حیدر سمیرکرم در گفت و گو با ایسنا گفت: با توجه به اینکه موتور اقتصاد هر جامعهای نیروی انسانی است اما وضعیت رشد جمعیتی ما رو به سالمندی و پیری میرود، پس نکته مهم این است اگر دانش آموزانی که جذب بازار کار میشوند و یا اگر با کودکان کار خیابانی مواجه هستیم، باید برای پیشگیری از آسیبهایی بعدی این پدیده از همین دانش آموزان شروع کرده و آنها را در چرخه آموزش نگه داریم تا وارد بستر آسیبهای اجتماعی نشوند.
وی افزود: از سال ۹۸ که موضوع عدالت آموزشی مطرح شد، تجربه و اتفاقات خوبی را در حوزه آموزش رقم زد. اما با وجود شروع تاثیرات مثبت این طرح، کرونا و غیر حضوری شدن مدارس در کنار محدودیت دانش آموزان مدارس دولتی در تهیه سخت افزار مورد نیاز مثل اینترنت و گوشی که لازمه بهرمندی از شاد بود، باعث شد که آموزش کیفیت مطلوب و استاندارد خودش را نداشته باشد.
وی گفت: از طرفی در مدارس برخوردار مثل استعدادهای درخشان و غیرانتفاعی با استفاده از فضاهایی مثل اسکای روم و... کلاسها به سبک حضوری و متداول برگزار میشد. مجموعه این عوامل در کنار دشواری شرایط اقتصادی خانواده موجب شد که به تدریج دانش آموزان بازمانده از تحصیل نمود بیشتری پیدا کند.
سمیر کرم ادامه داد: در این بازه زمانی، شرایط خاص اقتصادی نیز دلیل مهمی بود که برخی از دانش آموزان قشر ضعیفتر جذب بازار کار شوند. اما تا زمانی که کرونا کاهش پیدا نکرد و آماری گرفته نشده بود دانش آموزان بازمانده از تحصیل آنچنان به چشم نمیآمد؛ چون ذهنیت این بود که همه دانش آموزان در شاد حضور داشته و مشغول تحصیل هستند. لذا وقتی کرونا رفع شد با دانش آموزانی مواجه شدیم که با غیرحضوری شدن آموزش از سالهای ۹۸ و۹۹ جذب بازار کار شده و یا اگر دختر بودند ازدواج کرده و عملا از چرخه آموزش خارج شده بودند. دیگر بازگرداندن این دانش آموزان به چرخه آموزش دشوار بود.
وی ادامه داد: از روی تجربه و شواهد اگر یک سند آماری ارائه دهیم، در خوشبینانهترین حالت شاید موفق شدیم که تنها ۱۰ درصد این دانشآموزان را به چرخه آموزش برگردانیم. همچنین اگر شش ماهه اول سالهای تحصیلی گذشته را بررسی کنیم، می بینیم که هر از گاهی به دلایلی نظیر سرما، افت فشار گاز و آلودگی هوا مدارس تعطیل میشدند و این عوامل در کیفیت آموزشی و ماندگاری در چرخه آموزشی تأثیرگذار بود. به همین خاطر، در خرداد ۱۴۰۲ و پایان سال تحصیلی در سال گذشته، آمار موجود و میانگین معدل برای دوره متوسطه نمراتی بود که به دلیل افت زیاد باعث تعجب همگان شد.
سمیرکرم بیان کرد: دلیل بخش عمدهای از افت تحصیلی و ترک تحصیل مربوط به مسائل اقتصادی است. طی سالهای اخیر تغییر شرایط اقتصادی و تورم، عملا باعث شد هزینههای آموزشی برای بسیاری از خانوادهها زیادتر شود. هر چند بر اساس قانون از دوره ابتدایی تا پایان متوسطه باید تحصیل رایگان باشد. واقعیت این است که با این شرایط اقتصادی که دولت و جامعه درگیر آن هستند، عملاً مدارس نمیتوانند هزینههای جاری خود را متناسب با سرانه دانش آموزی تنظیم کنند.
