بهاری بی‌چلچله

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

شعری از نسیم خاکسار

بهاری بی‌چلچله

در جایی از غزه،
این خاک ویران.
در زمینه‌ای خاکستری
که طرحی از زندگی در آن پیدا نیست،
که انگار نیست و نبوده هرگز
دختری خردسال بر خاک نشسته
قابلمه‌ای خالی در دست
دختر کوچکی دیگر با دیگچه‌ای خالی پشت سرش.
پشت سر او باز دختری
یک چشم‌شان به آسمان
چشم دیگرشان به روبه‌رو.
از بالای سرشان که زمانی آسمان نام داشت
و زمانی دور، خیلی دور،
رنگی آبی
و ابرهایی به رنگ ملافه‌های سپید
مدتی است بمب می‌بارد
و گاهی هم کیسه‌های غذا.
از روبه‌رو نابیوسان کامیونی پیدا می‌شود
با فوجی سرباز و آماده شلیک به هر حرکت مشکوک
وقتی آن‌ها با قابلمه‌های خالی‌شان هنوز روی زمین نشسته‌اند در انتظار غذا.
ما از دور، خیلی دور،
این عکس‌ها را تماشا می‌کنیم
و از بیچارگی عریان خودمان گریه می‌کنیم،
در بهاری بی‌چلچله.

(۳۱ مارس ۲۰۲۴
اوترخت. هلند.)


انتهای پیام 

  • چهارشنبه/ ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ / ۱۸:۴۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1403011507187
  • خبرنگار : 71573

برچسب‌ها