بادِ شدید لابه لای درختان بیبرگ و بار زوزه میکشد، سوز و سرما در میان دره میپیچد، به زحمت جنبندهای را میتوان در کوچههای باریک و دالانهای تاریک دید.
از پلهها که بالا میروم، روی بام خانه، پنجره خانه دیگری پیداست. پشت شیشه، شمعدانیهای خشکیده در گلدانهای چوبی، غمانگیز به نظر میرسند. انعکاس برف بر قله شاه معلم، روی شیشه میافتد و من بالای کوهی را مینگرم که کوهنوردان با تجهیزات، قصد صعود به آن را دارند.
اما کوچههای شهر تاریخی ماسوله در این فصل از سال خلوت، بازار بی رونق، آسیاب آبی بسته، موزه تعطیل و درب چوبی کتابخانه هم قفل است. صبح به محله ریحانهبر رفتم، در بقعه هشت ضلعی ماسوله هم بسته بود؛ کمی مانده به اذان ظهر، بقعه عون ابن علی باز میشود. حتی پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی هم بسته است.
تنها نانوایی وسط بازار با آن تنور سفالیاش، چند ساعتی را نان گرم میپزد تا اندک ساکنان زمستاننشین ماسوله و کوهنوردان فصلی، بینان نمانند.
باورش سخت است که شهر پلکانی ماسوله که در ۶ ماهه نخست از سال مملو از گردشگران ایرانی و خارجی است، حالا در سکوتی وهم انگیز فرو رفته و با وجود آنکه یک روز تعطیل است، معدود مسافرانش، کوهنوردانی هستند که قصد رفتن به قلعههای اطراف شهر ماسوله را دارند.
سکوت شهر را - که قدمتش به روایتی به قرن هفتم هجری و به روایتی به قرن سوم هجری میرسد - کلاغهای نشسته بر درختان قدیمی گردو در محلات میشکنند و با بالا آمدن خورشید، رفتگران زحمتکش، زبالهها را گاه با دست و در جایی که مقدور است با فرغون به سمت پارکینگ میبرند. سختیهای شهرنشینی در شهری که اجازه توسعه ندارد از این جهت است تا شاید بتواند در میراث جهانی ثبت شود.
اگرچه کوچهها و دالانهای باریک ماسوله بسیار خلوت است، ولی این وقت از سال حُسن دیگری هم دارد و میتوان بافت تاریخی، مساجد تاریخی، ۲۷۳ خانه میراثی همچون خانههای تاریخی زحمتکش، شاپور اخوان، نصرت پزنده، کاویان پور، محسن خارابی، ابوالقاسم روستا، حمدالله حدیدی و... را به خوبی دید. خانههایی با پنجرههای چوبی و شمسههای تراش خورده و صدای آبی که از چشمههای محله میگذرد و بهتر از زمان شلوغی به گوش میرسد؛ سرمای جانکاه نیمه اسفندماه، حضور گردشگران نوروزی را هم به تعویق انداخته است.
بر اساس مستندات میراث فرهنگی، شهر تاریخی ماسوله در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی به ثبت رسیده است، اما مجموعه حرایم حفاظتی منظر فرهنگی ماسوله طی دو مرحله در سالهای ۷۶ و ۹۳ تعیین و به مراجع قانونی ذیربط ابلاغ شده است.
به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، قدمت استقرار و سکونت در ماسوله به زمانی بازمیگردد که معدن سنگ آهن در «کهنه ماسوله» فعال بود و کارگران زیادی همراه با خانوادههایشان در کهنه ماسوله زندگی میکردند.
باستانشناسان میگویند قدمت سکونت در ماسوله به عصر آهن میرسد. این منطقه غنی از معادن آهن و کورههای ذوب آهن بود، ولی قدمت خود شهر ماسوله را تا قرن هفتم تخمین زدهاند. برخی هم میگویند زمانیکه عون ابن علی در قرن سوم هجری در این دره به خاک سپرده شد، آرام آرام گرداگرد این بقعه، ساخت و سازهایی در شیب تند کوه صورت گرفت و حالا شاهد یکی از شهرهای تاریخی و پلکانی ایران هستیم.
