این بخشی از صحبتهای مطرحشده در برنامه «سینما چگونه به آینده شکل میدهد؟» بود که به مناسبت روز جهانی آینده، امروز سهشنبه، (۱۵ اسفندماه) بهکوشش کانون فیلم برداشت سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی اصفهان، اندیشکده آیندهپژوهی و اسنواتک، در سالن همایشهای مرکز نوآوری اسنواتک واقع در دانشگاه اصفهان برگزار شد.
سینما؛ کاملترین شکل هنر
در این آیین مسعود آلگونه جونقانی، عضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، بیان کرد: سؤال مهمی دربارۀ آینده میتوان مطرح کرد و این است که دنیای پیش روی ما به سمت مثبتها و ایدهآلها میرود یا دنیا رو به نابودی و فساد دارد؟
او ادامه داد: در تفکر ایران باستان، سه دوره به صورت دوره ۹ تا ۱۲ هزار سال داریم. در این روایت، بندهشن، آغاز پاکی است. بعد دوران آمیزش یا دوران درهمآمیختگی وجود دارد. در نهایت، دوران سومی است که میگوییم جهان بهطور بنیادی بازآرایی میشود.
این مدرس ادبیات افزود: به نظر برخی، ما پس از پایان این سه مرحله به دور نوینی از آفرینش یا بندهشن دوم میرسیم. بر اساس همان تفکری که گفته شد، جهان بهسوی نیکی یا بدی پیش خواهد رفت، در سینما نیز هر دو نگاه به آینده وجود دارد. بنابراین، آینده جهان از نظر اندیشمندان الزاماً رو به بهبودی ندارد و ممکن است پادآرمانشهری وجود داشته باشد.
این پژوهنده خاطرنشان کرد: مسئله مهم بعدی، مباحث وجودی است. ما وجودی داریم که با زمان گره خورده است. «هستی و زمان» اثر هایدگر به این مسئله نظر دارد. بر اساس دیدگاهی، انسان هستیاش با زمان پیوندی وسیع و پرعمق دارد. در این رابطه ابهاماتی نیز میتوان یافت.
آلگونه به سؤالات مهمی که در ارتباط با زمان و هستی یافت میشود، نگاه کرد و گفت: پرسشی اساسی وجود دارد: زمان حال از کجا شروع میشود؟ پرسش مهم بعدی درباره پیوستگی زمانی است. برای مثال، منِ اکنون یا حال که بزرگسال هستم، آیا همان منِ کودک روزهای کودکی به شمار میآیم؟
این شاعر و ادیب درباره شروع آینده نیز چنین توضیح داد: مبدأ آینده نیز ابهاماتی دارد. زمان خطی نیست و گفتنش در دنیای امروز غیرعلمی است. ساعتهای دیجیتال نیز با توجه به تعاریف نو از زمان تغییر کردهاند و دیگر به ساعتهای آنالوگ شبیه نیستند.
آلگونه سپس با ورود به مبحث «هستنده» صحبتهای خویش را چنین ادامه داد: «من» به مثابه هستنده (به قول برخی سوژه که به نظرم اشتباه است) را با یک مثال مسئله میتوان روشن کرد. یک چنگال به قول ژان پل سارتر همیشه چنگال است. چنگال رؤیای قاشقشدن ندارد.
او گفت: ادامه مثالش برای روشنشدن بحث هستنده چنین تبیین کرد: اما انسان، برخلاف یک شیء مانند چنگال، نیست. انسان موجودی انشقاقیافته است و بایدهایی برای آینده دارد. انسان وقتی از متریال خود فاصله بگیرد، به سمت بایدها و رؤیاها و خواستههایش برای آینده گام برمیدارد.
این نویسنده و مترجم اضافه کرد: سینما و هنر از یک جا ادامه هم هستند و جایی از هم فاصله میگیرند. ما از وضعیتهای مختلف و از پیوندها و جداییها متأثر هستیم. تاریخ و فلسفه نیز در همین بین اهمیت مییابد.
این پژوهشگر شعر و ادبیات فارسی یادآور شد: تاریخ متوجه کاراکترهای یکه و یگانه است، تاریخ با «یکی» سروکار دارد، اما فلسفه با کلیات در ارتباط است. هنر جایی است که امر «یکه» بهصورت «کلی» برای مخاطب به نمایش درمیآید.
آلگونه درنهایت سخنرانیاش را چنین پایان داد: سینما به مثابه یک شکل هنر است. کاملترین شکل هنر همین سینما محسوب میشود، زیرا سینما موسیقی، تصویر، رقص و... را همه با هم دارد.
ضرورت نگاه نقادانه به تکنولوژی
در ادامه، حسین روحانی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل، گفت: من ناقد تمرکز بر تئوریها هستم. تئوریها بسیارند، اما در ما تأثیرگذاری خاصی ندارند اگر من هزار فیلم ببینم یا کتاب بخوانم، وقتی وجود من تغییری نکند چه فایدهای دارد؟
او موضوع بحثش را «نسبت میان تکنولوژی و آینده در سینما» معرفی کرد و توضیح داد: فیلم اول من «ادیسه فضایی» محصول ۲۰۰۱ است، اثر مشهور کوبریک که مسئله دو گونه انسانی را میتوان به آن نسبت داد. ما انسان اینجایی داریم و انسانی که میتوان هرجایی نامیدش، نزاع دو تفکر محسوب میشود.
