به گزارش ایسنا، ایکنا نوشت: از روزگار کهن، اعتقاد به ظهور مصلح، اصلی اساسی بوده است. بسیاری از پیامبران پیشین، آمدن دیگری را وعده میدادهاند. همچنین در سراسر بشارتها و اشارتهای پیشینیان، همواره سخنانی درباره «موعود آخرین» و «منجی آخرالزمان» با عناوینی همچون کالکی، بودای پنجم، سوشیانس، مسیحا، پسر انسان و... وجود دارد.
همه ادیان تقریباً در این نکته متفقالقولاند که نجاتبخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعهای پر از عدل و داد را به وجود خواهد آورد. موعودباوری در ادیان گوناگون به گونههای مختلف مطرح بوده و یکی از اعتقادات اساسی آنها به شمار میرفته است. به گفته برخی از محققان کمتر دین، مذهب و ملتی یافت میشود که به منجی موعودی باور نداشته باشد.
دکتر لیاقت تکیم در زنگبار تانزانیا در خانوادهای از شیعیان خوجه به دنیا آمد. در سال ۱۹۷۸م از دانشگاه لندن در رشته اقتصاد فارغالتحصیل شد و سپس در رشته تاریخ ادیان در دانشگاه ویرجینیای آمریکا به تحصیل پرداخت. وی با پایان نامهای با عنوان «تحقیقی درباره عقیده موعودگرایی در اسلام» در سال ۱۹۸۳م، در مقطع کارشناسی ارشد از این دانشگاه تحصیلات خود را به اتمام رساند. همان سال به حوزه علمیه قم آمد و به تحصیل و تحقیق در زمینه فقه شیعی، حدیث و رجال، تفسیر، اصول و ادبیات عرب مشغول شد. دو سال بعد به انگلستان رفت و در رشته تاریخ ادیان مشغول تحصیل شد. وی در سال ۱۹۹۰م موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه سواس (Soas) لندن با پایان نامهای با عنوان «تصویر رجال امامان شیعه در ادبیات زندگی نامهای امامیه» شد.
بهمناسب سالروز میلاد منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج) لیاقت تکیم، استاد مطالعات دینی دانشگاه مکمستر کانادا و مؤلف کتاب تشیع در آمریکا با ایکنا به گفتوگو نشست که مشروح آن در ادامه میآید:
آیا فقط مسلمانان و شیعیان به آمدن منجی اعتقاد دارند؟ دیگر ادیان در این باره چه میگویند؟
اعتقاد به آمدن یک منجی در آخرالزمان تنها مختص مسلمانان و شیعیان نیست و در ادیان دیگر، بهویژه در یهودیت و مسیحیت، هم وجود دارد. در یهودیت، مسیح به شخصی اشاره میکند که از نسل داوود(ع) خواهد آمد. ابتدا اعتقاد بر این بود که مسیح بهزودی و در زمان داوود(ع) ظهور میکند، اما پس از فروپاشی امپراتوری داوود بعد از سلیمان(ع)، ایده آمدنش در انتهای زمان در یهودیت برجسته شد. این باور وجود دارد که او به عنوان پسر داوود(ع)، در آخرالزمان دشمنان را شکست میدهد و حکومتی ایجاد میکند که مردم در آن با صلح و خوشبختی زندگی کنند. گروههای دیگری هم بودند که به شخصیتهای اسطورهای دیگری اعتقاد داشتند که در این بحث سراغ آنها نمیرویم. در کل، ایده منجی در یهودیت بسیار برجسته است.
البته در مسیحیت هم ایده منجی وجود دارد. در اینجا ایده مسیح در ابتدا از یهودیت وارد شد، زیرا مسیحیت از دل یهودیت شکل گرفت. در ابتدا درباره اینکه مسیح کیست، اختلافاتی وجود داشت، اما به تدریج این باور شکل گرفت که مسیح همان عیسی(ع) است.
ایده منجی در مسیحیت در طول زمان تغییر کرده است و اینجا مجال لازم برای بیان جزئیات آن وجود ندارد. در کتاب «مکاشفه یوحنا» در مسیحیت به نشانههایی از ظهور مسیح اشاره میشود، مانند ظهور «دجال» و رنج و سختی قبل از آمدن مسیح، و سپس بازگشت دوم عیسی(ع)، نبرد آرماگدون، پیروزی خیر بر شر و مجازات شیطان، نابودی آسمانها و زمین، رفتن کافران به جهنم و خلقت زمین و آسمان جدید توسط خداوند.
ویژگیهای حکومت امام مهدی(عج) از دیدگاه شما چیست؟
قرآن کریم در مورد هدف حکومت صحبت میکند و سخنی از نوع ساختار آن به میان نمیآورد. هدف اصلی از ظهور امام مهدی(عج) برقراری عدالت و برابری است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ: خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان میدهد»(سوره نحل، آیه ۹۰).
همچنین آیه پنج سوره مبارکه القصص نیز اشاره به همین امر دارد و میفرماید: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِین: اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم.»