با این حال بر تابلوی معرفی ماسوله در ورودی سوم و نزدیک به آبشار شهر نوشته شده است: «اسناد و بررسیهای تاریخی حکایت از آن دارد که پس از واقعه حمله مغول، مردمانی از مناطق مختلف ایران، به همراه اهالی کهنه ماسوله به ماسوله فعلی مهاجرت و شهری بی نظیر برخوردار از الگوی کامل و منحصر بفرد از یک شهر ایرانی را در بستر شیبدار کوهستانی خلق کردهاند.
مطالعات باستانشناسی اخیر نشان میدهد که منظر فرهنگی ماسوله پیش از شکلگیری فعلی، دست کم به صورت پراکنده تا دوره عصر آهن از موقعیت استقراری و سکونتی برخوردار بوده است و نیز سفالینههای بدست آمده در داخل محدوده بافت با قدمت اشکانی - ساسانی حکایت از آن است که احتمالا محدوده بافت نیز تا این دورههای تاریخی به صورت پراکنده از موقعیت استقراری برخوردار بوده است.»
طبق گزارش یاسنت لوئی رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، دهکده ماسوله پنج محله داشت. این پنج محله به این شرح تقسیم میشد؛ «کَشِ سَر محله، کَشِ سَر پایین، مسجد بر، اسد محله و خانه بر.»
هر محله برای خود یک مسجد به نامهای مسجد جامع، مسجد صاحب الزمان، مسجد کش سر علیا، مسجد کش سر سفلی، مسجد ریحان بر، مسجد خانه بر و مسجد اسد محله در اوایل قرن بیستم، شهر ماسوله، دو حمام و سه کاروانسرا داشت. همین تعداد نشان میدهد که این شهر روزگاری جمعیت فعال و پویایی داشته و به واسطه نزدیکی به راه قدیم ماسوله به سمت زنجان و تبریز، تجارت فعالی هم داشته است.
گزارشهای نایب کنسول انگلیس در رشت نشان میدهد در اوایل قرن بیستم، بازار شهر ماسوله، ۴۰۰ دکان داشت که شامل نانوایی، عطاری، قصابی، داروخانه، کفاشی و بزازی بوده است.
آنچه این شهر تاریخی را ممتاز میکند، وجود مساجد تاریخی است که در سالهای اخیر برخی از آنها توسط اداره میراث فرهنگی گیلان مرمت شده است. مسجد تاریخی «صاحب الزمان» ماسوله در محله «خانه بر»، یکی از آنهاست که با معماری بومی، با خشت و گل ساخته شده و بام مسجد نیز مانند خانههای ماسوله، گلی است.
مسجد تاریخی قنبرآباد از قدیمیترین بناهای موجود در شهر تاریخی ماسوله است که در سال ۱۳۹۱ و به شماره ۳۰۹۴۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و قدمت این مسجد به دوره ایلخانی میرسد.
مسجد جامع، دیگر مسجد مهم شهر ماسوله است و مراسم علم بندی شهر ماسوله در روز هفتم ماه محرم در این مسجد برگزار میشود.
بقعه عون ابن محمد حنفیه ماسوله درست در کنار مسجد جامع قرار دارد. بنای قدیمی این بقعه در سالهای گذشته تخریب و نوسازی میشود و متاسفانه بنای فعلی آن همخوانی زیادی با بافت تاریخی شهر ندارد. تصاویر بجا مانده از این بقعه نشان میدهد بنای قدیمی، آجری و با گنبدی هشت ضلعی و به شکل مخروط بوده است.
در اطراف بقعه فعلی، آثار قبور قدیمی مشاهده میشود و ساختمانی با تابلوی مجموعه فرهنگی عون ابن علی و موزه عون و کتابخانه نزدیک بقعه قرار دارد. در طبقه دوم ساختمان قدیمی مجموعه فرهنگی، بقایایی از یک ارسی پرکار را میتوان دید که متاسفانه در اثر عدم رسیدگی بسیاری از شیشههای رنگی آن شکسته شده و در اثر تابش آفتاب و گذر سالها، رنگ رخسار از چوبها پریده است.
موزه تاریخ طبیعی، دیگر موزه این شهر بود که در آن حیوانات تاکسیدرمی شده را نگهداری میکردند و متاسفانه به گفته اهالی با فوت صاحب موزه، برای همیشه بسته شده است.
آفتاب بالا آمده است، ولی سوز و سرمای برف بجامانده در کوههای اطراف، در تمام شهر ماسوله میپیچد و تازه میفهمی چرا اهالی خود ماسوله تنها نیمی از سال در این شهر ساکن هستند.
انتهای پیام