به گزارش ایسنا، «نورنیوز» نوشت: ژنرال کهنهکار از کنار تابوتهایی که روی زمین ردیف چیده شده بود، گذشت و در جایگاه سخنرانی ایستاد. هنوز آثار شوک، روی چهره خانواده قربانیان جای خود را به اندوه نداده بود و چشمانشان انگار در تسخیر رویدادی قرار داشت که چون صاعقه برسرشان فرود آمده بود.
سکوتِ فضا را صدای نظامیِ میانسال شکست. او صحبتهایش را با «تروریستی» خواندن عملیات چریکی نیروهای مقاومت آن منطقه شروع کرد و درنهایت از انتقامی نظامی و سخت خبر داد و گفت: «بیایید مقابل این تابوتها قسم بخوریم تا برای انتقام از کسانی که از ما گرفته شدهاند، هر کاری انجام دهیم ». فردای عملیات غافلگیرکننده علیه اشغالگران بود که حملات همهجانبه آغاز شد؛ وحشیانهترین کشتاری که ساکنان بومی آنجا در چند دهه اشغال سراغ داشتند. بمب، خشونت و قحطی، هیچ نقطه امنی باقی نگذاشته بود و شمار کشتهها به حدی زیاد بود که امکان تدفین جداگانه وجود نداشت.
برخلاف تصور ابتدایی، این گزارش توصیف جنگ غزه بعد از عملیات «طوفانالاقصی» نبود؛ بلکه روایتی واقعی از نبرد الجزایر است که بعد از عملیات چریکهای مسلمان علیه اشغالگریِ ۱۳۰ ساله فرانسویها آغاز شد. فرانسه با اتخاذ سیاست «زمین سوخته» گسترهای از جنایات جنگی اعم از قتلعام و تجاوزهای دستهجمعی رقم زد که به شهادت ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر از جمعیت الجزایر منجر شد. درگیری نظامی در نهایت و بهظاهر با پیروزی پاریس به پایان رسید اما فرانسه مدت کوتاهی بعد تمام جمعیت این مستعمره را در خیابان مقابل خود دید. مشت آهنین، نتیجه معکوس داده بود.
نظامیان فرانسوی به خانه بازگشتند، الجزایر استقلال و حق حاکمیت خود را پس گرفت و نتیجه این نبرد ساختار سیاسی و حکمرانی در فرانسه را تغییر داد. آیا تجربه «الجزایر» برای غزه قابل تکرار است؟
کوچه پسکوچههای تنگ، باریک و شیبدار الجزیره که از دو سو با خانههایی سفید محصور شده بود، زیر پای کماندوهای فرانسوی میلرزید. زنان بومی که با چادرهای کوتاه و سفید و روبندهای سفیدتر و حاشیهدوزیشده روی پلهها مینشستند، با شنیدن این صدا در خانهها میخزیدند.
فرانسویهایی که از مبارزه چریکهای عرب و مسلمان در الجزیره به ستوه آمده بودند، پایتخت زیبای بزرگترین کشور آفریقا را به یک قتلگاه بزرگ بدل کرده بودند. تقریبا هیچکس از اتاق شکنجه فرانسه زنده بیرون نمیآمد؛ مگر اینکه از اعضای نهضت آزادیبخش الجزایر اطلاعاتی داده باشد. نهضتی زیرزمینی و مخفیانه که در خلال چند دهه مبارزه با استعمار فرانسه، یکی از پیچیدهترین شیوه مبارزات شهری را ابداع و پیاده میکرد. خشونت، بیرحمی و کشتار گسترده سران نهضت را یکییکی بلعید و درست در روزهایی که خیال پاریس از چریکها راحت شده بود، مردم به خیابان آمدند و استقلالشان را پس گرفتند. سوال اینجاست بین نبرد الجزایر و جنگ غزه چه شباهتهایی وجود دارد؟ آیا سرنوشت الجزایر در انتظار فلسطین است؟ برای جواب به این سوال باید پرسش دیگری پاسخ داده شود؛ اینکه هدف رژیم صهیونیستی از اشغال و هدف حماس از مقاومت چیست؟
فرانسویها در زمان اشغال الجزایر ادعا میکردند: «ما برای دفاع از استعمار به اینجا نیامدهایم. ما مدافع آزادی و یک نظم جدید هستیم.» بسیاری از مردم فرانسه و مهاجران در الجزایر، قاطعانه از استعمار فرانسه دفاع میکردند و الجزایر را بخشی جدا نشدنی از فرانسه میدانستند که نشان میدهد دیدگاه رژیم صهیونیستی در محقدانستن خود نسبت به اراضی اشغالی با استدلال فرانسویها خیلی متفاوت نیست. هدف حماس از عملیات «طوفان الاقصی» اما خشونت یا انتقام نبود. حماس همواره خواستار تشکیل یک کشور مستقل به نام فلسطین و حق حاکمیت مردم این کشور بر سرزمین و سرنوشتشان است، اما دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و متحدانش به ویژه امریکا تلاش دارد «طوفان الاقصی» را فارغ از زمینهها و پیشینههای وقوع آن به یک عملیات چریکی و به اعتقاد آنها «تروریستی» تنزل دهند تا به این ترتیب هر واکنشی به آن مشروع، مباح و قانونی باشد؛ این در حالی است که عملیات غافلگیرانه حماس، عکسالعملی علیه سالها خشونت، اشغال، محاصره ، گسترش شهرکسازی و دستآخر حمله به مسجدالاقصی بود.
نخستین درس از تجربه فرانسه در الجزایر برای رژیم صهیونیستی و امریکا، نتیجه قابل پیشبینی «خشونت بیش از حد» است؛ چنانکه رهبران
انتهای پیام