در دومین شب از رویداد «شبهای عیدگاه» مستند «غیرمسکونی» با حضور مسعود زارعیان در مقام کارگردان و مجید فولادیان در مقام منتقد در تالار فردوسی فرهنگسرای جهاد دانشگاهی مشهد به صورت عمومی اکران شد. این مستند «روایتی است در مورد مردی به نام احسان که میکوشد به سهم خود دنیای اطرافش را تغییر دهد. این روحانی آرمانخواه، در محلهای حاشیهای در اطراف مشهد، کنار زنان و کودکان است تا نور امید را در دل آنها برانگیزد. فیلمساز با نزدیک شدن به زندگی احسان، مسائل و مشکلات شخصی او را به تصویر میکشد و آن را به یک نقطه پرتعلیق در روایت قصهای تبدیل میکند که ظاهرا ساده و بارها گفته شده است. یک روحانی میخواهد منشاء خیر و برکت در محله باشد، اما احسان در غیرمسکونی شخصیتی متفاوت است؛ فوتبال میبیند، برای بچهها گزارشگری فوتبال میکند، با معتادان و خیابانخوابها معاشرت میکند و تصویری تازه از یک روحانی برای مخاطب میسازد، اما بر اساس اتفاقات و مشکلاتی که برای زندگی خصوص خودش پیش می آید، در پایان برای تحکیم خانواده خود متقاعد می شود محله را ترک کند.»
مسعود زارعیان، کارگردان این مستند در پاسخ به این پرسش که چرا حاشیه شهر مشهد را انتخاب کرده است، اظهار کرد: مشهد و حاشیه شهر آن جزو مواردی است که کمتر در مورد آن صحبت شده؛ باوجود تلاشهایی که گاه برخی هنرمندان به ویژه در عرصه تصویر جسته و گریخته انجام میدهند، اما همچنان وقتی میخواهیم به صورت تصویری از مشهد یاد کنیم، باید به سراغ مستند پرویز کیمیاوی، «ضامن آهو» که عمدتا هم به قبل از انقلاب باز میگردد، مراجعه کنیم.
وی ادامه داد: من کار جدیای درباره مشهد سراغ ندارم، اگرچه کارهایی راجع به امام رضا(ع) در عرصه فیلم مستند ساخته شده است، اما در مجموع مشهد از جمله شهرهایی است که به لحاظ اهمیتش بسیار مظلوم واقع شده و ناگفتههای بسیاری در زیر خروارها خاک است که باید بیان شود.
کارگردان مستند «غیر مسکونی» بیان کرد: خیلی اتفاقی به سراغ این موضوع رفتم، قرار بود برای یکی از مراکز تسهیلگری که متأسفانه بسیاریها از آنها جمع شدند، سفارشی را انجام دهم. در آن مرکز با خانمی که به همراه همسرش در این حوزه بسیار فعال بودند، روبرو شدم، اما چون همیشه از گزارش وضعیت پرهیز داشتم، زیرا میدانم این قبیل فیلمها تاریخ مصرف دارد، بنابراین به دنبال یک قصه بودم که با شخصیت اصلی فیلم یعنی یک روحانی مواجه شدم که بسیار فعال و کمکرسان در این حوزه بود و کارهایی که انجام میدهد، فراتر از توزیع غذا است، در واقع دغدغههای کالبدی، فرهنگی، عمرانی و هویتی حاشیه شهر را دارد، اما همچنان او برای من یک سوژه کامل نبود و من به دنبال یک لایه دیگری بودم که قصه عمیقتر روایت شود و با این مسئله که فیلم مشاهده کردید، مواجه شدم و مسیر اعتمادسازی که از اصول فیلمسازی مستند است، طی شد.
زارعیان گفت: تلاش کردم قصه واقعی باشد، به لایههای پنهان یک زندگی پرداختن بسیار سخت است. زیرا زمانی تلاش روحانی و سوژه اصلی ما اهمیت پیدا میکند که مخاطب پشت صحنه زندگی آن فرد را هم ببیند. صرفا دیدن کارهایی که او رقم زده است کفایت نمیکند، زیرا تلاش او بیش از آنکه در پیش روی مردم باشد، در پشت صحنه بود که بخشی از آن را حتی نتوانستیم نشان دهیم. میتوان از این بابت به قصه نگاه کرد که هر فردی که دغدغههای فرهنگ، هویت و ... دارد، فارغ از آنکه در چه لباسی است، باید بسیاری از مسائل را حل کند، تا بتواند یک کاری برای حاشیه شهر انجام دهد.