روحانی ادامه داد: کوبریک معتقد است که تمدن امروز یا عقلانیت تکنولوژیک باعث شده از هم فاصله بگیریم. در این فیلم صحبت دختر و پدر مثل ربات است، انگار انسان از دست رفته است و دیگر احساساتی ندارد.
این مدرس علوم سیاسی خاطرنشان کرد: امروزه هوش مصنوعی را داریم. انسان تکنولوژیهای مختلف مثل هوش مصنوعی را ساخت و خواست بر آن مسلط شود، اما تکنولوژی، منطق خود را تحمیل کرد و بر ما سلطه یافت.
او سپس تصریح کرد: تکنولوژی میتواند از کنترل انسانها خارج شود. رفتار و احساسات انسانی بگیرد و حتی علیه انسان قیام کند. کوبریک بهطور کلی در فیلمش گوشزد میکند که ما باید به انسان «اینجایی» تبدیل شویم و هرجایی نباشیم.
روحانی به فیلم «سولاریس» اثر تارکوفسکی نیز اشاره کرد و گفت: فیلم «سولاریس» اثر تارکوفسکی درباره اقیانوسی در فضاست که قوانینی دارد و آنجا افراد با خاطرات خوب یا بد خودشان روبهرو میشوند. در «سولاریس» ما با سایهها روبهرو میشویم و پرسونا یا نقاب کنار میرود.
این پژوهنده بیان کرد: در فیلم تارکوفسکی شخصیت اصلی جهان ندارد. جهانش از دست رفته و بیخانمان است. اول فیلم میبینیم که برای فراموشی تلاش میکند، اما گذشته را نمیتوان فراموش کرد.
او درباره فیلم صحبتش را چنین دنبال کرد: شخصیت اصلی درگیر تکنولوژی است. در نهایت، تارخکوفسکی میخواهد بگوید ما از دست رفتهایم. رابطهها دیگر رابطه نیست. این کارگردان، جهان مدرن و پیشرفت توسعه را در این اثر و دیگر ساختههای خود نقد میکند.
این پژوهشگر پس از بررسی نگاه کوبریک و تارکوفسکی به تکنولوژی خاطرنشان کرد: ما باید با تکنولوژی مواجه نقادانه و توأم با عقلانیت داشته باشم. زیرا در غیر این صورت کل تمدن بشری از میان میرود.
سینماگر قدرتمندتر از سیاستمدار
علی ذاکری، عضو هیئتعلمی گروه مهندسی صنایع و آیندهپژوهی دانشگاه اصفهان نیز صحبت خود را با یک پرسش آغاز کرد: سینما و رسانه در زندگی و آینده ما چه تأثیری دارد؟ من میخواهم به این مسئله بپردازم. در متن فیلم «ماتریکس» مطرح میشود که «واقعیت چیست؟» اینکه رابطه ما با تکنولوژی چگونه باید باشد، بسیار اهمیت دارد.
او ادامه داد: برخی جامعهشناسان میگویند واقعیت چیزی است که آدمها میسازند. رسانهایشدن در دنیای امروز بسیار مهم است. امروز، همهچیز در رسانه متولد و بزرگ میشود و در خود رسانه هم میمیرد. اگر چیزی در رسانه بازتاب پیدا نکند، آیا مردم بهعنوان واقعیت، آن را میپذیرند؟
ذاکری یادآور شد: سینما فکر ما را به حرکت درمیآورد. به اندیشیدن کمک میکند. سینما و رسانه میتواند دو امر غیر مطلوب و غیر واقعی را به دو امر مطلوب و واقعی بدل کند.
این آیندهپژوه تشریح کرد: در ادبیات هم میتوان نقب زد و فکر را گستراند، اما در سینما بهتر میشود این کار را کرد. سینما نقش مهمی در عرصه تفکر دارد.
او درباره آینده با تأکید بر سینما توضیح داد: در «ماتریکس» این بحث مطرح میشود که اگر خودتان آینده را نسازید، دیگران برایتان این کار را خواهند کرد. نابرابری چالش مهمی است که در بررسی آینده باید به آن نظر داشت. با دقت در تنظیمات هر سیستمی میتوان نابرابری را کم کرد.
این پژوهشگر درباره رابطه انسان با تکنولوژی و رسانهها، بیان کرد: من هم معتقدم که باید انتقادی به تکنولوژی و رسانه نگاه کرد. سینما و رسانه میتواند نیستها را به هست تبدیل بکند و تصویر چیزهایی را بازتاب دهد که تصویرکردنشان برایمان ممکن نیست. هنر و سینما میتواند کاری کند و تأثیری بگذارد که یک سیاستمدار نمیتواند با دنیا بکند. همواره باید از خود بپرسیم: آیا این رابطه من با تکنولوژی ضروری است؟
انتهای پیام