه است. به شخصه از مکاتبات و تعاملاتم با هنرمندان دیگر بیشتر یاد گرفتم تا حضور در فضای دانشگاهی، مساله مهم استمرار است و اهمیتی ندارد در کدام دانشگاه درس میخوانیم، خودم در هنرستان دانشآموز قدرتمندی نبودم اما استمرار رمز موفقیتم بود. ببینید با پیشرفت علم و تکنولوژی یادگیری آسانتر شده، فضای اینترنتی، برنامهها و اپهای متنوعی در دسترسمان قرار دارد. ممکن است تعدادی هم ناامید باشند اما به نظرم باتوجه به در دسترس بودن منابع آموزشی در دنیای امروز، عدم یادگیری تنها یک بهانه است.
او در پایان تاکید میکند: ۵۰ درصد هنر، خلق اثر و باقی ارتباط هنرمند با جهان پیرامون اوست، بدون این ارتباط تفکر هنری تکمیل نمیشود و به همین دلیل معتقدم باید با جامعه درون و بیرون ارتباط داشته باشیم.
انتهای پیام