وی ادامه داد: بسیاری از مدارس دولتی حداقل یک تا یک و نیم میلیون تومان از هر دانشآموز در طول سال دریافت میکنند که علاوه بر تحمیل این هزینه به خانوادههای کم درآمد، به تبع هزینههای دانش آموز شامل کتاب، نوشت افزار و... هم افزوده شده، که باعث میشود بسیاری از خانوادهها، بالاخص قشر ضعیف و کارگر عملا به جایی برسد که به خاطر ضرورت تأمین معاش خانواده، دانش آموز بودن فرزند برای پدر خانواده هزینه ساز شده و به همین دلیل باعث خروج دانشآموز از سیستم آموزشی شود. البته این در مورد خانوادههایی است که پدر سرپرست است و در مورد زنان سرپرست خانوار قطعا این فشار اقتصادی بیشتر خواهد بود.
مدیر عامل مجمع خیرین حامی کودکان بازمانده از تحصیل البرز اظهار کرد: موضوع بعدی مربوط به مطالب درسی است، به دلیل اینکه خیلی از مطالب در کتابهای درسی برای دانش آموز جذابیتی ندارد و حتی در مدارس برخوردار هم این موضوع مشهود است. به خصوص این دید در پایههای بالاتر بیشتر دیده شده و با این نگرش، هم میزان ترک تحصیل در دوره دبیرستان (دوره دوم نسبت به پایههای دیگر) بیشتر است. چون با توجه به رشد فکری و استقلال شخصی برای آنها مهم است که وقتی که برای یادگیری این دروس میگذارند، در آینده چه فایدهای برای آنها خواهد داشت.
وی ادامه داد: متاسفانه فرهنگ غلطی در جامعه ما شکل گرفته است که اگر مدرک دانشگاهی گرفته میشود پس باید بتوان شغلی به دست آورد. در صورتی که مدرسه و تحصیل را باید به این دید و مفهوم نگاه کنیم که به معنای خوانا و نویسا بودن است، یعنی نهاد مدرسه یک نهاد مدنی است که دانش آموز با ورود به این نهاد قرار است به عنوان یک شهروند، پرورش یابد و به عنوان یک شهروند با ارتباطات اجتماعی، حقوق شهری و شهروندی، وظایف و تکالیف خود آشنا شود.
وی ادامه داد: از طرف دیگر کنکور مطرح میشود، که عمدتا رقابت بر سر هفت درصد دانشگاههای خوب کشور است، که در مقایسه با قبولیهای سالهای گذشته متوجه میشویم درصد ورودیها پایین آمده، زیرا کیفیت آموزشی کاهش پیدا کرده و انگیزه تحصیل از دست رفته است. مجموع این جهات باعث میشود که دچار بحران شویم. قشر نخبه در حال خروجاند و این تصور خروج هم در اذهان مقاطع تحصیلی پایینتر نیز دیده میشود.
سمیرکرم درباره باورهای غلط ادامه داد: در بدنه اجتماع یک جمله مسمومی وجود دارد که از زبان افراد درس خوانده بیان میشود که ما که درس خواندیم چه شد؟ این جمله را کسانی میگویند که حداقل از طریق درس خواندن به پایههایی از پیشرفت رسیدهاند و یا بخشی از آینده ایده آلشان محقق نشده است و این حق را برای کسانی مطرح میکنند که این حداقل جایگاه اجتماعی و شغلی را هنوز ندارند و این غلط است.
وی افزود: مدرسه و آموزش تأثیر بسیاری گستردهای در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دارد لذا نیاز به سرمایهگذاری بیشتری در این زمینه احساس میشود. متأسفانه در حال حاضر به این سمت حرکت میکنیم که موضوع آموزش رایگان ابتدایی تا دبیرستان عملا دیگر امکان پذیر نیست، زیرا منابع دولت اجازه نمیدهد و جامعه ناخواسته این بار را به دوش میکشد. بنابراین اگر این را بپذیریم و به آموزش به صورت متشکلتر، سازماندهیتر و به عنوان اینکه حق آموزش، حق مسلم همه انسانهاست توجه کنیم و در این زمینه به اندازه لازم سرمایهگذاری کنیم، از بروز آسیبهای اجتماعی، بزهکاری و .. جلوگیری کردهایم، چون این یک سرمایه گذاری مادر است.
انتهای پیام