مراحل رشد کودک از بدو تولد تا یک‌سالگی

انگار دیروز بود که پرستار خبر به دنیا آمدن علی را با خنده‌ای بر لب به من داد اما امروز به فکر شمع تولد یکسالگی اش باید باشم در این یکسال چقدر کوچلو بابا و مامان بزرگ شده است.

به گزارش ایسنا، پرستار را می‌بینم که با روپوش سفید تمیز و خنده برلب می‌آید خیالم راحت می‌شود و خبر تکراری شیرین است. مادر حالش خوب است و کودک به دنیا آمد. نفس راحتی می‌کشم. بی‌اختیار می‌خندم. علی آمد با آمدن علی آسمان هم دست و دل و باز شده است و بعد از مدتها دارد برف می بارد. چشمم را می‌بندم و از پنجره رو به رو بیمارستان شهدای تجریش به کوههای سفید پوش نگاه می‌کنم. هوا ببری است. گوزن‌ها به خانه رفتند و کبوتر به لانه برگشته است. دل من آرام شد. علی آمد. خدایا حافظ فرزندم باش.

در را باز می‌کنم. هستی بی‌حال و بی‌رمق در تخت دراز کشیده است. علی کنار تخت نزد مادرش است. کوچک و بی‌دفاع است. نمی‌دانم خواب است یا بیدار و هستی لبخند بی رمقی می‌زند. اما بارضایت، چشمانش از اشک خیس می‌شود.

علی تنها راه ارتباطی است. لشکری در خدمت سرباز کوچک هستند. همه تک و تا بودند تا وسایل راحتی علی را فراهم کنند. همه به نوبت از مادر همسرم تا مادر من. علی مرکز توجه همه است و مادرش. من همه سعی خود را می‌کنم که همه کارها بدون هیچ گونه مشکلی حل شود تاعلی رشد خود را سپری کند.

رشد علی مدام و ممتد بود. به چشم برهم زدنی تغییر می‌کرد. تا 1 ماهگی هر روز وزنش حدود 30 گرم اضافه می‌شد. البته بعد از به دنیا آمدن چند روز اول وزن خود را از دست می‌داد که همسرم و من خیلی نگران شدیم اما به زودی وزن برگشت.

البته مواظبت از علی اینقدر هم کار ساده‌ای نبود. مراقبت از علی نیاز به توجه ویژه‌ای بود. به طور مثال علی خواب بود من و مادرش درباره ظاهرش حساس بودیم. مثلا می‌گفتیم ببین اندازه دستش طبیعی است. یا پاهش مشکلی نداشته باشد. چرا پوستش لک داره و هزار نگرانی بی‌مورد دیگر که حتی کار به دکتر کشیده می‌شد.

علی از یک ماهگی تا دو ماهگی قدرتی برای انجام حرکت‌های مختلف را نداشت در سه ماهگی تا چهار ماهگی رشد قابل توجهی داشت. در این دو  ماه حرکات عجیب و بامزه انجام داد که شگفت زده شدیم.

پنج ماهگی مرجله دیگر رشد علی بود که مطابق نظر کارشناسان رشد تا هفت ماهگی ادامه داشت. در این دو ماه شروع به خندیدن دلنشین می‌کرد که دل می‌ربود. یا دست‌ها را بهم می‌زد.

مرحله دیگر علی مانند کودکان از هشت ماهگی تا یک سالگی ادامه پیدا کرد. علی یکی از کارهای جذابش فنر شدن بودن و مانند فنر بالا و پایین می‌پرید. علی دیگر نوزادی نبود که هیچ کار نکند. دوست داشت بیاستد و آرام آرام قدرت تکلم و معاشرت بیشتری کسب کند، دندان در بیاورد و یا عادات غذایی گوناگونی پیدا کند.

علی از 11 ماهگی گفتن بابا و مامان را شروع کرد و گفتن این جمله چه شیرین بود. وقتی علی مرا صدا می‌کرد. واژه بابا زیباترین واژه دنیا می‌شد. با استفاده از مبلمان می ایستاد. در یکسالگی دیگر می‌توانست بدون کمک چند قدم بردارد و در لباس پوشیدن همکاری می کرد علی مانند برق و باد دارد رشد می‌کند. دیگر زمستان و دی ماه نزدیک است و باید به فکر شمع تولد علی باشیم. که در یکسالگی فوت کند. اولین تولد علی و اولین سالی که من و هستی بابا  و مامان شدیم. الهی صد ساله بشی پسرم چه من باشم یا نه.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ / ۱۱:۴۳
  • دسته‌بندی: پرورش
  • کد خبر: 1403011808591
  • خبرنگار : 71958

برچسب‌ها