برای ما، امام مهدی بخشی از نقشه یا وعده الهی برای برپایی حکومت خداست. او «مهدی» نامیده میشود چون خود هدایت یافته و دیگران را نیز هدایت میکند. به همین دلیل در زیارت امام زمان میخوانیم: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نُورَ ٱللَّهِ ٱلَّذِی یَهْتَدِی بِهِ ٱلْمُهْتَدُونَ» (سلام بر تو ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره مییابند). درک این نکته مهم است که هدف او جنگ نیست، بلکه ریشهکن کردن جنگ است. اما برای رسیدن به این هدف، باید با بیعدالتی و ستمگران مبارزه کند.
شیعیان در مقابله با شبهات دینی در مسئله ظهور چه وظایفی دارند؟
برای ریشه کردن تردیدها درباره امام مهدی(عج)، به نظرم ابتدا باید بفهمیم که این ایده فقط مختص مسلمانان نیست. همانطور که گفتم، در یهودیت و مسیحیت هم وجود دارد. البته مسلمانان هم به آن اعتقاد دارند و حتی در کتابهای اهل سنت هم درباره حضرت مهدی مطالب زیادی آمده است. تنها تفاوت این است که ما شیعیان معتقدیم او قبلا به دنیا آمده، در حالی که اهل سنت معتقد هستند به دنیا خواهد آمد.
یکی از دلایل تردید این است که مردم نمیتوانند درک کنند چطور کسی که ما او را نمیبینیم میتواند زنده باشد. قرآن میگوید حضرت عیسی(ع) کشته نشد، همچنین ما به حضرت ادریس و دیگر شخصیتهایی که هنوز زنده هستند اعتقاد داریم. حتی به شیطان اعتقاد داریم که همیشه زنده بوده است. پس ندیدن کسی به معنای نبود او نیست.
از طرف دیگر، ما میتوانیم به امام مهدی(عج) نزدیک شویم. دعاها و اعمال مختلفی وجود دارد که مردم برای ایشان میخوانند و افرادی را میشناسم که خودشان از برکات امام مهدی(عج) بهرهمند شدهاند. برخی هم به دلیل درک نکردن آنچه قرآن درباره آینده و برقراری عدالت و برابری میگوید، دچار تردید میشوند. ولی این عدالت و برابری خود به خود به وجود نمیآید. انسانها بارها سعی کردهاند به این هدف برسند اما بدون دخالت الهی امکانپذیر نیست. این دخالت الهی از طریق فردی که منتخب خداوند است، یعنی امام مهدی(عج)، صورت میگیرد.
چگونه از نظر فرهنگی خود را برای آمدن منجی آماده کنیم و چگونه ایده مهدویت را در جهان گسترش دهیم؟
اول از همه، باید اصلاح در سطح فردی داشته باشیم. ما به عنوان انسان، باید خودمان را اصلاح کنیم تا پذیرای منجی باشیم. به عبارت دیگر، تا حد امکان باید پاک و تا هنگام ظهور او برایش آماده باشیم.
جنبه دوم تلاش برای مبارزه با ستم، سرکوب و آزار دیگران است. حتی اگر توان مبارزه فیزیکی نداریم، میتوانیم با نوشتن، صحبت کردن یا انجام اقداماتی علیه ظلم و ظالم به این مبارزه بپیوندیم. مثلاً به وضعیت فلسطین نگاه کنید. میدانم که بسیاری از ما نمیتوانیم به صورت فیزیکی کاری انجام دهیم، اما میتوانیم با نوشتن، شرکت در اعتراضات و کمک به آنها به هر روشی، نشان دهیم که میدانیم فلسطینیان تحت ستم هستند و این فقط در مورد فلسطین نیست، بلکه در مورد مردم سایر نقاط جهان نیز صادق است.
به عبارت دیگر، ما میخواهیم دنیایی بسازیم که در آن زمینه برای آمدن امام مهدی(عج) و کمک به او در مبارزه با ظلم و ستم وجود داشته باشد. این وظیفه ماست که هر کاری از دستمان برمیآید برای مبارزه با بیعدالتی و نابرابری انجام دهیم. آزادی بیان در غرب فرصتهایی را پیش روی ما قرار میدهد. بنابراین باید به دولتمردان خود به طور واضح بگوییم که حمایت از ستمگران را متوقف کنند.
مبانی قرآنی حکومت مهدوی و اندیشه مهدویت از نظر شما کدام است؟
قرآن، خواهان برقراری حکومتی است که عدالت و برابری را برپا کند. این دولت باید با بیعدالتی مبارزه کند و جایگاه خداوند و نقش الهی را برجسته سازد. در چنین جامعهای، افراد با ملیتها و باورهای دینی مختلف میتوانند در صلح با هم زندگی کنند. هیچکس، حتی اقلیتها، نباید مورد ظلم قرار بگیرند و حقوقشان پایمال شود.
البته، ما باید تلاش کنیم دیگران را با پیام الهی آشنا کنیم، اما حق نداریم کسی را به پذیرش آن مجبور کنیم. همانطور که قرآن به روشنی میگوید: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ: در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست». (سوره بقره، آیه ۲۵۶).
بنابراین، وظیفه ما، طبق قرآن، این است که تلاش کنیم مرکز عدالت و برابری را بنا نهیم و خودمان را نیز اصلاح کنیم تا شایسته پیروی از امام زمان(عج) باشیم.
انتهای پیام