وی در پاسخ به این پرسش که این اثر چه زمانی تولید شده و چه مدت زمان برده است، اظهار کرد: این اثر در سال ۱۴۰۱ ساخته شد و ضبط فیلمبرداری آن حدود یک سال و نیم و در ۱۵ جلسه به طول انجامید.
کارگردان این اثر بیان کرد: مستند قرار است آن چیزی را به ما نشان دهد و به چیزی بپردازد که ما به طور عادی نمیتوانیم ببینیم. بنابراین من نیز در این مستند یکی از رسالتهایم نشان دادن چیزی است که به طور عادی دیده نمیشود و اگر قرار بود نگاه رسمی ساری و جاری در جامعه را نشان دهم هنری نداشتهام، چراکه تا روی زخم باز نشود، امکان درمان آن برای پزشک وجود ندارد.
وی ادامه داد: در ظاهر یک روحانی را میبینیم که اگر بخواهد پیشرو عمل کند، باید برای ایجاد اشتغال بانوان، درگیر کردن بچهها و هویتسازی برای آنان و ... بکوشد. اسفبار آن صحنهای است که فوتبالیست مشهور با تلاشهای روحانی به این محل میآید، اما با محافظ در حالی که ماسک به صورت دارد و حتی حاضر نمیشود با بچهها عکس دستهجمعی بگیرد.
مستند «غیرمسکونی» نشان داد که حل مسائل حاشیه شهر تنها با نگاهی ملی امکانپذیر است
در ادامه مجید فولادیان، جامعهشناس و استاد دانشگاه فردوسی در این نشست در خصوص اهمیت پرداخت سینمای مستند به مسائل حاشیه شهر اظهار کرد: مستندسازی کار بسیار دشواری است، در حالی که نقد آن بسیار راحت است. بنابراین نکاتی که میگویم نافی زحمات نیست و این کار به چند دلیل که در چند سطح قابل تفکیک است اثر ماندگاری خواهد بود. در سطح کلان یکی از حرفهای خوبی که این فیلم بیان کرده و در سکانسهایی همچون خداحافظی روحانی با اهالی محله نشان داده شده است، میبینیم که حالت پریشانی، ناتوانی از حل مسئله بسیار نمادین است و نشان میدهد حل مسائل اجتماعی حاشیه شهر جز با نگاه ملی امکانپذیر نیست. شاهد این موضوع را میتوان در اقداماتی همچون دفاتر تسهیلگری که باز و تعطیل شد و هزاران طرح میلیاردی دیگری که به حاشیه شهر مشهد آمد و به نتیجه نرسید و میلیاردها بودجهای که به صورت مشخص به حاشیه شهر اختصاص یافت، دانست.
این جامعهشناس با تأکید بر پیچیده بودن مسائل اجتماعی بیان کرد: مسائل اجتماعی بسیار پیچیده هستند، به عنوان مثال باید دانست تا زمانی که مشکل آب هیرمند حل نشود، مشکل حاشیهنشینی مشهد حل نمیشود. باید به این موضوع آگاه شد که برای حل مشکلات اینچنینی نیازمند نگاه و افقی ملی در حل مسائل و مشکلاتی همچون فقر، اعتیاد و حاشینهنشینی هستیم. نمونه آن تلاش شهرداران، استانداران، ائمه جمعه بسیاری است که تاکنون به سوی حل مسائل حاشیه شهر مشهد اقدام کردهاند و نمیتوان نافی زحمات آنها شد، اما ناتوانی در حل مسائلی اینچنینی به این دلیل است که سطح حل مسائل چنین نیست که بتوان در شهر با اقدام و کنشهای اینچنینی آن را حل کرد و پیچیدگیهای بسیار دارد. با این حال رویکردی که در نگاه سنتی به مسائل اجتماعی وجود دارد، مسائل اجتماعی را در ایران بسیار پیچیدهتر و گاه لاینحل کرده است.
وی با اشاره به اینکه این اثر از جمله معدود آثاری است که به زندگی خصوصی روحانیت ورود کرده است، اظهار کرد: در این اثر ۳ زندگی خصوصی روحانیت دیده میشود که طی آن میتوان تحول حوزه زنان در جامعه ایران را مشاهده کرد.
فولادیان ادامه داد: تمام پژوهشهای ما نشان میدهد، تحول بنیادینی در مسائل و حقوق زنان اتفاق افتاده و در تمام لایهها و سطوح مختلف قابل مشاهده است.
فولادیان ادامه داد: این تم بسیار جذاب و دیگر موضوعات را تحتالشعاع خود قرار داده بود و یکی از نقاط عطف و قدرتمند فیلم بود که به نظرم در آینده بیشتر این چیزها را در تمام ساختار اجتماعی خواهیم دید.
انتهای پیام